پایگاه حجت الاسلام سیدمحمدجواد حسینی تبار

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
وَ إِذْ قٰالَ لُقْمٰانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یٰا بُنَیَّ لاٰ تُشْرِکْ بِاللّٰهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ
بخش اول
یکی از راه هایی که می توان برای دعوت به حق استفاده کرد راه موعظه است که عقل سلیم می گوید هیچ کسی از آن بی نیاز نیست.
همین قرآنی که دستور است سرلوحه زندگی قرار بدهید کتاب قانون اساسی زندگی بشریت است یکی از نام های قرآن موعظه است
1. وَ إِذْ قٰالَ لُقْمٰانُ لاِبْنِهِ:
1- ما می توانیم شیوه های تربیتی فرزندان را از بزرگان ما یاد بگیریم که یا از راه الگوست یا از راه عبرت
2- فرزند،به موعظه و نصیحت نیاز دارد.از فرزندانمان غافل نشویم
اگر می خواهیم موعظه کنیم همه ی فرز ندان را موعظه کنیم یکی که خوب است کار ی ند اشته باتشیم یکی که بد است با او کار داشته باشیم نه
موعظه و نصیحت هر دو یک معنا هستند اما در عمل با هم فرق می کنند
موعظه با جان  و دل کار دارد با فطرت کار دارد موعظ با عاطفه ی انسانی کار دارد که اگر کسی بخواهد کسی را دعوت به حق کند و می بیند او خواب است اول باید عواطف شخص را بیدار کند و بعد بکشاند به سمت حق
اما نصیحت این نیست کسی که می خواهد ناصح باشد نصیحت کند اول باید خودش عامل باشد تا دچار چالش نشود می بینیم اگر نصیحت کنیم می گویند خودت عامل بودی؟
3- از رسالت های والدی نسبت به فرزند،موعظه است اینکه می بینیم فر زند دچار  انحراف می شود یک علتش اینست که بزرگان موعظه ندارند

زمان:07-10-1400
مکان حرم شهدای گمنام نکا

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقی فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دابَّهٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ

مقدمه تفسیر

بعضی آیات خداوند معروف هستند به اعجاز قرآنی که معجزات خود خدا
وقتی خداوند بخواهد خودی نشان بدهد خودش را اثبات کند دست به معجزه می زند که مخلوقی نمی تواند مثل این انجام بدهد تا مخلوق بهتر خدا را بشناسند.
مثل قرآن که به پیامبر فرمود به امتت که تو را تکذیب می کنند بگو یک سوره یا یک آیه بیاوردند اما در آخر آیه می فرماید آنها قدر نیستند.
این آیات در زمانی نازل شد که بشر حتّی تصور برخی مطالب را نمی کرد بعدها خیلی چیزها کشف شد متوجه شدند که قرآن قبل از آن بیان کرده است
این آیه مثل آیات اعجازی دیگر جزء معجزات خداوند است.
بحث این آیه بحث علمی و عقلی است که بشر دو نوع عقل و علم دارد:
علم و عقل ناقص می گوید اگر کسی چیزی ندید نمی توان قبول کرد مثلا:
از بیرون:امیرالمومنین فرمودند من خدایی را که نبینم نه قبولش می کنم نه می پرستمش بعضی که دارای عقل ناقص هستند حرف عقل کاملی چون امیرالمومنین را نمی فهمند می گویند خدا نیست چون قابل دیدن نیست
از درون:خدا رحمت کند انیشتین را به استادش گفت انسان دارای عقل است چون عقل را نمی بیند پس برای انسان عقلی وجود ندارد یا انسان بیمار می شود مثلا سردرد چون بیماری قابل دیدن نیست پس انسان بیمار نیست و دارد بازی در می آورد.
علم و عقل کامل می گوید اینکه من نمی توانم ببینم دلیل بر نبودن نیست رسول اکرم فرمودند امیرالمومنین فرمودند اگر می خواهی خدا را ببینی و بشناسی خودت را ببین بعد پیرامون خودت را ببین اینجا پی به وجود خداوند ببر
با این مقدمه ان شاء الله جلسه بعد تطبیق آیات خواهد بود.

حرم شهدای گمنام شهرستان نکا

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

اگر کسی بخواهد به رستگاری برسد باید تلاشی را که محسنین دارند را داشته باشد و در کنارش توفیق رستگاری را هم از خداوند بخواهد
در آیات5الی7 یک سری نکات است که باید توجه بشود
1.هدایت و توفیق باید از طرف خداوند باشد در کنارش تلاش برای هدایت شدن هم باشد
2.کسانی که با تلاش و مجاهدت توفیق هدایت شاملشان بشود رستگار می شوند
بعضی از مردم هم توفیق رستگار شدن ندارند تلاش می کنند اما تلاششان طوریست که مانع هدایت خودشان می شوند:
1.کسانی مانع هدایت خودشان هستند که اهل حرف بیهوده هستند اهل غیبت کردن اهل تهمت زدن هستند اهل فحاشی هستند اهل گمراه کردن هستند باعث گمراهی و انحراف یکی دیگر بشود.
مایی که در فضای مجازی هستیم باید خیلی مراقب باشیم
آیه هفتم سوره لقمان می فرماید لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ بغیر علم کسانی هستند که بدون مطالعه بدون تحقیق حرفی می زنند مطلبی را منتشر می کنند

حتی اگر کسی هم باشد برای اسلام در راه اسلام کاری انجام بدهد بدون اینکه علمی نسبت به این کار نداشته باشد که قرآن چه گفته معصومین چه گفتند نوعی گمراهی است


حرم شهدای گمنام شهرستان نکا

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

محضر شمابزرگواران هستیم در بحث تفسیر و شرح دعای روز ششم اللَّهُمَّ لا تَخْذُلْنِی فِیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَ لا تَضْرِبْنِی بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ وَ زَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَ أَیَادِیکَ یَا مُنْتَهَی رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ

یکی از مواردی که باعث می شود انسان از محضر خداوند دور بشود معصیت است چه معصیت کبیره باشد چه صغیره فرقی بحال انسان نمی کند. ولی در مقابل آن بندگی خدا نخیر باعث تقرب به درگاه خداوند می شود که در جلساتی پیرامون آن اشاراتی داشتیم.

یکی از خصلتهای این ماه اینست که ماه دوری از گناه ومعصیت است و انسان با توجه به حرمت وخصوصیت این ماه می تواند بهتر خود را از گناه دور کند چون می تواند اعضا بدن خود را با توجه به عبارات روز دعای روز اول ماه رمضان اعضا و جوارح خود را روزه دار کند.

به همین خاطر در عبارت این دعا می خوانیم اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ

روایت از معصوم است که گناه حیا را از انسان میبرد خداوند چهل پرده حیا بن خودش و انسان قرار داده با هر گناه یک پرده حیا پاره می شود تا چهل مرتبه اگر چهلمین پرده ی حیا پاره شد خداوند به ملائک امر می کند، انسان که چهل پرده ی حیا را از بین برده شما با بالها خودتان پرده حیا بشوید بین او من.

بگوئیم خدایا ما در طول سال که معصیت تو را می کردیم واقعا هم از ته قلب خسته شدیم و هم گناه باعث ذلیل شدن ما شده و هم باعث پرده دری و بی حیایی ما، اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم خدایا توفیق دور شدن از معصیت را به ما بده و با رحمانیت ورحیمیت خودت هر گناهی که از ما سر زده باعث خواری و خفت ما شده باعث عقب افتادگی ما شده همه را ببخش و بیامرز

وَلاتَضْرِبْنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ

خداوند یک صفت دارد بنام منتقم یعنی اینکه خدا انتقام می گیرد

ممکن است سوال خداوند با انتقام به چه چیز میخواهد برسد؟ و آیا این صفت برآزنده خداست؟

انتقام چند مدل است

یک مدل اینکه کسی به کسی ضرر رسانده مال باشد یا جانی که باعث تضییع حق شده شخص متضرر تصمیم میگیرد در فرصت مناسب مقابله به مثل کند تا ارامش به او دست یابد.

یک مدل اینکه شخصی در اجتماع کاری برخلاف قانون انجام می دهد یا حقوق اجتماعی را زیرپا می گذارد و محاکم اجتماعی از او انتقام می گیرد

خداوند عالم که قانونگذار مسائل فردی و اجتماعی است به خودش اجازه نمی دهد انتقام شخصی بگیرد چون انتقام شخصی جزء حق الناس است و حق الناس را به انسان سپرده است. 

اما اینکه خداوند از انتقام دنبال چه چیزی است باید گفت خداوند دنبال عدالت اجتماعی است بخاطر اینکه خداوند محافظت از قوانین آسمان و زمین را برعهده دارد إنّا نحن نزّلنا الذّکر و إنّا له لحافظون

و اینکه آیا انتقام در شان خداوند است یا خیر؟ باید در جواب این سوال این را عرض کرد صفت انتقام در قرآن آمده است صفتی که متناسب با شان ومنزلت خداوند است إنّ الله عزیزٌ ذوانتقامٍ

خداوند قدرتمند انتقام گیرنده است آن هم به معنای اجتماعی انتقام.

ما در این بخش از دعا از خداوند م خواهم که خدایا بجا انتقام حالتی به ما عطا کن بتوانم جبران گذشته را داشته باشیم و جبران گذشته بشود یعنی من از خودم انتقام بگیرم من از اعمال بد گذشته خودم انتقام بگیرم.

وَزَحْزِحْنی فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ

در عبارت قبل بحث از انتقام بود در این قسمت شرایط اننتقام را بیان می کند که در چه صورتی می شود انتقام گرفت. 

انتقام عموما زمانی است که قبلش خشمی باشد و خداوند زمانی انتقام می گیرد که عمل انسان باعث خشم خداوند بشود

وما با تمام این تفاصیل از خداوند درخواست داریم

1.آنچه که موجبات خشم تورا فراهم میکند را از ما دورکن

2.به ما توفیق ترک معصیت عطا بفرما

3.به ماتوفیق انتقام شخصی و نفسی یعنی انتقام فرد از خودش را عطا بفرما

و السلام علیکم ورحمه الله

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین


در محضر بزرگواران هستیم با تفسیر دیگری از آیات کتاب وحی آیه مورد بحث از سوره مبارکه آل عمران است آیه31 
در شان نزول این آیه آمده است عده ای از مسیحیان و یهودیان محضر پیامبر آمدند مسیحان گفتند اگر ما مسیح را دوست داریم بخاطر محبتی است که به خداوند داریم؛
یهودی ها هم گفتند ما و فرزندانمان دوست داران خدا هستیم.
بعد از بیان این دو پیروان این دو دین آیه نازل می شود قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ بگو اگر خدا را دوست دارید فَاتَّبِعُونِی از پیامبرش تبعیت کنید یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ تا بواسطه ی محبت شما خداوند هم شما را دوست داشته باشد و هم گناهان شما را ببخشد
وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ 
این آیه جواب کسانی است که مدعی دوستی خداوند و پیامبرانش هستند مانند همین آیه در سوره جمعه است که می فرماید قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ
شما که فکر می کنید هدایت شدید از اولیاء الله هستید بسم الله فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ از خداوند درخواست مرگ کنید.
در این آیه هم خداوند فرمود قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ اگر فکر می کنید از دوستداران خدا هستید بسم الله فَاتَّبِعُونِی.
اگر انسان بخواهد مومن بشود و بشود بنده خالص خداوند عالم شرطش اینست که قلب انسان تنها برای خدا باشد و از غیر خدا، یا مقاصد دنیوی یا حتی مقاصد اخروی مانند اینکه بخواهد ایمان بیاورد به بهشت برود ایمان بیاورد از جهنم خلاصی یابد خودش را خلاص کند و به اینها فکر نکند. 
سوال:فرض بر اینکه ما بواسطه ی محبت از پیامبر پیروی کردیم، ثمره ی این پیروی چه خواهد بود؟
ثمره ی این محبت یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ است.
خداوند می خواهد پیامبرش را با محبت اطاعت کنند مزد این اطاعت محبت و مغفرت ای است که خداوند برای محبین در نظر گرفته است.
پس به این نتیجه می رسیم که 
1.صرف عمل و گفتار باعث ایجاد ایمان در انسان نمی شود.
2.هرکس از پیامبر تبعیت کند از خداوند عالم تبعیت کرده مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ
3.هر عملی عکس العمل دارد و عکس العمل خداوند از تبعیت او و رسولش محبت و مغفرتی است که نسبت به بندگان خودش دارد.

 

ان شاء الله محبت قلبی ما نسبت به خداوند عالم باعث اطاعت از دستورات اولیاء الله باشد و عواقب همه ی ما ختم به سعادت بشود

والسلام علیکم و رحمة الله
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
محضر شما بزرگواران هستیم از شرح و تفسیر عای روز ماه مبارک رمضان. در دعای روز چهارم عباراتی است بااین مضامین:
أَللّـهُمَّ قَوِّنى فیهِ عَلى اِقامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْـنى فـیهِ حَــلاوَةَ ذِکْـرِکَ وَ أَوْزِعْنى فیهِ لاِدآءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَاحْفَـظْنى فیهِ بِحِفْـظِکَ وَ سِتْرِکَ یـا أَبْصَـرَ النّـاظِـرینَ

یکی از نعماتی که خداوند به انسان عطا کرده است زور و قدرت و توان است وقتی که خداوند به انسان امر می کند که او را اطاعت کند باید یک قدرتی در بدن انسان باشد تا بتواند. خوب است در این مورد مساله شرعی هم گفته بشود اگر در احکام نماز را مشاهده کنید اولویت اول ایستاده نماز خواندن است کسی که می تواند بایستد نباید نماز نشسته بخواند اگر نمی تواند باید بنشیند و اگر نمی تواند بنشیند باید خوابیده نماز بخواند بخاطر اینکه قدرت و توان انسان برای نماز در مواضع مختلف فرق می کند یا شما توجه کنید در بحث روزه استطاعت بدنی لازم است کسی که روزه بگیرد و بواسطه ی روزه بیماری بر او عارض بشود یا بیماری دارد و بواسطه روزه بیماری عود کند حق روزه گرفتن ندارد.
پس چه شد؟ خداوند امر به انجام تکلیف می کند و تکلیف هم نیازمند به زور و قدرت است و روایت از امام صادق است که می فرماید لایَضْعُفُ بَدَنٌ عَمّا قَوِیَتْ عَلَیهِ النِّیَّةُ اگر انسان نسبت به عملی نیت استوار داشته باشد بدنش ضعیف نخواهد شد و ما در قسمت اول برای انجام تکالیف دینی از خداوند میخواهیم أَللّـهُمَّ قَوِّنى فیهِ عَلى اِقامَةِ أَمْرِکَ  یعنی خدایا قدرتی بما عطا کن تا بتوانیم به خوبی و آنچه که تو می خواهی دستورات تو را اطاعت کنیم.
شما ببینید در ظاهر روزه گرفتن در ماه رمضان آسان است اما وقتی تشنگی و گرسنگی می آید وسط طاقت انسان طاق می شود ولی تحمل می کند و تحملش هم بخاطر اراده ی قوی انسان است که از خداوند طلب کرده أَللّـهُمَّ قَوِّنى

در عبارت بعدی است وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ
شیرین ترین ذکر، ذکر خداست چون هم نور است هم تطمئن القلوب. ألا بِذِکرِاللّه ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ
روایت از امیرالمومنین است وقتی انسان بیکار است ذکر بگوید ثواب دارد نکته مهم اینجاست ذکری خوب است همراه با معرفت باشد اگر ذکر با معرفت نباشد ذکر تاثیری ندارد و اطمینان قلبی و آرامش حاصل نمی شود.
اینجاست که از خداوند می خواهیم وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ یعنی خدایا شیرینی یاد خودت را به ما بچشان. اگر اینطور شد قرآن بخوانید لذت می برید دعا بخوانید لذت می برید زیارت بروید لذت می برید.

وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ یعنی خدایا به من توفیق شکر کرامت کن.
چند نکته در رابطه با شکر بیان کنم
1.معنای شکر اینست که نعماتی که خداوند داده را 1.درست استفاده کنیم 2.در راه اطاعت و بندگی باشد
2.شکر گذاری قدم دوم بنده است بعد از شناخت نعمت چون تا نعمت شناخته نشود شکر جاری نخواهد شد
اینجاست که ما از خداوند باید بخواهیم اول شناخت نعمت را بما عطا کند بعد شکر نعمت را

ان شاء الله توفیق شکرنعمت به همه ی ما عطا بشود 
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
در محضر شما خوبان هستیم با تفسیر آیات کلام وحی از سوره آل عمران آیه مبارکه 73
وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاَّ لِمَنْ تَبِعَ دینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدی‏ هُدَی اللَّهِ أَنْ یُؤْتی‏ أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ
در تفسیر این آیه دو برداشت بیان شد: 
برداشت اول بعضی مفسرین می فرماید این آیه شریفه پیرامون تغییرقبله مسلمین است یعنی اهل کتاب قرار گذاشتند که موضوع تغییر قبله را با مسلمانان در میان نگذارند چون اگر مسلمانان بدانند تغییر قبله از علائم پیامبر حضرت رسول است او را حجت میدانند و مشکلاتی ایجاد می شود و از جمله مهمترن مشکل اینست که مسلمین دارای قبله می شوند و از ما یهودیان برتری خواهند داشت.
برداشت دوم  بعضی دیگر از مفسرین می فرمایند که موضوع در مورد نبوت است چون در کتاب یهود آمده بود پیامبری می آید از غیر بنی اسرائیل و مراقب این قضیه باشید اگر مردم(چه یهود چه غیر یهود)بفهمند این قضیه را، چون این قضیه از نشانه نبوت پیامبر خاتم است به او ایمان می آورند.
با توجه به دو برداشت علمای یهود قراری با هم می گذارند:
برای اینکه ترس از دست دادن افراد خودتان را نداشته باشید می توانید ایمان صوری بیاورید و در جمعیت خودتان وآنها تبلیغ دین خودتان و انکار دین اسلام را داشته باشید بگوئید ما اسلام آوردیمقالوا اسلمناولی بعدا آن را انکارکنید و به دینتان برگردیدوَ لا تُؤْمِنُوا إِلاَّ لِمَنْ تَبِعَ دینَکُمْ
با توجه به این دو برداشت، خداوند به تفکر یهود سه پاسخ داد:
1.إِنَّ الْهُدی‏ هُدَی اللَّهِ مومنین نه به حرف شما نیاز دارند نه به هدایت شما(چه با ایمان حقیقی باشد چه صوری) بلکه هدایت فقط از طرف خداست.
2.یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ هر چقدر محاجه و مبارزه کنند در برابر خداوند باز باید در قیامت پاسخگو باشند چون در کتاب آنها آمده بود پیامبری بعد از عیسی خواهد آمد دو نشانه دارد 
1.پیامبری از جنس غیر بنی اسرائیل 
2.قبله ی او با قبله انبیاء گذشته فرق می کند.
3. إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ همه ی اینها(تغیر قبله،پیامبر غیر بنی اسرائیل، برتر اسلام و ...) عنایاتی است از طرف پروردگار عالم که به هر کس بخواهد می دهد و هیچ امری مزاحم مشیت الهی نمی شود.

ان شاء الله نور ایمان در قلوب همه ی ما منور بشود والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

ان شاء الله طاعات و عبادات مورد توجه قرار بگیرد در خدمت شما هستیم با آیه شریه 14سوره آل عمران
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ


یکی از چیزهایی که به عنوان سرمایه بطور حقیقی برای انسان معرفی شده است ایمان است یعنی اگر کسی ایمانش کامل باشد سرمایه اش فراوان خواهد بود.
مثلا یکی از عرفا در مورد مرحوم شیخ العارفین حضرت آیت الله العظمی بهجت فرموده بودند ایشان سرمایه دار ترین فرد روی زمین است. سرمایه اش بخاطر ایمان است نه مال و اموال.
بطور کلی سرمایه برای انسان دو چیز است یکی ایمان است یکی مال و خانواده.
در این آیه ی شریف در مورد سرمایه انسانی از فرزند و همسر  و ... نام برده است ولی در ادامه آیه می فرماید اینها نمی تواند سرمایه باشند چون در دنیا می توان استفاده کرد جنبه دنیای و مادی دارد و انسان باید دنبال یک سرمایه ای برود که جنبه ی معنوی داشته باشد و هم بدرد آخرت بخورد.
بله نکته ی مهم که باید توجه داشت اینست انسان امورات مادی را هم می توان در جنبه معنوی و برای آخرت استفاده کرد.
علامه طباطبایی در مورد این آیه می فرماید این آیه و آیات بعد از آن، شرح مطلبی می تواند باشد از آیه 10سوره آل عمران که می فرماید إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً
1.این آیه جواب است بر کفار که معتقد بودند که می توانند با اموال و اولاد، از خدا بی نیازشوند
2.زینت دادن دنیا برای انسان از طرف خداوند نیست یا از طرف شیطان استزُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوایا از طرف نفس است بوسیله شهوتزُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ
3.اگر ما بخواهیم جملهزُیِّنَ لِلنَّاسِبه خداوند نسبت بدهیم کم لطفی شدیدی نسبت به خدا داریم بخاطر اینکهزُیِّنَ لِلنَّاسِ یا ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِتناقض دارد از یک طرف بخواهد دنیا را با این موارد زینت کند و از طرفی 
بخواهد منصرف کند انسان را و به سمت ثواب سوق بدهد.
4.مراد ازحُبُّ الشَّهَواتِعلاقه معمولى نیست، دلدادگى و مرحله شدید حب است که خود نوعى جنون است و به همین جهت به شیطان نسبت داده شده است.
پس با این توضیحات مختصر به این نتیجه می توان رسید که  مردم نسبت به حب الشهوات یکجور نیستند.
1.بعضی ها هدفی جز لذت از زنان و دلبستن به آنها ندارند دلشان می خواهد که همیشه همنشین با جنس مخالف باشند و از طرف زن این وضع اتفاق نیم افتد اگر هم اتفاق بیوفتد خیلی کم است.
2.بعضی ها فرزند دوست دارند که بخاطر تکاثر نسل است
3.بعضی ها هم حب مال دارند مثل بساز بفروش ها رفتار می کنند اینها هم حب مال است.
4.بعضی ها هم به حیوان علاقه دارند یا برای سواری است یا برای کشاورزی

 

ان شاء الله با کرامت کتاب وحی عاقبت همه ی ما ختم بخیر بشود والسلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ‌ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ  بِجُودِکَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین 
در این دعا چند نعمت برای انسان معرفی شده است دو نعمت برای رستگاری انسان است که از طرف خداوند است مانندحافظه و تنبیه و دو نعمت برای ضلالت انسان است و از طرف شیطان مانند سفاهت و تمویه.
در فرار اول این دعا اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ 
در این فراز از دو نعمت نام برده شده یکی ذهن است و دیگری تنبیه.
دو نکته بیان کنم:
1.نعمت حافظه و تنبیه بواسطه علم بدست می آید.یعنی بصیرت حافظه بصیرت افزایی می کند و تنبیه دوربرگردان است برای راهی که رفتیم.
2.کار این دو نعمت مانند تابلوهای خطر در کنار جاده هاست تا انسان را نسبت به خطرات آینده هوشیار می کند و او را خواب غفلت بیدار کند.
بعضی وقتها اتفاق می افتد که انسان ذهنش درگیر مسائلی می شود که باعث کند ذهنی انسان می شود و از دو حال خارج نیست یکی امکان گناهی باشد که انسان مرتکب آن می شود یا امکان دارد بخاطر تنبیه از طرف پروردگار عالم باشد.
شخصی محضر عالمی شرفیاب می شود عرض می کند اقاجان حافظه ام کم شده؟! آن عالم می فرماید گناه نکنید چون گناه باعث کم شدن حافظه می شود. در دعای کمیل است اللهم اغفرلی النوب التی تغیر النعم حافظه یک نعمت است که بخاطر معصیت تغییر می کند.
از رسول اکرم روایت است اِتَّقُوا فِراسَةَ المُؤمِنِ فَإنِّهُ یَنظُرُ بِنُورِاللّه از تیزهوشی و تیزبینی مومن فرار کنید چون این نوریست از انوار الهی که در وجود مومن تابیده شده.
پس 
1.ذهن و تنبیه دو نعمت از نعمات پروردگار عالم است
2.اگر نباشد روشن بینی و بصیرت و خودآگاهی برای انسان بوجود نخواهد آمد
در فراز دوم می خوانیم وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ از خداوند طلب دور شدن از سفاهت و تمویه را داریم.
سفیه به کسی گفته می شود که کاری انجام می دهد یا حرفی می زند که از عقل به دور است.
نکته ای که باید توجه کرد سفاهت در چند مورد اتفاق می افتد: یا در گفتار یا در اعمال.
تمویه هم یعنی دروغ بافی صفتی در کسی یا چیزی نیست اما به او نسبت می دهیم، رنگ و لعاب می دهیم زینتش می دهیم.
در این فراز از دعا ما از خداوند می خواهیم این دو نعمت شیطانی که از ناحیه شیطان است برای گمراهی انسان را از ما بگیرد.
و اما فراز آخر این دعا وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ
خدایا کار خیری که در این ماه نازل شده ما را هم بی نصیب نکن 
در طول روز در طول سال یک سری کارهای خیری که از نعمات الهی است شامل حال انسان مومن می شود و نصیبش می شود یکی خود ماه رمضان یکی شبهای قدر یکی عبادات و کثرت ثواب یک عمل در این ماه است برای چه؟ برای اینکه ما بتوانیم در این ماه پوزه ی شیطان را به خاک بمالیم توفیق پیدا کنیم جزء عباد الله قرار بگیریم.
البته یک نگاه دیگری هم میشود داشت وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً می تواند برای بعد از ماه رمضان هم باشد که از خداوند بخواهیم آثار و برکات، بعد از ماه مبارک هم در وجود ما ادامه دار باشد فقط برای ماه رمضان نباشد.

انشاء الله خیر وبرکات این ماه عزیز شامل همه ی ما قرار بگیرد و اولین خیر این ماه فرج نازنین امام زمان و سلامتی سکان دار نظام جمهوری اسلامی مقام معظم رهبری باشد

والسلام علیکم و رحمة الله 
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

ان شاء الله طاعات عبادات مورد قبول اله متعال قرار بگیرد.

آیه ای که امروز در محضرشان هستیم از سوره آل عمران آیه 8 است که خداوند می فرماید رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

این آیه ی مبارکه یکی از آیات دعا در قرآن کریم است که از زبان انبیا یا علمای زمان انبیاء است که از خداوند درخواست شده و با کلمه ربنا شروع می شود.

این ادعیه های قرآنی مانند هر ادعیه دیگر می خواهد جایگاه دعا را در زندگی به ما بفهماند.

دعا در زندگی از اهمیت زیادی برخوردار است که می تواند هم جایگاه انسان و هم می تواند سرنوشت انسان را عوض کند.

امام صادق در روایتی می فرمایند: عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّکُمْ لَا تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ شما را به دعا کردن سفارش مى کنم ، چون با دعا می توانید به خداوند عالم نزدیک بشوید.

طبق یک روایتی اگر کسی درخواست دعا نداشته باشد روایت از او تعبیر عاجز کرده اَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.

در مورد دعا چند سوال مطرح می شود که ان شاء الله جواب مختصر بدهیم و بپردازیم به آیه شریفه:

1.چه زمانی دعا کنیم؟

در هر زمان انسان می تواند دعا کند ولی یادش باشد اگر می خواهد دعایش مستجاب بشود یک زمان های خاصی است برای استجابت دعا مثلا زمان نزول باران، سر سفره طعام، هنگام نماز و ... اگر در این زمان ها ما دعا کنیم بدانیم به هدف اجابت می رسد

2.از خداوند چه بخواهیم؟

انسان می تواند هم حوائج مشروع بخواهد و هم حوائج نامشروع هم می تواند حاجب کوچک بخواهد و هم می تواند حاجت بزرگ

اما نکته اینجاست که اگر حاجتش مشروعه باشد مورد توجه خدا قرار می گیرد اما در خواسته های بزرگ و یا کوچک فرقی نمی کند.

از امام صادق است در ادامه حدیث می فرماید: لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا اگر خواسته تان کوچک هم هست دعا را ترک نکنید بخواهید

أَنْ تَدْعُوا بِهَا إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ حاجت کوچکان بواسطه حاجت بزرگ برآورده خواهد شد. چونحاجت کوچیک و بزرگ دست یک نفر بیشتر نیست و آن خداست.

3.آیا دعایمان مستجاب می شود یا خیر؟

استجابت دعا یک سری شرائط دارد شرایط ظاهری بیان شد که وقت آن است شرایط باطنی هم هست که نیاز اه آماده سازی و خودسازی دارد.

1.امام حسن علیه السلام:اگر کسی در دلش خشنوید خداوند باشد من تضمین کننده ی اجابت دعایش هستم

2.امام صادق علیه السلام:اجابت دعا در کسب روزی حلال است.

4.تکلیف ما در زمانی که دعا مستجاب شد یا مستجاب نشد چیست؟

روایتی از امیرالمومنین است که می فرماید بعضی مواقع خواسته و دعایی که از خداوند داریم از سه حالت دور نیست:

1.یا خداوند خواسته را نمی دهد؛

2.یا خداوند خواسته را زود می دهد؛

3.یا خداوند خواسته را دیر می دهد.

اگر در حالت اول باشد باید بدانیم مصلحت است خداوند ندهد چون امکان دارد اجابت دعا همراهش نابودی دین و دنیا باشد.

اگر در حالت دوم باشد باید بدانیم خدا را شاکر باشیم و باز دعا کردن را ادامه بدهیم

اگر در حالت سوم باشد باید بدانیم بعضی ها نامید می شوند از دعا کردن که مثلا خداوند صدای من را نشنید روایست از امام صادق است خداوند دعا را مستجاب کرده اما می فرماید حاجت را ندهید. چرا؟ چون خواند عاشق دعا کننده استفَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُدوست دارم بیشتر صدای بنده ام را بشنوم چون امکان دارد اگر حاجتش را بدهم دیگر سمت دعا نرود.

اما تفسیر آیه شریفه: مفسرین در مورد این آیه فرمودند این آیه درخواست علم از خداوند است کدام علم؟ علمی که باعث انحراف عالم نشود. چون بعد از درخواست علم رحمت هم درخواست کردند که که باعث هدایت و عدم انحراف آنها بشود

در این آیه شریفه چند نکته وجود دارد:

1.علوم امکان دارد باعث فساد عالم بشود

بخاطر اینکه یا عالم ظرفیت علم را ندارد و مغرور می شود یا علم بدرد عالم نمی خورد.

پس اینجا از خداوند می خواهد بعد از بدست آوردن علم منحرف نشود.

2.کسی که علم دارد عالم است اگر می خواهد رحمت خداوند عالم شامل حالش بشود قدم برداشتنش برای نشر علم باید برای رضای خدا باشد.

3.علم اندوزی مهم نیست آنچه مهم است استفاده از علم است علم را در چه راهی استفاده می کنم و نشر علم چه علمی را منتشر می کنم؟ آیا بدرد مردم می خورد یا خیر؟

اگر این ها مراعات بشود هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اتفاق می افتد هم مورد رحمت خداوند واقع می شوم و هم علم که هدیه ی الهی ا

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

ان شاء الله طاعات عبادات مورد قبول اله متعال قرار بگیرد.

آیه ای که امروز در محضرشان هستیم از سوره آل عمران آیه 8 است که خداوند می فرماید رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

این آیه ی مبارکه یکی از آیات دعا در قرآن کریم است که از زبان انبیا یا علمای زمان انبیاء است که از خداوند درخواست شده و با کلمه ربنا شروع می شود.

این ادعیه های قرآنی مانند هر ادعیه دیگر می خواهد جایگاه دعا را در زندگی به ما بفهماند.

