بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
چرا مؤمنین و اهل دین و معنویت-که الان تعدادشان هم کم نیست- آن رشد لازم را ندارند(هم از نظر نفوذ فرهنگی بر دیگران، هم از نظر قدرت روحی و اجتماعی)؟ چرا ایمان، آن اثر لازم را بر مؤمنین ندارد تا هم خودشان زیاد رشد کنند و هم جهان را نجات دهند؟ چه نقص خاصی وجود دارد؟
نقص کلیدیِ مؤمنین که موجب میشود از دینشان خوب بهره نبرند، این است که به رحمانیت و مهربانی خدا توجه کافی ندارند. مؤمنین بیشتر با اینطور مشکلات درگیرند که «چرا گناه میکنم؟ چرا سحر بلند نمیشوم؟ چرا از دینداری لذت نمیبرم؟» اما مستقیماً با این مسئلۀ ریشهای درگیر نیستند که «چرا توجهِ من به رحمانیت خدا کم است؟» چون نمیدانند که ریشۀ خیلی از ضعفها و مشکلاتشان به این مسئلۀ کلیدی برمیگردد.
کاش ما بیشتر از اینکه در درسهای عقایدمان به «اثبات خدا» یا «اثبات وحدانیت و صانعبودنِ خدا» میپردازیم، به رحمانیت خدا میپرداختیم! مهربانی خدا یک موضوع مورد غفلت است؛ اگر از این موضوع غفلت نکنیم، هم خومان را آباد کردهایم، هم جهان را آزاد خواهیم کرد.
چرا اینقدر بر تکرار ذکرِ «بسماللهالرحمنالرحیم» در هر کاری تأکید شده است؟ یکدلیلش این است که دائماً باید «مهربانی خدا» را به خودمان تلقین کنیم چون مدام مهربانی خدا را فراموش میکنیم لذا باید مدام یادآوری کنیم.
برای اینکه مهربانی خدا را باور کنیم از کجا باید شروع کنم؟ غیر از «توجه به نظم آهنینِ عالم» (که در جلسه قبل بیان شد) یکی دیگر از نقاط عزیمت و آغازین برای باور رحمانیت خدا «تفکر» است.
ما برای شروع «باورکردنِ مهربانی خدا» به استدلال زیاد نیاز نداریم؛ به تفکر نیاز داریم. ما نمیخواهیم مهربانی خدا را اثبات کنیم، چون همه قبول داریم که خدا مهربان است، بلکه نیاز داریم به «باورکردن مهربانی خدا» و «لذتبردن از مهربانی خدا»
فکر کنید به اینکه خدا چرا عالم را خلق کرد؟ چرا ما انسانها را آفرید؟ خداوند-در حدیث قدسی- میفرماید: ای انسان، من همۀ عالم را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم(خَلَقتُ الأَشیاءَ لِأَجلِک وخَلَقتُکَ لِأَجلی؛ کلیاتحدیثقدسی/ص710)
دربارۀ خودت فکر کن و بگو: «خدایا من را چرا آفریدی؟» آیا خداوند ما را برای علت دیگری غیر از «مهربانیکردن» آفریده است؟! مثلاً آیا خدا این عالم را آفریده است که بگوید: «میخواستم ببینید من چقدر منظم هستم!» اینکه خیلی بیمعناست!