پایگاه حجت الاسلام سیدمحمدجواد حسینی تبار

طبقه بندی موضوعی

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجت الاسلام حسینی تبار» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

در زمان امام رضا و امام جواد فردی بود به نام یونس بن عبدالرحمن که بسیار مورد توجه این دو امام بود، امام رضا می‌فرماید: یُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ فِی زَمَانِهِ کَسَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ فِی زَمَانِهِ یونس برای ائمه زمان خودش مانند سلمان برای پیامبر بود.

یونس سی جلد کتاب دارد. امام جواد یکی از کتاب‌هایش را از ابتدا تا انتها ورق می‌زدند، و برای هر صفحه، برای او طلب رحمت می‌کردند: رَحِمَ اللَّهُ یُونُسَ، رَحِمَ اللَّهُ یُونُسَ، رَحِمَ اللَّهُ یُونُس‏.

با این دو روایت باید فهمید این فرد نه تنها محبوب امام است باید محبوب مردم هم باشد اما جالب است که بدانید از برخی روایات اینطور معلوم می‌شود مردم او را دوست نداشتند.

روزی یونس میهمان امام رضا بود. عده‌ای از اهل بصره نزد حضرت آمدند و اجازۀ ورود خواستند. امام رضا از یونس خواستند که در اتاق مجاور بماند. بعد از احوالپرسی شروع به بدگویی از یونس کردند؛ امام سرشان را به زیر انداخته بودند و چیزی نمی‌فرمودند. حتی ظرفیت نداشتند امام از یونس دفاع کنند. بعد که آن افراد رفتند، حضرت، یونس را صدا زدند.

فَخَرَجَ بَاکِیاً بطوری که یونس گریه می کرد می‌گفت: آقا می‌بینید اینها که از شیعیان هستند، با من چه می‌کنند؟

امام رضا فرمودند:یَا یُونُسُ وَ مَا عَلَیْکَ‏ مِمَّا یَقُولُونَ‏ إِذَا کَانَ‏ إِمَامُکَ عَنْکَ رَاضِیاً چه اشکالی دارد؟ وقتی که امام تو از تو راضی است. بگذار هر چه می‌خواهند، بگویند.

حدیث مفصل باید گفت بهترین لحظه عمر انسان وقتی است که احساس می کند امامش از او راضی است، امامش مشتاق دیدار اوست ، امامش دلتنگ او است، خلاصه در یک کلام محبوب دل امام خود شده است و جایی تو دل امام خودش باز کرده.

ارزش محبت آنقدر زیاد است که یک نفر آمد خدمت امام صادق سؤال کرد: آیا دوست داشتن جزئی از ایمان است؟ حضرت به او فرمودند:وَ هَلِ الْإِیمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ آیا ایمان چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن است؟

دین یعنی: دوست داشتن خدا و اولیاء خدا بغض داشتن نسبت به دشمنان خدا در یک کلام تولی و تبری


حسینیه روستای سیاوشکلا
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

بعد از شهادت امام حسین دوم کسی که عامل پیروزی اسلام شد حضرت زینب بود یعنی با شهادت امام حسین همه چی تمام شده بود سلام نابود شده بود ولی قبل شهادت، ابی عبدالله الحسین خواهرش را دعوت به صبر می کند یعنی برنامه ی تو بعد از من شروع می شود.

وقتی اسرا به کوفه رسیدند اولین کاری که کردند بصیرت افزایی بود اهل کوفه اهلبیت را می شناختند خطبه برای این بود که یادآوری کنند این اسرا از چه خانواده ای هستند

حضرت زینب شروع می کند به خطبه خواندن از نفاق و خیانت اهل کوفه صحبت می کنند أَمّا بَعْدُ یا أَهْلَ الْکُوفَةِ، یا اَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ می فرماید شما هم اهل خیانت هستید هم اهل فریب هم نفاق. 

این عبارت یادآور چهار اتفاق برای اهل کوفه است که بگوید شما چند جا امام را تنها گذاشتید

1.زمانی که در جنگ صفین قرآن به نیزه رفت امیرالمومنین ر ا تنها گذاشتند

2.وقتی برای بیعت به منزل امام مجتبی آمدند وقتی معاویه برنامه جنگ با امام حسن را مهیا می کند امام را تنها گذاشتند

3.زمانی که امام حسین در مکه بود اهل کوفه نامه می نویسند وقتی مسلم را به سمت کوفه می فرستند مسلم را تنها می گذارند 

4.وقتی حسین بن علی به مردم کوفه جواب مثبت داد به سمت عراق و بعد کربلا آمد امام را به شهادت رساندند

خطبه می خواند اهل کوفه گریه می کنند... فرمود گریه برای چه کسی است؟ برای ما؟ برای خودتان گریه کنید برای حال خودتان گریه کنید یعنی ما نیاز به گریه نداریم.

وقتی عبیدالله به حضرت زینب می گوید خدا شما را خوار کرد ذلیل کرد مردان شما را کشت زنان شما را به اسارت گرفت اصلا در کربلا چه دیدید که آمدید نتیجه اش شد این بلا حضرت زینب می فرماید ما رایت الا جمیلا که خودش حدیث مفصل است


مسجد امام حسن مجتبی ع

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

وقتی انسان خلق می شود دو جریان در عالم به وجود آمدند یک جریان حق است با پرچمداری آدم و با اراده ی خدا دیگری جریان باطل که باز این هم با پرچمداری انسان و با اراده شیطان.

جریان باطل متشکل از سه جریان است جریان کفر جریان نفاق جریان نفوذ.

شدت جریان باطل انقدر زیاد بود که کار به جایی رسید این دو جریان در مقابل هم قرار گرفتند که تمام حوادث در عالم دلیلش تقابل این دو جریان است.

پیامبر اکرم در روایتی فرمودند انسان 5دشمن دارد یک شیطان که بیان شد دومی نفاق. دشمنی نفاق انقدر زیاد است که امیرالمومنین فرمودند پیامبر بمن گفت یا علی من نه از مومن می ترسم نه از کافر هر دو هم روی ایمانشان ایستاده اند هم روی کفرشان ولی از نفاق خیلی می ترسم چون ایمان در ظاهر دارند وکفر در باطن

یا خداوند به پیامبر می فرماید وَمِنْ أهْلِ المَدینَةِ مَرَدوا عَلَی النِّفاقِ اهل مدینه اهل نفاق هستند لاتَعْلَمُهُمْ توی پیغمبر هم نمیشناسی.

لذا ما می بینیم جریانی که در کربلا اتفاق افتاد همین بود در ظاهر امام حسین را می شناسند اما در باطن شبانه روز منتظر این هستند  که دستشان را به خون پسر پیغمبر آلوده کنند.

تاریخ می نویسد وقتی که مسلم در جمع مردم کوفه نامه ی امام حسین را خواند، مردم اشک می ریختند. در عین حال از همین مردم منافق تربیت می شدند.

در کربلا مردمی به نام دین به آنجا آمده بودند عمر سعد به این مردم لقب خلیل الله می دهد که حسین را بکشید بهشت در انتظار شماست همین تفکر داعشی و طالبانی و ... که الان هست. امام صادق می فرمود: حسین ما را به اسم دین کشتند. وقتی سر از بدن اباعبدالله جدا شد صدای الله اکبر لشکر دشمن بلند شد.


مسجد امام حسن مجتبی

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

اگر انسان بخواهد مشمول آیه ان الانسان لفی خسر نباشد باید مراقب درون خودش باشد. درونش یعنی شیطان. وقتی امام حسین فرمودند شما پیرو شیطان شدید 3کد دستوری به ما دادند

1.شناخت شیطان 2.شناخت حربه های شیطان 3.خلع سلاح کردن شیطان 

از مهمترین کاری که هر مسلمان مومن باید انجام بدهد این سه کارست.

وقتی مراجعه کنیم به قرآن کریم سوره اعراف آیات 11الی17 در این سه موضوع صحبت می کند

کد اول شیطان شناسی:

وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَزمانی که شما را خلق کردیم صورت دادیم به ملائک امر سجده کردیم سجده کردند الا ابلیس

قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خداوند فرمود چرا اطاعت امر نکردی؟ گفت من از او بهترم                  قَالَ فَاهْبِطْ فرمود خارج شو

کد دوم شناخت حربه شیطان

قَالَ أَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ حالا که من از درگاه تو رانده شدم مهلتی برای من هست؟

قَالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ فرمود به تو مهلت دادیم

در مورد مهلت دادن چند نظر است یکی اینکه خداوند انسان را ببیند انسانم به قولی که داده سر قولش می ماندنه یکی اینکه انسان خودش را بسنجد اختیاری که خداوند به او داده ایا از این اختیار برای اطاعت الله خرج می کند یا برای اطاعت شیطان دیگری اینکه شیطان مهلت خواست تا سرباز برای سپاه خودش جمع کند.

از آیه16 تا17 کد دوم حربه شیطان شروع می شود:

قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ با کمال پرروئی می گوید توی خدا مرا گمراه کردی بلاشک من کمین می کنم برای اهل ایمان ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ 

یعنی شیطان از چهار طرف انسان را احاطه می کند 

از امام باقر سوال کردند منظور آیه چیست؟ فرمود:

*جلو یعنی اینکه آخرت را برای شما سبک جلوه می دهد و به تعبیری کار به جایی می رسد که منکر آخرت می شوند

*پشت یعنی اینکه تا زنده است خودش را برای جمع کردن مال خرج می کند که نتیجه اش می شود بخل به تعبیری به کسی بخواهد کمک کند زورش می آید

*طرف راست یعنی اینکه دینت را با شبهات تباه می کند

*طرف چپ یعنی غرق شهوات و لذتها می کند.

اما کد سوم در حدیث است جلسه قبل هم گفتیم وقتی شیطان این حرف ها را زد ملائک گلایه کردند راه حل خواستند خداوند فرمود دو راه وجود دارد دست به دعا بر دارد صورت به زمین سجده کند بخشیده می شود. همان کاری که آدم ابولبشر کرد


مسجد امام حسن مجتبی ع 

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الظاهرین 
در جلسه قبل چند نکته بیان شد
1.حادثه 61هجری را به هر روشی می توان تحلیل کرد به شرطی که از سخنان و خطبه های امام حسین خارج نباشد
2.دو عامل باعث شدند بر علیه امام حسین چند هزار نفر شمشیر بکشند یک عامل بیرونی و محیطی است یک عامل درونی و قلبی و مهمترین عامل همین بود
3.برای دو عامل ما مثالهایی بیان کردیم عمرسعد و حر بن یزید ریاحی که ان شاء الله پیرامون آن بحث می کنیم که هر دو دچار این دو عامل شدند
4.از تمام خطبه های امام حسین بحث ما یک عامل بود و آن هم عامل درونی که امام حسین فرمودند إستَحوَدَ عَلَیهِمُ الشَّیطان که شما مردم پیرو شیطان شدید.
از پیامبر اکرم که می فرماید المومنُ بینَ خمسَ شدائد هر مومن پنج دشمن دارد که یکی از آن پنج دشمن شیطان است 
طبق آیه قرآن فبعزتک لاغوینهم اجمعین یکی از دشمنان قسم خورده انسان شیطان است. البته نه هر انسانی، شیطان انسان شناس است با هر انسانی کار ندارد می فهمد چه کسی را کار نداشته باشد و چه کسی را کار داشته باشد.
بقول یکی از بزرگان مَثَل شیطان مَثَل سگ نگهبان است اگر بشناسد کاری ندارد آشنا کیا هستند؟ کسانی هستند که خداشناس هستند بقول معروف خدا خانه محرمش باشد إنه لیس له سلطان علی الذین آمنوا
ولی اگر خدا خانه محرمش نباشد او را می گیرد.
در مال دخالت می کند در اولاد دخالت می کند در مستحباتتان دخالت می کند در واجبات دخالت می کند. باید مراقب باشیم زمانی می رسد که انسان در خسران قرار می گیرد و العصر ان الانسان لفی خسر خیلی ها که می دانستند در خسران قرار گرفتند امام حسین اولین خطبه فرمودند إستَحوَدَ عَلَیهِمُ الشَّیطان فانساهم ذکر الله شیطان بر شما غلبه کرد وجود شما را گرفت نه نور امام را می بینید نه نور خدا را نه نور دین را.
بخاطر همین بود که امام حسین را بخاطر دین با الله اکبر قربت الی الله به شهادت رساندند.
کل یوم عاشورا کل ارض کربلا مثل آیه صریح قرآن والعصر ان الانسان لفی خسر یک اصل است در هر زمان اتفاق می افتد در هر مکان بوسیله هر انسان زن و مرد کوچک و بزرگ همه و همه.   انسان باید مراقب باشد
بعضیها با تلنگر برگشتند بشرط اینکه ما ارتباطمان با معصومین که قرآن ناطق هستند قوی کنیم.
یکی می شود حر بن یزید ریاحی آب را بر روی امام حسین می بندند همان روز نماز ظهر را با سپاهش به امام حسین اقتدا می کند شب عاشورا زلزله ی شدید در جانش روحش مغزش اتفاق می افتد به امام حسین ملحق می شود.
پس نتیجه ی بحث این دو شب اتفاقی که بتواند انسان را از معصوم جدا کند هر لحظه اتفاق می افتد و عاشورا برای ما درس است نامه های بیعت کوفیان برای ما درس است و باید از همه اینها درس بگیریم

مسجد امام حسن مجتبی ع

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین

وقتی امام حسین از مدینه به مکه و از مکه به سمت کربلا آمد و در همین مسیر از مردم دعوت می کند برای هدف خودش که احیای دین امت رسول الله که همین امر موجب شهادت ایشان می شود در مسیر با سه دسته افراد مواجه می شوند. 

یک دسته افرادی هستند که ایشان را همراهی می کنند نقل شده نزدیک 200نفر تا کربلا بودند که شب عاشورا شدند72نفر به دلائلی

از کشته شدن می ترسیدند دنبال پست و مقام بودند دلشان پیش خانواده شان بود حق الناسی داشتند که امام فرمود بروید

یک دسته افرادی هستند که اصلا امام را همراهی نکردند به دلائلی:

پیر بودند مشکلات جسمی داشتند از طرف دولت وقت خنثی بودند

یک دسته افرادی هستند که مورد بحث ما در چند جلسه این دسته است که بر علیه امام شمشیر کشیدند و لعن الله امة اسرجت و الجمت و تنقبت لقتالک

چه عاملی باعث شد که یک عده مسلمان امیرالمومنین را دیدند حسنین را دیدند زینبین را دیدند میشناختند اما بااین وجود علیه امام شدند؟

مهمترین عامل برای اینکه باعث شد مقابل امام بایستند و امام هم در سخنرانی هایشان اشاره کنند مساله پیروی از شیطان درونی و بیرونی بود إستَحوَدَ عَلَیهِمُ الشَّیطان که شما مردم پیرو شیطان شدید از عمرسعد و ابن زیاد پیروی کردید.

از مهمترین کاری که هر مسلمان مومن باید انجام بدهد اینست که حربه ها گام ها وسائلی که شیطان با آن می تواند انسان را وسوسه کند و از حزب الله دورش کند به حزب شیطان ملحقش کند را باید بشناسد.

همانطور که برای جسم یک سری آسیبهایی وجود دارد برای روح هم آسیب است ولی این دوتا فرق دارند با هم

آسیب جسم شناختش و علاجش یا از راه علم است یا تجربه و دست بشر هم در کار است ولی آسیب روحی آسیب نفسانی شناخت و علاجش تجربی نیست دست بشر هم نیست علاجش تلاش خود انسان است بر آنچه که خداوند و انبیاء و اولیاء فرمودند همراه با توکل

ختم کلامم روایت باشد از پیامبر اکرم که می فرماید المومنُ بینَ خمسَ شدائد هر مومن پنج دشمن دارد: 

مومنُ یحسُدُه یک دشمن انسان حسودست نمی خواهد موفقیت انسان را ببیند لطمه می زند

منافقُ یقبُضُه یک دشمن منافق است که نسبت به انسان بغض دارد

کافرُ یُقاتِلُه یک دشمن کافرست نمی خواهد سر به تن مسلمان باشد

یک دشمن نفس انسان است

یک دشمن خود شیطان است ان الشیطان لکم عدو مبین


مسجد امام حسن مجتبی ع 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

یکی از اتفاقات مهم برای جهان اسلام  25ذی الحجه نزول سوره مبارکه هل اتی است 

سوره هل اتی از چند بخش تقسیم می شود

بخش اولش بحث از انسان است

هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ...در مورد روزگار انسان 

إِنَّا خَلَقْنَا... در مورد خلقت انسان 

إِنَّا هَدَیْناهُ... در مورد هدایت انسان 

إِنَّا أَعْتَدْنا...در مورد عذاب انسان 


نکته مهم اینجاست خداوند در این آیات انسان را مخاطب قرار می دهد با انسان‌ معاهده می کند


بخش دومش وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ...که تمام مفسرین شیعه و سنی می گویند در فضایل اهل بیت است یعنی انفاق علی ع و فاطمه زهرا بما مقام معظم رهبری در تفسیر این‌ ایه می فرمایند می خواهند راه و رسم زندگی راه و رسم کمک به هم نوع را یاد بدهند... 

اشاره فقط به عبارت اول کنم یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ: نکته ای را اقای قرائتی در تفسیر این عبارت‌ می گوید اطعام و انفاق زمانى ارزش دارد که شى‌ء انفاق شده، مورد نیاز و علاقه انسان باشد.


شما ببینید امیرالمومنین و فاطمه 3 روز به نذر سلامتی روزه هستند حسنین چند روز بیمارند این دو عزیز افطار خودشان را به فقیر مسکین یتیم می دهند


مکان:مسجدالرسول ص شهرستان نکا

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

یکی از رویدادهایی که در تاریخ جهان اسلام اتفاق افتاد که مبنایش حقانیت اسلام  و حقانیت شیعه است مباهله است.

در روز مباهله چند اتفاق می افتد که لازم است خیلی به آن توجه بشود:

یکی از اتفاقات نزول آیه تطهیر است إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً قبل از مباهله پیامبر عبا به دوش انداختند امیرالمومنین فاطمه زهرا حسنین را زیر عبا قرار می دهند می فرمایند وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیتی وَخاَّصَّتی خدایا اینها اهلبیت من هستند و خاص ترین افراد بعد از من

یکی از اتفاقات نزول آیه ولایت است إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ که امیرالمومنین در حال رکوع نماز به فقیر انگشتر زکات می دهد

یکی از اتفاقات محاجه پیامبر با مسیحیان نجران است که چون همه اهل مطالعه اید الحمدلله لازم به بیان مطلب نیست. و بخاطر همین مساله آیه نازل می شود فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ

نکته‌ی مهم در باب مباهله اینست: عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد.


مکان:مسجدالرسول ص شهرستان نکا

بسم لله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

یکی از بالاترین مقام در عرفان و اخلاق اسلامی مقام رضاست که هم ریشه اش در قرآن است و هم در اسماء الله که بحث های فراوان در روایات، اخلاق و عرفان در این مورد می شود.

معنای رضا در بحث اخلاق عرفان مختلف است که یکی از معروف ترین تعایف آن اینست که رضا را خشنودی بنده از خداوند و مقدرات او می دانند یا به تعبیر دیگر رضا یعنی تسلیم.

هر کدام از ائمه طاهرین ما با توجه به برخورداری از کمالات و فضائل تجلی یکی از اسماء الله هستند که با توجه به این صفات از دیگر ائمه مشهور ترند.

نکته ای که باید بیان شود اینست تمام این  صفات و القاب بیان کننده واقعیاتی است که متناسب با شخصیت آن امام است.

ولادت امام رضاست امام هشتم القاب زیاد دارد صابر زکی ولی رضا، ولی می بینید رضا بین این همه القاب سرآمد القاب شده.

اینکه چرا بعضی القاب بین القاب دیگر سرآمد می شود باید به تاریخ زندگانی ائمه مراجعه کنیم تا بفهمیم. سوال چرا امام هشتم به رضا مشهور شدند؟

مورخان چند دلیل بر اینکه امام هشتم به رضا مشهور شدند بیان می کند:

1. وقتی امام به ولایتعهدی رسیدند هم دوستان ائمه موافق بودند هم دشمنان ائمه با توجه به اینکه این موضوع برای معصومین دیگر اتفاق نیفتاد

2. همیشه راضی به قضا و مشیت الهی بودند 

3. یکی از القاب امام هشتم الراضی من آل محمد است که علمای اهل سنت می گویند این لقب را مامون عباسی به امام هشتم می دهد.

البته نکته اینجاست که بعد از شهادت امام رضا آمدند محضر امام جواد سوال می کنند که یابن رسول الله شنیدیم لقب رضا را مامون به پدر شما داده؟ فرمودند هر کسی این را بگوید دروغ است خداوند لقب رضا را به پدرم داده بخاطر اینکه هم خدا راضی بود هم پیامبر خدا و هم ائمه دیگر.

4.بعضی از روات حدیث هم معتقد بر این هستند که امام کاظم این لقب را عطا کرده.

علامه جوادی آملی در مورد مقام رضا و نامیدن امام هشتم به رضا بحثی دارند که نکته ی اول و دوم و بیان امام جواد در نکته سوم را پررنگ تر می کند

هیچ موجودی از موجود دیگر رضایت ندارد مگر با وساطت امام هشتم، هیچ انسانی به هیچ توفیقی نخواهد رسید مگر با وساطت امام هشتم، هیچ نفس مطمئنه ای به مقام رضا نخواهد رسید مگر با وساطت امام هشتم، لقب رضا فقط بخاطر این نیست که او به مقام رضا رسیده باشد بلکه انسان های دیگر را هم به مقام رضا می رساند.


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

شب میلاد کریمه اهل بیت حضرت معصومه است این میلاد را اولا به ساحت قدسی امام زمان و رهبر معظم و ارادتمندان تبریک و تهنیت عرض می کنم

طبق روایات امام موسی کاظم فرزند زیاد داشتند که در تعداد فرزندان اختلاف است.

مرحوم شیخ محمد تقی تستری در قاموس الرجال میفرماید: 

در میان فرزندان امام کاظمعلیه السلامبعد از امام رضاعلیه السلامکسی هم شأن کریمه اهل بیت حضرت معصومه نیست.

خصوصیاتی این بانو دارد که در بین زنان اهل بیت زبانزد است خصوصیاتی دارد که در بین دختران امام موسی کاظم زبانزد است.

اولین خصوصیت کریمه بودن است.

شما ببینید همه معصومین کریم هستند ولی دو شخصیت بین اهل بیت رسول الله مشهور شدند به کریم یکی امام حسن مجتبی و دیگری حضرت معصومه.

سوال چرا حضرت معصومه به کریمه ملقب شدند؟

1.بخاطر اینکه کریمه به کسی می گویند  هم دارای روح بزرگیست و منزه از پستی است.

بعضی ها فکر می کنند کریمه یعنی سخاوت این یک معناست اما معنای دیگر در مقابل هوای نفس است.

وقتی خداوند عالم می فرماید وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ ما به بنی آدم کرامت دادیم با سخاوت کرامت دادیم؟ این یک بخش است اما بخش مهمش جای دیگر قرآن است که می فرماید إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاکُمْ شما با پاک بودن و تقوا می توانید کریم باشید و به کرامت برسید

2.کریمه بودن الگویی بشود برای تمام دختران

حضرت معصومه دختر است و جوان تمام ویژگی زنانگی را هم دارد با تقوایی که دارد ذره ای از مسیر الهی خارج نمی شود.

دومین خصوصیت طبق روایات عالمه آل محمد است

فقیهه است مجتده است وقتی قمی‌ها سؤال‌های خودشان را به مدینه می برند به دلیل اینکه امام موسی کاظمعلیه‌السلام در شهر نبودند حضرت معصومهسلام‌الله‌علیها؛ به همه سؤال‌های آن‌ها جواب می‌دهند. در مسیر برگشت با امام برخورد می‌کنند و ماجرا را نقل می‌کنند حضرت تمام سؤالات و جواب‌ها را شنیدند و فرمودند همه را درست جواب داده که طبق روایات امام کاظم سه بار به ایشان فداها ابوها می گوید همان جمله ی معروفی که پیامبر به حضرت زهرا می گویند.

سومین خصلت معصومه بودن است

اینکه فرزند امام موسی کاظم به معصومه مشهور شد بخاطر اینست که عصمت حضرت زهرا در ایشان تجلی پیدا کرد و به مقام عصمت می رسند

چهارمین خصلت داشتن زیارت مخصوص است

بین اهلبیت فقط دو بانو زیارت مخصوص و ماثور دارند که خود امام این زیارتنامه را نقل می کند یکی حضرت فاطمه زهراسلام الله علیهادوم حضرت فاطمه معصومهسلام الله علیها

مرحوم آیت الله العظمی بهجت فرمودند ایشان مانند امامزاده های دیگر نیستند که زیارتنامه مطلق داشته باشند یعنی هر امامزاده ای که بروید در حرم آنها زیارتنامه ببینید زیارتنامه مطلق است امام تنها امامزاده ای که زیارت مخصوص دارد ایشان هستند که در روایت آمده اگر کسی ایشان را زیارت کند فله الجنة به بهشت می رود.

و پنجمین خصلت مقام شفاعت است

در قرآن کریم بالاترین شفاعت به رسول اکرم داده شده چون ایشان به مقام محمود رسیدند در میان بانوان به دو نفر مقام شفاعت داده شده یکی حضرت فاطمه زهراسلام الله علیهادوم حضرت فاطمه معصومهسلام الله علیهاچون در زیارتنامه است یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ شفاعت ما دست توست بخاطر چه؟ بخاطر اینکه به مقامی رسیدی که اعظم مقام هاست.

و در ختم صحبتم سه روایت از معصوم در باب زیارت این بانو

1.هر کسی ایشان را در قم زیارت کند مانند کسی است که قبر حضرت فاطمه را زیارت کرده

2.امام رضا فرمودند هر کسی خواهرم معصومه را در قم زیارت کند مانند اینست که مرا در طوس زیارت کرده

3.امام جواد فرمودند هر کسی عمه ام را در قم زیارت کند بهشت بر او واجب می شود


ان شاء الله شفاعت این بانو در دنیا عالم قبر و آخرت شامل حال ما بشود و السلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

در ابتدای عرائض شهادت رئیس مذهب شیعه امام صادق علیه السلام را به محضر امام زمان رهبر معظم و به خواهران و برادران مومن و متدین تسلیت عرض کنم باشدش ان شاء الله پیرو ائمه معصومین با شناخت کامل باشیم.

تمام جلساتی که نسبت به معصومین گرفته می شود و خیلی ها هم از خودی ها و ناخودی ها اشکال وارد می کنند چرا جلسه می گیرید پاسخش یک جمله است تجدید بیعت و تجدید پیمان با اهلبیت و ایجاد پیوند فکری معنوی و اخلاقی بین ما و معصوم است.

اگر در دعای فرج می خوانیم اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی بخاطر همین است معصوم حجت خداست چه امام باشد چه پیامبر. کسانی که از خط معصومین جدا شدند بخاطر اینست که آنها را نشناختند.

خداوند توفیق شناخت بیشتر اهلبیت چه سیره علمی و چه سیره عملی را به ما عنایت کند ان شاء الله که این شناخت باعث ایجاد محبت فیمابین ما و اهلبیت بشود و اگر در دنیا و آخرت خواستار شفاعت اهلبیتیم بواسطه محبت و مودت ایجاد بشود.

توصیه ی پیامبر است که من از امت چیزی نمی خواهم جز محبت و مودت ذی القربی.

بحث ما پیرامون شخصیت امام صادق است هم کتابها به رشته تالیف در آمد و هم سخن ها از زبان جاری شد که هر کدام می تواند ابعادی از شناخت نسبت به اهلبیت را بیان کند بهترین بُعد شناخت، کنیه و القاب اهلبیت است که بیان کننده مقام و منزلت ال الله است

یک نکته بیان کنم اینست اگر می خواهید نسبت به معصوم شناخت پیدا کنید مطالعه تان در مورد القاب وکنیه معصومین بیشتر باشد چرا امام صادق لقبش شد صادق چرا شد صابر چرا امام معصوم می فرماید پدرم خیر البریّه است. جستجو و مطالعه برای همه نه برای روحانی و مداح برای همه ی شیعیان و محبین این مهمترین کاری است که یک شیعه یک محب باید نسبت به معصومین داشته باشد.

ابعاد شخصیتی امام صادق همه شان مهم است و آنچه به نظر بنده مهم تر به نظر می آید اینست که امام دنبال رسیدن به کمال و سعادت ماموم است و تا جان دارد از هدایت و رهبری جامعه کوتاه نمی آید. 

اینکه خیلی ها امامت را حکومت داری خلاصه کردند اشتباه است فقط حکومت داری نیست اینکه به زعم بعضی ها امامت یعنی حکومت داری این سوال را پاسخ بدهند اگر وظیفه امام حکومت داری بود چرا معصومین نتوانستند حکومت اسلامی تشکیل بدهند یا اگر حکومت اسلامی تشکیل شد نتوانستند حکومت داری کنند؟ پس دلیلی نداشت یکی مانند امام صادق 34سال امامت امت را بدست بگیرد چندصد هزار شاگرد تربیت کند که همه شان می شوند مجتهد مسلم.

بزرگترین ظلمی که بعد از رحلت پیامبر شد این بود که مسیر امامت و ولایت را منحرف کردند. ولایت یعنی حکومت داری یعنی این که یکی مانند معاویه در زمان امیرالمومنین بشود خلیفه او هم حکومت داری کرد امیرالمومنین هم حکومت داری کرد.

حکومت داری بله اما چه حکومت داری؟ حکومت اسلامی که یکی حاکمش می شود معاویه یکی می شود علی سوال اینجاست هر دو هم دایه دار حکومت اسلامی بودند علی حق است یا معاویه.

حکومت داری بله ولی حکومتی که بر پایه عدل و عدالت باشد. اگر معصومین نتوانستند بخاطر عدالت است علی را بخاطر عدالتش کشتند.

وقتى نوبت به امامت امام صادق  رسید برنامه های خودش را مفصل بیان می کند.

عیسی بن سَرّی قمی آمد محضر امام صادق یابن رسول الله اسلام بر چه چیزهایی بنا شد. فرمودند بر چند چیز 

1.اقرار به یگانگی خداوند و اینکه محمد پیامبر و فرستاده خداست

2.اقرار به معجزه بودن قرآن و کلام خدا

3.اقرار به ولایت آل محمد که ولایتشان ولایت خداست.

این انتظار امام صادق از شیعیان است که تتمه بحثم روایتی باشد با این مضامین گهر بار

شیعیان سه دسته هستند: 

1.گروهى به وسیله ما زینت مى‏یابند و ما را وسیله عزّت و آبروى خویش قرار مى‏دهند، 

2.گروهى ما را وسیله درآمد زندگى دنیایى خویش قرار داده و از این طریق زندگى مى‏کنند

3.گروهى از ما و به سوى ما هستند با امنیت ما آرامش مى‏یابند و با ترس ما ترسان هستند، در برابر جفاکاران خودنمایى ندارند، اگر پنهان باشند کسى سراغ آن‏ها را نمى‏گیرد و اگر آشکار باشند به آن‏ها اعتنا نمى‏شوند. 

که گروه سوم به حقیقت شیعیان واقعى و راهنمایان مردم هستند.


ان شاء الله عاقبت همه ی ما با شناخت اهلبیت پیامبر ختم به سعادت بشود؛

دعای خیر امام زمان شامل حال ما بشود؛

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد آله الطاهرین

انقلابهایی که در سراسر جهان اتفاق می افتد بدون ریشه و دلیل نیست بقول منطقیون هر علتی معلولی دارد قیام ها انقلاب ها همه معلول هستند علتش چیست باید در درون سازمان ها نهادهای اداری آن نگاه کرد که چه بود تا منجر به قیام شد.

قیام 15خرداد42 یکی از قیام هایی بود که چند ویژگی داشت تیتر این ویژگی ها را می توان یوم الله و ماندگار بودن این قیام خلاصه کرد اما چه مسائلی پشت پرده ی این قیام بود باید بررسی بشود.

این قیام عقبه هایی دارد که بازتاب آن شده 15خرداد قم مثلا چه؟ انقلاب مشروطیت نهضت تنباکو و ... که شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه می فرماید این نهضت، نهضتی است از تیپ نهضت انبیا الهی که دو چیز در این نهضت وجود دارد یکی خودآگاهی که ریشه اش فطرت انسان وجدان انسان است او را به سمت ارزش اسلامی سوق می دهد و دیگری خداآگاهی.

پس بنابراین مهمترین عاملی که باعث شد 15خرداد اتفاق بیافتد خود مردم بودند که دنبال ارزش خودشان بودند دلشان می خواست با ارزش باشند دنبال آزادی باشند دنبال این باشند که استبداد استعمار در آنان وجود نداشته باشد.

خوب است بدانیم یکی از مامورین سفارت امریکا درباره این نهضت حرف جالبی زد حرف دوست هم نیست حرف دشمن است می گوید نهضت خمینی بطور ناگهانی بوجود نیامد این ریشه دارد که ریشه اش اتفاقات گذشته ایران می افتد.

که منتهی الیه این نهضت بازشناساندن هویت اسلامی ایران می شود پایه گذاری حاکمیت ارزشهای اخلاقی می شود پایه گذاری حاکمیتی می شود که در سال58 طبق آمار 98درصد به این حاکمیت و نهضت رای می دهند.

حالا چه عواملی باعث شد این نهضت اتفاق بیافتد

یکی از آن عوامل مطرح شدن امام بعنوان مرجع بعد از آیت الله العظمی بروجردی بود. بعد از اینکه آیت الله بروجردی از دنیا رفتند دو مساله پیش آمد یکی قضیه انتقال مرجعیت که شاه تمام تلاشش را می کرد تا مرجعیت از ایران به نجف برود.

حالا مرجعیت به عراق می رفت چه مشکلی داشت؟

مرجعیت در عصر قاجار تا پهلوی قدرت و نفوذ کلام زیادی داشتند شاه هم می دانست چون هدفش در ایران چیز دیگری بود مرجعیت را مانع برای رسیدن به اهدافش می دانست چون شاهان ایران چوب محکمی از مرجعیت خورده بودند و شاه هم نمی خواست این چوب را بخورد و انتقال مرجعیت از ایران به عراق چون جنبه ی سیاسی به نفع شاه بود صلاح ندانست به مراجع ایران که هم طراز آقای بیروجردی  بودند شاید هم بالاتر تسلیت بگوید.

تلگراف می زند به آیت الله حکیم وفات آیت الله بروجردی را تسلیت می گوید و ایشان را مرجع بعدی معرفی می کند تا با این کار موانعی بر سر رسیدن به اهدافش نباشد.

مساله بعدی تجزیه شدن مرجعیت است شاه تلاشش این بود که مرجعیت به عراق برود حالا اگر هم نرود حداقل نگذارد یک نفر مرجعیت عام شیعه را به عهده بگیرد سعی می کند چند نفر را بعنوان مرجع بعد از آقای بروجردی معرفی کند عکس مراجع هم هر روز تیتر روزنامه ها بود مثلا روزنامه کیهان مستندش هم موجود به تاریخ12فروردین1340یعنی دو روز بعد از رحلت اقای بروجردی عکس چهار نفر را بعنوان مرجع تقلید تیتر روزنامه می کند امام خمینی آیت الله گلپایگانی آیت الله مرعشی نجفی و شریعتمداری. یا بعضی روزنامه های دیگر یک روز تصویر آقای گلپایگانی روز بعد آقای محقق داماد که همه شان صاحب رساله بودند ولی در این روزنامه ها اسمی از امام نبود.

دیگر دلیل نهضت حادثه فیضیه بود که در فروردین 42یعنی سالروزشهادت امام صادق عله السلام در حوزه فیضیه قم اتفاق افتاد که این حادثه یکی از نقطه عطف انقلاب و حادثه 15خرداد شد چون شاه تصورش این بود می تواند باعث سرکوبی روحانیت و قیام مردم بشوند اما برخلافش واقع شد.