دعا در زندگی از اهمیت زیادی برخوردار است که می تواند هم جایگاه انسان و هم می تواند سرنوشت انسان را عوض کند.

امام صادق در روایتی می فرمایند: عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّکُمْ لَا تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ شما را به دعا کردن سفارش مى کنم ، چون با دعا می توانید به خداوند عالم نزدیک بشوید.

طبق یک روایتی اگر کسی درخواست دعا نداشته باشد روایت از او تعبیر عاجز کرده اَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.

در مورد دعا چند سوال مطرح می شود که ان شاء الله جواب مختصر بدهیم و بپردازیم به آیه شریفه:

1.چه زمانی دعا کنیم؟

در هر زمان انسان می تواند دعا کند ولی یادش باشد اگر می خواهد دعایش مستجاب بشود یک زمان های خاصی است برای استجابت دعا مثلا زمان نزول باران، سر سفره طعام، هنگام نماز و ... اگر در این زمان ها ما دعا کنیم بدانیم به هدف اجابت می رسد

2.از خداوند چه بخواهیم؟

انسان می تواند هم حوائج مشروع بخواهد و هم حوائج نامشروع هم می تواند حاجب کوچک بخواهد و هم می تواند حاجت بزرگ

اما نکته اینجاست که اگر حاجتش مشروعه باشد مورد توجه خدا قرار می گیرد اما در خواسته های بزرگ و یا کوچک فرقی نمی کند.

از امام صادق است در ادامه حدیث می فرماید: لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا اگر خواسته تان کوچک هم هست دعا را ترک نکنید بخواهید

أَنْ تَدْعُوا بِهَا إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ حاجت کوچکان بواسطه حاجت بزرگ برآورده خواهد شد. چونحاجت کوچیک و بزرگ دست یک نفر بیشتر نیست و آن خداست.

3.آیا دعایمان مستجاب می شود یا خیر؟

استجابت دعا یک سری شرائط دارد شرایط ظاهری بیان شد که وقت آن است شرایط باطنی هم هست که نیاز اه آماده سازی و خودسازی دارد.

1.امام حسن علیه السلام:اگر کسی در دلش خشنوید خداوند باشد من تضمین کننده ی اجابت دعایش هستم

2.امام صادق علیه السلام:اجابت دعا در کسب روزی حلال است.

4.تکلیف ما در زمانی که دعا مستجاب شد یا مستجاب نشد چیست؟

روایتی از امیرالمومنین است که می فرماید بعضی مواقع خواسته و دعایی که از خداوند داریم از سه حالت دور نیست:

1.یا خداوند خواسته را نمی دهد؛

2.یا خداوند خواسته را زود می دهد؛

3.یا خداوند خواسته را دیر می دهد.

اگر در حالت اول باشد باید بدانیم مصلحت است خداوند ندهد چون امکان دارد اجابت دعا همراهش نابودی دین و دنیا باشد.

اگر در حالت دوم باشد باید بدانیم خدا را شاکر باشیم و باز دعا کردن را ادامه بدهیم

اگر در حالت سوم باشد باید بدانیم بعضی ها نامید می شوند از دعا کردن که مثلا خداوند صدای من را نشنید روایست از امام صادق است خداوند دعا را مستجاب کرده اما می فرماید حاجت را ندهید. چرا؟ چون خواند عاشق دعا کننده استفَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُدوست دارم بیشتر صدای بنده ام را بشنوم چون امکان دارد اگر حاجتش را بدهم دیگر سمت دعا نرود.

اما تفسیر آیه شریفه: مفسرین در مورد این آیه فرمودند این آیه درخواست علم از خداوند است کدام علم؟ علمی که باعث انحراف عالم نشود. چون بعد از درخواست علم رحمت هم درخواست کردند که که باعث هدایت و عدم انحراف آنها بشود

در این آیه شریفه چند نکته وجود دارد:

1.علوم امکان دارد باعث فساد عالم بشود

بخاطر اینکه یا عالم ظرفیت علم را ندارد و مغرور می شود یا علم بدرد عالم نمی خورد.

پس اینجا از خداوند می خواهد بعد از بدست آوردن علم منحرف نشود.

2.کسی که علم دارد عالم است اگر می خواهد رحمت خداوند عالم شامل حالش بشود قدم برداشتنش برای نشر علم باید برای رضای خدا باشد.

3.علم اندوزی مهم نیست آنچه مهم است استفاده از علم است علم را در چه راهی استفاده می کنم و نشر علم چه علمی را منتشر می کنم؟ آیا بدرد مردم می خورد یا خیر؟

اگر این ها مراعات بشود هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اتفاق می افتد هم مورد رحمت خداوند واقع می شوم و هم علم که هدیه ی الهی است را خوب نگهدار می کنم.

ان شاء الله همه ی ما در نشر علم الهی کوشا باشیم و در راه نشر علم صفت غرور در وجود ما قرار نگیرد.ست را خوب نگهدار می کنم.

ان شاء الله همه ی ما در نشر علم الهی کوشا باشیم و در راه نشر علم صفت غرور در وجود ما قرار نگیرد.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

‌اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَ نَقِمَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیَاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ


بزرگترین سعادت برای انسان این می تواند باشد از طرف یک امیر و بزرگی پذیرفته بشود و مقرب درگاهش بشود


‌1.اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ 
خدایا ما را طوری که خشنود می شوی نزدیک به درگاهت کن  که مقرب به درگاهت بشویم.
اگر بخواهیم مقرب به درگاه خداوند عالم بشویم و در این تقرب خشنودی هم اضافه بشود چند عمل را انسان باید انجام بدهد
1.تقوا=اتقوا الله تقوا 
سوال می کنند تقوایی که خداوند در قرآن به انسان دستور داده یعنی چه؟
تقوا جمع در پنج چیز است 
1.2.عمل واجب و مستحب که معلوم است
3.4.ترک حرام و مکروه این هم معلوم است
5.ترک مباح در صورت غیر نیاز  و عمل به آن در صورت نیاز
اما در این خیلی ها مشکل دارند استفاده مباح در صورتی لازم است که باعث بشود انسان را ب درگاه خداوند هدایت کند. مثلا خوردن غذا مباح است ورزش کردن مباح است خواب مباح است اگر اینها باعث بشوند من از اطاعت خداوند دور بمانم در حد امکان ترک کنم یعنی اولویت را به واجب بدهم.
غذای زیاد باعث شکم پری می شود و شکم پری هم باعث کسلی می شود و کسلی هم باعث می شود من نمازم درست و حسابی نباشد این باید کم بشود. مباح یعنی این.
یکی از عرفا در خواب شرفیاب می شود محضر پیامبر سوال می کند یا رسول الله علمای زمان شما مردم زمان شما زود به درجات عالیه زمی رسیدند اما مردم و علمای زمان ما نمی توانند؟
فرمودند مردم و علمای زمان ما به دو حکم از احکام عمل می کردند در واجبات عمل بود و در محرمات ترک اما مردم و علمای زمان شما به پنج حکم از احکام عمل می کنند با این حال نمی شود سخت است و زمان بر.
2.ایمان=آمَنوا و آمِنوا 
ایمان آوردن راحت است ولی باید مراقب ایمان باشیم که دزد ایمان زیاد است. یک سری موارد هست اگر رعایت نشود ایمان را زیر سوال می برد و یا از بین می برد مثل خشوع در نماز مثل امانت داری و وفای به عهد که در روایت است اگر وفای به عهد یا امانت داری نباشد شخص در جرگه منافقین قرار می گیرد.
مطلب اول بحث از خشنودی خداوند است سوال چه زمانی خداوند از ما خشنود و راضی است؟ این مطلب خیلی دقت می خواهد.
ما چه زمانی می توانیم متوجه بشویم که خداوند از ما راضی و خشنود است؟
از معصوم سوال کردند. فرمود دقت کنید به این نکته توجه کنید فرمود ببین تو از خداوند چقدر خشنود و راضی هستی و بعد ببین خدا در کجای زندگی توست و چه جایگاهی دارد؟

 

2.وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَ نَقِمَاتِکَ
خیلی از ما وقتی در جمع بزرگانی هستیم خیلی مراقبیم حرکتی اجام نشود سخنی بیان نشود که باعث ناراحتی و دلخوری بود یا نه نافرمانی نکنیم که باعث تنبیه ما بشود.
از خداوند می خواهیم خدایا جلوی کاری از ما که باعث ناراحتی و عغضب تو می شود سدی قرار بده.
به این نکته دقت کنیم که هر کسی می تواند مورد غب خداوند قرار بگیرد و چنانچه مورد غضب خداوند قرار گرفت برکت از زندگی او خارج می شود.
نگاه به آیات مختلف قرآن که سرنوشت شوم اقوام بیان شده گر آسیب فردی دیدند یا دچر آسیب اجتماعی شدند همه شان بخاطر نافرمانی بود.
شما داستان قوم حضرت نوح صالح هود لوط موسی را دقت کنید چرا دچار عذاب شدند؟ بخار نافرمانی حتی مردم دین پیامبر هم از این امر مستثنی نیستند اگر نافرمانی کنند مستوجب غذاب خواهند شد.
ایه ی سوره فاتحه که ایاک نعبد و ایاک نستعین است را در نماز زیاد می خوانیم این را با توجه بیشتر بخوانیم. مراقب باشیم وسوسه های شیطان هم باشیم که از مسیر الی الله به الی الشسطان منحرف نشویم.
شیخ رجبعلی خیاط در مورد این آیه می فرمایند که هستند افرادی که نماز می خوانند اما از شیطان تبعیت می کنند اینجا دیگه تبعیت از دستورات خدا نیست مستقیما شیطان را پرستش میشود.
 

3.وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیَاتِکَ
خداوند توفیق به سمتقرآن کشیده شدن به همه ی ما عنایت بفرماید. از امام سجاد نقل است در کتاب رسالة الحقوق که حق الکتاب ثلاثه. کتاب خداوند یعنی قرآن سه حق به ما دارد که ما باید حقوق را بپردازیم.
قبل از اینکه به حقوق کتاب وحی بپردازم یک نکته بگویم خوب است بدانیم در روز قیامت انسان شاکی زیاد دارد انسان است حیوان است خانه است مسجد است و یکی از آن شاکیان قرآن کریم است شکایتش زمانی است که انسان قرآن را در خانه یتیم کند مهجورش کند قرآن شکایت می کند که انسان من را مهجور قرار داد. کتاب وحی سه حق دارد
1. قرائت قرآن حالا می خواهد فارسی باشد یا عربی ولی آیه ی قرن است و رَتَّل القرآنَ ترتیلا قرآن را به عربی بخوانید و با آهنگ خاص خودش.
متاسفانه به سمت قرآن رفتن هایمان موسمی است موقعش بشود قرآن بدست می گیریم استخاره می خواهد در ماه رمضان بیاید مجلس ختم برود در مراسم احیا شرکت کرده زمان عقد باشد بقیه زمانها چه؟ خبری نیست. خداوند فرمود تا می توانید بخوانید.فاقرئوا ما تَیَسَّرَ من القرآن
2.تدبر در آیات قرآن این خیلی مهمتر از قرائت است زمانی می تواند قرآن بر دل بنشیند که قاری کلام خداوند با فکر کلمات را به زبان بیاورد که چه می گوید.
تدبر در قرآن چند ویژگی را در وجود انسان ایجاد می کند
1.اگر تدبر در کلام خدا نباشد انسان از طرف خدا بازخواست می شود
2.تدبر در قران داروی است در برابر نفاق که انسان دچار آن است
3.اگر انسان می خواهد به اسلام گرایش پیدا کند فقط از راه تدبر در قرآن می شود
3.عمل به قرآن که بالاتر از همه است. امام صادق فرمودند هر آیه ای که پیدا کردید که باعث نجات گذشتگان باشد به اسباب نجات که در آیه بیان شده است عمل کنید و اگر دیدید آیه باعث سقوط گذشتگان شد از عمل به اسبابش اجتناب کنید.
 

ان شاء الله جزء عاملین به قرآن قرار بگیریم و با قرآن محشور بشویم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
ان شاء الله طاعات عبادات در این ماه پر فضیلت مورد قبول خداوند قرار بگیرد.
بحث ما در ظهر های ماه مبارک تفسیر آیات کریمه است و آیه ای که در این روز در محضرشان هستیم آیه 257سوره بقره است.
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون.
در این آیه دو نوع ولایت را خداوند مطرح می کند یکی ولایت الله متعال است و یکی هم ولایت شیطان که انسان وقتی خودش را شناخت با مضمون آیه ی شریفه اهدنا الصرط می خواهد به مسیری برای ساختن سرنوشت خودش برود. وقتی نیت طی طریق در ذهنش آمد دو مسیر جلوی پایش نمایان می شود وقتی که اهدنا الصراط به میان آمد برای ما سوالی پیش می اید که کدام راه؟ عبارت در همین آیه می فرماید المستقیم یعنی راهی که انتهای آن سعادت است.
پس به این نتیجه می رسیم که با استفاده از عبارت اهدنا الصراط ما 2 راه برای طی طریق داریم: مسیر نور و دیگری مسیر ظلمت.
هر مسیری هم نیاز به راه بلد دارد که در عبارت قرآنی به آن راه بلد ولی یا سرپرست می گویند در این دو راه هم انسان ناچار است دست به دامان ولی همان راه بشود که بالتبع مسیر دو ولی هم وجود دارد. یکی الله است در مسیر نور که انتهایش سعادت است و دیگری طاغوت است در مسیر ظلمت که انتهایش شقاوت است و بدبختی.
با این بیان شاید سوالی در ذهن مطرح بشود که طریق طریق است چه این باشد چه آن انسان هم باید برود چه فرقی می کند کدام راه را باید برود؟
نکته ی این در اینست که اگر انسان می خواهد راهی را برود باید راه کم خطر را انتخاب کند راهی را انتخاب کند که بتواند به راحتی و با هزینه ی کم به مقصد برسد. این دو راه یک فرق هایی با هم دارند که نیاز به توجه است.
1.راه بلد یک مسیر خداوند استالله ولی الذین آمنوا که به نفع انسان حرکتی انجام می دهد ولی راه بلد مسیر دیگری طاغوت استوالذین کفروا اولیائهم الطاغوت با دلسوزی قدم بر می دارد اما طوری با پنبه سر می برد که انسان متوجه نمی شود.
2.در مسیر، فقط خداست که انسان را هدایت می کندیخرجهمولی در مسیر بعدی راه بلد یکی نیست چند نفر هستند که هدایتگرندیخرجونهم
3.اگر کسی در مسیر هدایت و ولایت خداوند قرار بگیرد از طلمت به نور هدایت می شودیخرجهم من الظلمات الی النوراما اگر در مسیر هدایت و ولایت طاغوت قرار بگیرد دیگر از نور خبری نیست همان قدر نوری که در وجودش باشد تبدیل به ظلمت خواهد شدیخرجونهم من النور الی الظلمات
4.مسیر کسانی در تحت ولایت الله هستند یکی است در آیه 6سوره فاتحه از خداوند می خواهیم اهدنا الصراط المستقیم مستقیم یعنی یک راه نه چند راه ولی کسانی که در تحت ولایت طاغوت باشند مسیرشان متعدد مقام، پست، جاه، جلال، پول، شهرت، شهوت و همه ی اینها اگر از مسیر خداوند خارج بشود طاغوت است

ان شاء الله عاقبت همه ی ما در مسیر هدایت و ولایت خداوند ختم به سعادت بشود 
و السلام علیکم و رحمة الله
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیا عَنِ الْمُجْرِمِینَ


با یک نکته بحثم آغاز بشود و ای نکته اینست که هر چیزی برای شناساندن خودش شناسنامه دارد یا اسمی یا شخصیتی ماه های سال هم از انی امر مستثنی نیستند. و شناسنامه ی ماه های سال در ادعیه ی آنهاست که خصوصیات در آن وارد شده است.
در دعای ماه مبارک انسان مومن از خداوند متعال درخواست هایی دارد که عاجزانه از ساحت مقدسش می خواهد که ان شاء الله در تفسیر هر روز به آنها بیان می شود.
ادر دعای روز اول ما پنج درخواست از ساخت ربوبی داریم که هر کدام برای خودش توضیحات طولانی دارد و ما مختصرا به آنها می پردازیم:


