بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :ما مِن بَلِیّةٍ إلاّ و للّه ِ فیها نِعمَةٌ تُحیطُ بِها
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
آقای شیخ حسین انصاریان میفرمود:
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی، نوشابه، نون
دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن یه کلاغی از راه رسید سر این دیگ یه فضله انداخت تو دیگ آبگوشت..
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار خیلی بهمون سخت گذشت. توکوه گشنه همه ماست و سبزی خوردیم.
خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی اصلش ناراحت بودن.
وقت دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگه.
رحمت و مهربانی خدا اینجاست اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.
اگر اون عقرب را ندیده بودیم هنوز هم میگفتیم یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت
بلا . گرفتاریهای بعد از بلا معنایش اینست که "خدا حالتو نگرفت، جونتو نجات داد"
خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه.
یکی از موانع درک و بهرهبرداری از رحمت خدا «گناه و یأس ناشی از گناه» است.
همینکه انسان خطایی مرتکب میشود یا در خودش بدی و عیبی میبیند، یک مکانیزمی در وجود انسان هست که خودبهخود آدم را مأیوس میکند!
بااینکه آدم وقتی گناه میکند بیشتر به رحمت خدا نیاز دارد بیشتر باید التماس کند اما برعکس پیش می آید؛ کمتر رحمت و مغفرت خدا را تمنا میکند طبیعتاً کمتر رحمت خدا را باور میکند.
وقتی انسان گناه می کند بواسطه گناه قساوت قلب پیدا می کند و از رحمت خداوند کم بهره و در خیلی جاها بی بهره می شود و همین مساله باعث می شود قساوت قلبش بیشتر میشود.
شاید گناه آنقدر قساوت قلب در انسان نیاورد که یأس از رحمت خدا بعد از ارتکاب گناه میآورد!
معمولاً مردم به اندازۀ گناهان خودشان استغفار نمیکنند؛ بلکه به اندازۀ پاکیِ دلشان استغفار میکنند! ببینید اولیاء خدا چقدر استغفار میکنند! هرچه گناهِ انسان کمتر بشود، باور انسان نسبت به رحمت خدا و تمنای انسان برای رحمت خدا افزایش پیدا میکند؛ این یک اتفاق عجیب در وجود انسان است!
خدا بیش از هشتاد بار در قرآن تکرار میفرماید: من «غفورِ رحیم» هستم. چرا اینقدر تأکید میکند که «من میبخشم؛ من غفورِ رحیم هستم»؟ برای اینکه آدمی که گنهکار است و اتفاقاً نیاز به بخشش الهی دارد ولی میبینم یک نوع رفتار دفاعیِ بد در او شکل میگیرد که عذرخواهی نمیکند! یعنی خودِ آن گناه مانع میشود که آدم عذرخواهی کند؛
ما وقتی گناه میکنیم انگار در ذهن خودمان، خدا را به نامهربانبودن محکوم میکنیم.
خدا میداند که گناه، انسان را مأیوس میکند لذا بهعناوین مختلف به گنهکارها فرموده است که مأیوس نشوید(قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه؛ زمر/53) گنهکاری و بدبودنِ ما نباید ما را از رحمت خدا مأیوس کند؛ مغفرت خدا برای همین جاهاست!
آدمخوبها معمولاً بهخاطر خوبیهایشان غرور پیدا میکنند و از رحمت خدا بر نمیدارند(عُجب و غرور مانع میشود که انسان به رحمت خدا احساس نیاز پیدا کند) گنهکارها هم بهخاطر بدیهایشان از رحمت خدا مأیوس هستند!
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی