بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
نکته:
1.نسبت به مسائل مهم اعتقادی و غیر آن شخص یا اشخاصی می توانند برداشت هایی داشته باشند درست یا غلط که دو نوع واکنش وجود دارد
1.1.طرد است و محکوم به تکفیر؛ برای کسانی که نمی توانند پاسخ بگویند
1.2.با آغوش باز پذیرا هستند و پاسخگو می باشند
2.فضای مجازی یکی از فرصتهایی است که بستر را آماده کرده برای تحلیل این مسائل و از آن باید استفاده کرد.
3.مطالبی که در قالب اعتقادی و ... باید بحث بشود برای اینکه اول تعریف شود و بعد به استدلال بپردازیم.
4.راه استدلال و استنباط یکی از آن عقل است مهمترین شرع است(کتاب و سنت) که کتاب اول است و نمی توان جدا کرد.
بعضی مسائل هست که عقل می پذیرد ولی کتاب نه
مثلا شخصی می خواهد به راهتی چیزی را بدست بیاورد ولی مراجعه می کنید به کتاب می فرماید این راه نیست.
پس قرار باشد انسان از راه عقل فقط بخواهد طی طریق کند به نتیجه نمی رسد.
عذاب بر سه بخش مطرح می شود:
1. عذاب در دنیا؛
2. عذاب در آخرت؛
3.بعضی در دنیا و بعضی در آخرت.
عذاب باعث رحمت می شود شکی نیست چون برداشت ما از رحمت در عذاب دو گونه است:
یکی تلنگر برای کسی که مرتکب خطا نشده ولی فکر خطا در سر دارد
دیگری بازگشت از خطاست برای کسی که مرتکب خطاست
باید توجه کرد که رحمت در عذاب برای دنیا یا آخرت؟
اگر عذاب در دنیا باشد:
1. عذاب باعث هلاکت است؛
قصص قرآنی که در آن بحث از عذاب شده که این عذاب باعث هلاکت شده است.
2. عذاب باعث عبرت است.
اگر عذاب در آخرت است که قرآن فرموده خیلی ها وقتی عذاب می بینند به مالک دوزخ می گویند از خداوند بخواه ما را به دنیا برگرداند جبران مافات کنیم؟ چه جوابی می آید؟ آن زمان که در دنیا بودید چه کردید که اگر مجدد عمر به شما داده بشود جبران می کنید؟
نتیجه:
عذاب یک جنبه ی آن رحمت و درس است.
نکته ای که باید توجه داشت اینست: آیات وحی دو گونه هستند
1.رحمت
2.غضب
در بحث رحمت عفو است و نعمت؛
در بحث غضب عذاب است وانتقام.
اینکه خداوند فقط از جنبه ی رحمت به آن نگاه کرد خوب نیست چون نگاه غضب هم برای خداوند وجود دارد.
خداوند صفتی دارد که در قرآن به آن بحث شده بنام انتقام یعنی می تواند انتقام بگیرد.
انتقام دو گونه است:
1.انتقام شخصی؛
مانند آیات قصاص که شخصی جرمی مرتکب می شود به حکم قاضی قصاصی اجرا می شود که موجب آرامش اولیای دم می شود
2.انتقام اجتماعی؛
شخصی در اجتماع مرتکب خطا می شود که در اجتماع حکم اجرا می شود یا حد و تعزیر است یا اعدام این هم موجب آرامش می شود اما نه فقط برای کسی که جرم بر او واقع شده بلکه برای اجتماع است.
اینکه در قرآن آمده خداوند منتقم است منتقم شخصی نیست انتقام خداوند به معنای انتقام اجتماعی است
قصص عذاب اقوام را در قرآن شاهد این مطلب هستند
عذاب در اقوام بوده نه در شخص
مبحث دیگر خلود است
خلود به معنای جاودانگی و دائمی است و قرآن مباحثی را که پیرامون خلود دارد برای همه مسلمانان و کفار قطعی می داند بخاطر اینست که به تعبیر قرآن خلود وعَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ است.
در مبحث خلود سه نظریه وجود دارد:
1.کسانی که حرفشان موید خلود است(بینابین)؛
نکته:ما قائل به این هستیم که هر چیزی که خداوند به ما عطا کرده نعمت است هم بهشتش نعمت است هم جهنم هم ارامش در بهشت نعمت است هم عذاب در جهنم
روایتی است از اهوازی که از امام باقر نقل می کند: وقتی بهشتیان وارد بهشت و جهنمیان وارد جهنم می شوند مرگ خودشان را مثل یک گوسفند می بینند که بین بهشت و جهنم قرار گرفته که به همه اهالی این دو مکان ندا می آید این همان چیزی است که از آن می ترسیدید و به درخواست جهنمیان این مرگ وارد جهنم می شود.