1.اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ 
در قسمت اول از خداوند می خواهیم که روزه ی ما جزء روزه داران قرار بگیرد.
سوال مطرح است 
1.مسلمانان در ماه رمضان روزه هستند چرا ما این درخواست را داریم؟ 
2.منظور از روزه ی روزه داران کدام روزه هست؟
پاسخ به سوالات را من بصورت نکته ای بیان می کنم
1.هر عملی برای خودش یا در سلامت کامل یا سلامت نسبی یا در فساد کامل یا فساد نسبی 
2.روزه هم می تواند فاسد باشد هم می تواند سالم باشد که فساد و سلامت آن بسته به شخص روزه دار است.
3.فساد یا در ظاهر است که ظاهر عمل را فاسد می کند یا در باطن عمل که باطن را فاسد می کند ولی کاری با ظاهر عمل ندارد.
فساد در ظاهر روزه منظورش مبطلاتی است که فقهای بزرگوار در رساله های فقهی خودشان بیان کردند که اگر شخص روزه دار یکی از آنها را ظاهر روزه فاسد می شود اما فساد در باطن روزه منظورش این نیست که اگر کسی فعل حرامی را که جزء مبطلات روزه نیست انجام بدهد روزه اش باطل می شود نه باطن روزه فاسد می شود ولی روزه ی او صحیح است باین معنی که امتیاز کامل را نخواهد گرفت.
مثلا روزه دار دروغ بگوید که از محرمات است این فعل جزء مبطلات نیست اما امتیاز کم می کند.
یک وقتی شخصی اهل مشروب خوردن بود سوال کرد حاج آقا من اهل مشروب خوردن هستم ولی بخاطر آن نماز نمی خوانم. اشکالی پیش می آید؟
گفتم دلیل نماز نخواندنت چیست؟(بعضی ها استدلال خوبی می آورند) گفت به دو دلیل اول اینکه آیه داریم مست هستید سمت نماز نروید دوم اینکه روایت داریم کسی که مشروب خورده تا40روز بدنش نجس است و نماز خواندن هم با بدن نجس باطل هست.
گفتم بله درست است اما این دلیل نمی شود که ما نماز نخوانی اولا آیه فرموده که اگر مست لایعقل هستید نماز نخوانید چون نمی دانید چه می گوئید و ثانیا درست است که مشروب40روز بدن را ناپاک می کند اما نماز خواندن با آن بدن صحیح است.
من جایی نخواندم و ندیدم اما ممکن است همین نماز با همین بدن موجب تلنگر شخص بشود و شخص توبه کند؟ ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر
پس هر روزه ای جزء روزه ی واقعی نیست همانطور که هر نمازی نماز واقعی نخواهد بود.با این تفاصیل به تعبیر مرحوم آیت الله مجتهدی ما می توانیم بگوئیم که روزه می تواند چند نوع و چند درجه باشد و در این سیر می توانیم جایگاه روزه ی خودمان را بدانیم
1.روزه عوام:بعضی مردم روزه را فقط انجام ندادن مبطلات روزه می دانند. این افراد مبطلات روزه را انجام نمی دهند ولی تا دلشان بخواهد محرمات را انجام می دهند. غیبت می کنند تهمت می زنند دروغ می گویند و ... این روزه روزه عوام است.
2.روزه خواص:بعضی ها علاوه بر انجام ندادن مبطلات روزه محرمات الهی را هم انجام نمی دهند شاید دلشان بخواهد اما چون روزه هستند و اعضاء و جوارح خودشان را هم روزه دار می کنند سمت محرمات و مبطلات نمی روند. این روزه روزه خواص است.
3.روزه خاص الخاص:این روزه خیلی روزه قشنگی است. بعضی ها اصلا فکر معصیت نمی کنند و به ذهن خودشان و اعضاء و جوارح خودشان اجازه فکر برای انجام معصیت نمی دهند. این روزه روزه خاص الخاص است.
در این عبارت ما از خداوند می خواهیم خدایا روزه ی ما را دسته سوم قرار بده اگر هم لایق نبودیم لااقل جزء روزه داران خاص باشیم که نور خودت و نور روزه داران خاص الخاص به ما بتابد تا تلنگر بشود.


2.وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ 
ما چند نوع قیام داریم. قیام برای نماز قیام برای اجرای امر به معروف قیام برای جهاد و ...
قیام در این عبارت منظورش نماز است یعنی نماز ما جزء نمازگزاران واقعی قرار بگیرد.
1.اگر هر عبادتی بخواهد قبول بشود باید نماز قبول بشود
2.اگر نماز بخواهد قبول بشود برای خودش شرط دارد
نقل کردند شهید مطهری محضر یکی از عرفا شرفیاب می شوند از ایشان سوال می کنند نمازت چگونه است؟ شهید مطهری فرمودند نمازم با وضوی کامل یعنی همراه با دعای وضو نمازم با تجوید صحیح ترتیل تضرع و ... آن عارف فرمودند این نماز نیست.
شهید مطهری بعد از مدتی دومرتبه محضر آن عارف شرفیاب می شوند همان سوال مجدد تکرار می شود در پاسخ می گویند که نمازم با خصول و حضور است.
آن عارف بالله می فرمایند نماز همین است.
خیلی از ما نمازمان از روی عادت است و رفع تکلیف بطوری که چون خداوند واجب کرده من می خوانم تا ترک واجب نشود ما وقتی به نمازمان نگاه کنیم ما نمی توانیم نمره قبولی بدهیم چه برسد به خداوند.
نمازی که در آن حضور خداوند نباشد نماز نخواهد بود این یادمان باشد. حضور خداوند در نماز یعنی اینکه بغیر از خداوند به چیزی فکر نکنیم و کسی را جز خداوند نبینیم.
رهبر معظم انقلاب در جایی اقامه نماز داشتند وسط نماز جماعت بزغاله ای وارد مسجد می شود به صف اول می آید و جانماز نمازگذاری را به دهان و فرار می کند نماز گذاران هم تا بزغاله را مشاهده می کنند نمازشان بواسطه قهقهه باطل می شود وقتی با این صحنه مواجه می شوند خنده شان بیشتر می شود. 
نماز مقام معظم رهبری تمام می شود داستان را برای ایشان نقل می کنند می فرماید من اصلا متوجه نشدم این اتفاق را. این یعنی حضور قلب در نماز.
اگر می خواهیم نمازمان واقعی باشد مهمترین خصلتش حضور قلب است اگر حضور قلب نباشد نمازمان می شود نماز عوام.


3.وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ 
این عبارت خیلی دلچسب است درخواست تنبیه است که خدایا ما در غفلتیم و با غفلت در این دنیا زندگی می کنیم تنبیهی برای ما فراهم کن که از خواب غفلت بیدار بشویم.نبهنی یعنی تنبیه.
انسان بخواهد یا نخواهد به غفلت می رود مگر اینکه شخص، خالص باشد الذی یوسوس فی صدور الناس این یعنی غفلت انقدر وسوسه می کند تا به غفلت برود.
یکی از عرفا الان خاطرم نیست مرحوم آمیرزا جواد آقا ملکی تبری بودند یا محمدجواد انصاری همدانی فرمودند یک روز در میان به قبرستان بروید که همین به قبرستان رفتن ها انسان را تنبیه می کند و از غفلت بیدار می شود.
پس1.یکی از دلائل معصیت انسان می تواند غفلت باشد
2.سخت ترین مرگ برای انسان مرگ در غفلت است.
خیلی سخت است انسان در غفلت باشد و غرق در گناه هم باشد و ملک الموت جانش را بگیرد.

 

ان شائ الله خداوند عاقبت همه ی ما ختم به سعادت کند والسلام علیکم و رحمة الله
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
طبق روایات قران سه حق گردن همه ی مسلمانان دارد اول تلاوت دوم فهم سوم عمل
صحبت خودم را با یک روایت شروع کنم فردی وارد مسجد پیغمبر شد و گفت من غریب هستم و کسی را ندارم پیغمبر فرمود غریب چهار چیز است یکی این که قرآنی در خانه باشد و خوانده نشود یکی مسجدی باشد و در آن نماز خوانده نشود یکی انسان صالحی که در بین کافران باشد و یکی هم کسی که قران میخواند ولی در راههای منفی به کار می برد
برای اینکه قرآن در متن زندگی ما قرار بگیرد اول باید اهمیت قرآن را بگوئیم و بعد آن را جا بیندازیم
مردم اول به خاطر اهمیتش سراغ چیزهایی می روند که تبلیغ می کنند می روند و بعد به دنبال اثر آن می روند. صدها روایت و آیه در قرآن در اهمیت بیان قرآن وجود دارد
حالا چطور می توانیم قرآن را در جامعه کاربردی کنیم حتی در گفتگوهایمان قرآن را کاربردی کنیم وقتی خانم یا آقا در خانه عصبانی می شود یک طرف می تواند بگوید والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس یا تصادف می شود یک طرف بگویند لاحول ولا قوة الا بلا
در صورتی که فرهنگ عمومی ما اصلاح می شود که چند نکته را رعایت کنیم
نکته اول با قرآن انس بگیریم
انس با قرآن از چند طریق است یکی همین خواندن و قرائت قرآن است.
کسی در روز ۵۱ آیه از قران را بخواند غافل نیست اگر نشد روزی ده آیه تا بیست آیه
نکته دوم قرآن را بشناسیم
انسان با چیزی می‌تواند انس پیدا کنند که آن را بشناسد مثلاً اگر بچه شما گریه کرد شما سند خانه را به او بدهی گریه اش متوقف می شود؟ خیر چون سند خانه نمی شناسد
اگر شما این سند را به کسی بدهید که چک بانکی اش گیر است قدرش را می داند سند را می شناسند می داند کجاها استفاده کند
برای انس با قرآن باید شناخت پیدا کرد باید قرآن را بشناسیم شناخت قرآن
اول با متن قرآن است و شان نزول قرآن است یعنی چه اتفاقی افتاده که این آیه نازل شده
دوم معنای آنست انسان معنای آن را بفهمد هر کسی در حد خودش
سوم عمل به احکام عملی قرآن
چهارم شما هم وعده های خوب قرآن را آرزو کنید
پنجم در آیات عذاب را به خدا پناه ببرید
ششم از قصه های قرانی درس بگیرید
خیلی از خانواده ها دلشان می خواهد که بچه هایشان با قرآن انس بگیرند یک راهش همین است در خانه قرآن بخوانیم وقتی شما در خانه مطالعه کنید بچه پنج شش ساله هم دنبال کتاب و قلم می‌رود رفتار ما آینه رفتار کودکان ماست
بخش دوم معارف قرآن
بر اساس روایات خصوصاً روایات از امیرالمومنین معارف قرآن چند دسته هستند
کَلَامِهِ(الله) قَسَمَ کَلَامَهُ ثَلَاثَةَ أَقْسَامٍ خدای متعال کلام خودش را به قسم فرموده
فَجَعَلَ قِسْماً مِنْهُ یَعْرِفُهُ الْعَالِمُ وَ الْجَاهِلُ
یک قسم از کلام الهی را عالم و جاهل می فهمند منظورش باسوادی و بی سوادی نیست ممکن است کسی بی سواد باشند ولی قلبش پر از معارف قرآن است عکسش هم وجود دارد فردی باسواد است ولی از احقاق حق قرآن بی‌خبر باشد
قِسْماً لَا یَعْرِفُهُ إِلَّا مَنْ صَفَا ذِهْنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَحَّ تَمْیِیزُهُ
قسم دوم که مفسر قسم اول است میفرماید عالم کسی نیست مگر اینکه چند صفت در او باشد
۱ ذهن مصفایی داشته باشد
۲ قدرت تمیز داشته باشد
3 لطافت حس داشته باشد
قِسْماً لَا یَعْرِفُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ أُمَنَاؤُهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ
قسم سوم اینست که فقط مختص خداوند متعال و کسانی که امین الهی هستند یعنی نبی اکرم و اهل بیت ایشان البته ممکن است انسان از طریق تعلیم در محضر معصومین به بخشی از آن اسرار راه پیدا کند.
برای رسیدن به حقیقت قرآن نیاز به مقدماتی داریم
مقدمه اول بندگی و عبودیت است
اگر توفیق پیدا کنیم حدیث عنوان بصری را بخوانیم علامه قاضی طباطبایی فرمودند روزی یک بار این حدیث را بخوانیم آمد محضر امام صادق گفت می خواهم علم یاد بگیرم اول باید بنده باشیم
بندگی هم خودش سه شرط دارد که اینجا دو نکته است که باید به آن توجه کرد
نکته اول این که اگر کسی می‌خواهد به حقیقت معارف قرآن برسد باید در کنار علوم ظاهری از باطن هم استفاده کند
نکته دوم این که معارف قرآن همان حقائق قرآن است که در قسمت سوم از کلام امیرالمومنین فرمودند که این معارف قرآن مخصوص خداست و مخصوص امین های خداست
اگر کسی می‌خواهد قرآن را بفهمم راه فهم قرآن فهم معارف اهل بیت است معارفی که ذیل آیات قرآن بیان شده
یکی از اساتید نقل می کردند که اگر کسی می‌خواهد آیات را بفهمد کلید فهم قرآن روایات است و کلید فهم روایات زیارت است تا انسان اهل زیارت نباشد با اهل بیت عهد نبندد و آن عهد ها مقرر نشود معارف اهل بیت به انسان عطا نمی‌شود
لذا ما باید روایاتی که از اهلبیت بما رسیده و صحیح هم هست در کنار آیات بگذاریم تا حقیقت قرآ« برای ما آشکار بشود
مقدمه دوم اذن دخول قرآن است
قرآن هم اذن دخول دارد و اذن دخول آن دعاهایی ورودی مقدمه قرآن است همانطور که ورود به حرم امام توجهات میخواهند ورود به قرآن هم نیاز به توجهات دارد که در آن دعاهای آمده قبل از خواندن قرآن این دعاها را بخوانیم
سوره حمد اذن همه قرآن قرآن است که در روایتی همه قرآ« در سوره حمد جمع شده است
مقدمه سوم استفاده از تفاسیر روایی
اگر کسی می‌خواهد از روایات و تفسیر روایی استفاده کند باید حدیث شناس باشند اسناد آنها را بفهمد گاهی بین آیات تناقضات وجود دارد که با ا ین روش می تواند آن را حل کند

در جمع مدرسان و مدیران قرآنی بسیج خواهران شهرستان نکا
مکان‌ سپاه ناحیه نکا

بسم الله الرحمن الرحیم و الصلاة والسلام علی محمد و آله الطاهرین

در تفسیر آیه سوم سوره حمد یعنی آیه شریفه الرحمن الرحیم باید بیان کنم که این آیه دو صفات خداوند است که در روایتی می فرماید که هر بنده ای از من مرا به این دو صفت قسم بدهد هر چه بخواهد به او خواهم داد.

با توجه به این روایت چند نکته قابل توجه است:

نکته اول اینکه: خداوند رحمت را بر خود واجب دانسته تا به خلق خودش از انسان تا دیگر مخلوقات ارزانی بدارد و فرقی برایش ندارد که مسلمان باشد یا غیر مسلمان.

نکته دوم اینکه: رحمان یعنی کثرت نعمت یعنی خداوند نعمات خود را در بعضی مواقع زیاد از حد به بندگان عنایت می کند ولی اگر انسان نعمت را کم یا زیاد دریافت می کند دلیل بر ظرف وجودی انسان است که هر کسی به قدر ظرف خود نعمت دریافت می کند.

شکر نعمت نعمتت افزون کند.

نکته سوم اینکه: رحمان و رحیم هر دو از ریشه رحمت هستند ولی با دو فرق.

فرق اول اینست که رحمت صفت درونی است و رحیم صفت بیرونی؛

فرق دوم اینست که رحمانیت عمومی است و رحیمیت خصوصی که مختص به مومنین است؛

فرق سوم اینست که همانطور که گفته شد رحمن بمعنای کثرت است و رحیم بمعنای دوام.