برای اهل بهشت و اهل جهنم آیه می خوانند
أَفَما نَحْنُ بِمَیِّتِینَ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُون این برای بهشتیان که شما بجز همان مرگ اول دیگر روی مرگ را نخواهید دید
و در ادامه آیه می فرماید إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ ما این را برای ظالمین قرار دادیم نه شما
اما وقتی این مرگ وارد دوزخ می شود اهل دوزخ نامه ای بلند می کنند که نظیر آن برای کسی صادر نشده این آیه تلاوت می شودوأَنذِرهُم یُومَ الحَسرَةِ اِذا قُضِیَ الأَمر
اینکه خداوند متعال دنبال بخشش انسانهاست و الا بحث شفاعت در قرآن معنا نداشت.
در بحث رحمانیت و عفو دو سوال مطرح می شود
1.کسی که ملکف بوده عناد(لجاجت)کرده آیا می تواند مورد عفو باشد یا نه؟
2.کسی که مکلف نبوده یعنی احکام دین برای او نیامده نه پیامبری را دیده نه امامی و نه کسی که به او دین را تبلیغ کند.
بعضی علما می گویند کسی که عناد کرده مستوجب شفاعت نیست و خلود برای آنهاست چه مسلمان باشد چه کافر اما کسی که به تعبیر قرآن وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ بحث است.
2.کسانی که خلود را رد کرده اند؛
نکته ی مهم این نظریه اینست که خلود را به معنای خارج نشدن از دوزخ بیان نکردند بلکه دائمی نبودن عذاب منظورشان است.
دلیل:
خداوند دو نوع رحمت دارد رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه!
اعتقاد به خلود بینابین این دو رحمت است لذا خلود در عذاب نه تنها منافاتی با رحمت رحمانیه خداوند ندارد، ولی اگر از دید رحیمیت خداوند نگاه کنیم کسی که شامل رحمت رحیمیه خداوند بشود اصلا جهنمی نمی رود که عذابی ببیند
3.کسانی که خلود را پذیرفته اند.
دلیل:
1. إنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرِینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِیراً خالِدِینَ فِیها أَبَداً
خالد طبق معنایی که داشتیم یعنی زمان طولانی ولی در بعضی آیه واژه ابدا آمده است اینجا سوال مطرح می شود که اگر خالد به این معناست وجود کلمه ابدا ضرورت ندارد؟
صاحب تفسیر نمونه حضرت آیت الله العطمی مکارم در این مورد بیان می کنند که واژه ابدا تاکید بر خالدین است که مقید به ابدیت می کند و ابدی بودن مشیت الهی است
2.روایاتی از بیان شده صریحا خلود به معنای دوام الی الابد است
فقط به یک نمونه اشاره کنم اینست علامه مجلسی در کتاب بحار جلد8 روایتی نقل می کند که امام رضا نامه ای به مامون عباسی می نویسد إنَّ اللَهَ لا یُدْخِلُ النَّارَ مُؤْمِناً وَقَدْ وَعَدَهُ الجَنَّةَ؛ وَلاَ یُخْرِجُ مِنَ النَّارِ کَافِراً وَقَدْ أَوْعَدُهُ النَّارَ وَالخُلُودَ فِیهَا فرمود کافر را هرگز از آتش بیرون نمیآورد برای اینکه تهدید به خلود کرده است.
یا در تفسیر عیاشی است در مورد جمله وَمَا هُمْ بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ از امام باقر سوال کردند که درباره چه گروهی است؟ حضرت فرمود: دشمنان امیرالمومنین چون ناصبیها با کفار و منافقین فرقی ندارند؛ چه در دنیا چه در آخرت
3.اجماع: جمعی این مسئله که خلود به معنای ابدیت است را اجماعی میدانند و به ادعای بعضی که خلود را به معنای دوام زیاد است، اعتنا نکردهاند. البته این اجماع مدرکی است.
نتیجه:
1.اینکه جمله ای در جوشن کبیر است یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه نباید به این معنا گرفت که خداوند درست است رحمانیت دارد ولی اینطور نیست که نسبت به ظالمان غضب نداشته باشد.در غیر این صورت، خلقت دوزخ و عذاب جهنم لغو خواهد بود.
2.بعضی گفتند خلود حبس موبد نیست پس زندان خراب شد نباید زندانی مطرح باشد؟
اگر نار را گناه در نظر بگیریم وقتی معصیت در جسم و روح آمد می سوزاند
3.کسی شفاعت می شود که لایق شفاعت باشد و الا شفاعت نصیب همه نمی شود.