به هر حال اینها گوشه ای از اتفاقاتی بود که باعث شد حادثه 15خرداد اتفاق بیوفتد و روزنه ای بشود برای تبعید امام و تثبیت پیروزی انقلاب اسلامی ایران.


ان شاء الله در راه انقلاب ثابت قدم باشیم و جزء اعوان و انصار ولایت باشیم و عاقبت ما سعادت در رکاب ولایت و ختم به شهادت بشود.


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین

اگر کسی بخواهد از امام سخن بگوید باید از دو بعد شناخت کامل داشته باشد

1.بعد علمی 2.بعد عملی

با توجه به این دو بعد میتوان مدعی این بود که امام برخوردار از کمالات در همه ابعاد زندگی بود که نمی تواند قابل قیاس باشد با کسی الا معصوم.

علی ای حال امام چگونه به درجه ای رسید که شده یک شخصیت بزرگ در جهان اسلام و غیر اسلام که شخصی مانند سید علی آقای قاضی طباطبایی به ایشان بگوید آقا روح الله شما انقلاب می کنید و انقلاب شما متصل به انقلاب امام زمان می شود.

نقل شده مرحوم امام یک روزی در نجف محضر آسیدعلی اقا قاضی طباطبایی شرفیاب می شوند نگاه به  صورت امام می اندازند و همین جمله را بیان می کنند بدست شما انقلابی صورت می گیرد که متصل به انقلاب امام زمان است. 

چطور امام به این درجه رسیدند؟ با ایمان. که شهید مطهری می فرماید او مجموعه ی ایمان است.

ما شخصیتی مانند امام تا سال68 شاید نداشتیم و الان هم مانند شاگرد ایشان رهبرمعظم هم نداریم لذا هر قدر تجلیل هم بشود حق ادا نخواهد شد. 

امروز عظمتی که ایران  دارد بخاطر شخصیت امام است و علمایی که همراه امام بودند و الان هم شخصیتی مانند رهبری معظم  که یکه و تنها در عرصه رهبری در حال خدمت است که پشت کردن به این شخصیت می تواند سنگین ترین ضربه ها را بزند و چه بسا ممکن است با استفاده از قواعد شرعی حکم به حرمت هم بشود.

لذا در پایان عرائضم حکومتی که امام تشکیل داد حکومتی است که باید اتفاق می افتاد علما بودند امام جرات چنین کاری نداشتند اما امام به تنهایی علم تشکیل انقلاب را بدست گرفتند و الان هم می بینیم یکه تاز میدان انقلاب حضرت آقاست و به تنهایی با دست خداوند و امام زمان این انقلاب را دارد رو به جلو حرکت می دهد تا ان شاء الله ظهور و انقلاب امام زمان ان شاء الله

والسلام علیکم و رحمه الله


بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

مذهب شیعه در طول تاریخ خیلی مورد هجمه قرار گرفته بطوری که می خواستند این مذهب از بین برود و آثاری ازش روی زمین نباشد.

یکی از این هجمه ها تخریب قبور ائمه بقیع است که در چند نکته فقط انگیزه ی تخریب حرم ها را بیان کنیم تا انشاء الله بتوانیم اندکی حق مطلب ادا و بصیرتی نسبت به این موضوع و چهره ی وهابیت ایجاد بشود.

نکته اول اینکه یکی از آفات بزرگ و خطرناک در هر مذهب برداشت های غلط و انحرافی است که از مطالب پیرامون آن مذهب گرفته می شود و نتیجه ی این برداشت ها، تندروی ها و کج فهمی ها می شود که نتیجه ی این تندروی ها تفرقه و تضعیف مذهب خواهد شد.

در تشیع هم داریم تشیع انگلیسی که با برنامه های مختلف خودشان دارند رنگ تشیع را کمرنگ و تبلیغ وحشیگری شیعه را می کنند یا در اهل سنت وهابیت بوجود آمد تا ضربه سنگین به این مذهب بزند یا داعش و امثال آن بوجود آمد تا ضربه به این مذهب بزند که در هر دو مذهب نگاه به چهره ی مذاهب نیم شود نگاه به چهره اسلام می شود که مذاهب در لوای این دین درحال گسترش هستند.

خلاصه نکته اول اینکه اگر دین یا مذهب آسیب می بیند مشکل از دین و مذهب نیست مشکل از کج فهمی های مردم آن دین است.

نکته دوم اینکه پایان قرن هفتم علما اجماع داشتند که سفر زیارتی مباح است و مباح مقدمه مستحب که اگر مستحب هم نباشد لااقل جایز است اما در قرن هشتم ابن تیمیه که تخریب قبور از افکار این شخصیت گرفته شد حدیثی مطرح می کند از ابوهریره که جمیع علمای اهلسنت او را کذاب می دانند که از پیامبر نقل می کند بار سفر بسته نمی شود مگر به سه مسجد : مسجد من(مسجد مدینه)، مسجد الحرام، مسجد الأقصی 

یعنی اگر کسی برای کار عبادی بخواهد به مسافرت برود باید به یکی از این سه مساجد برود ولی زیارت قبور جایز نیست چون در این روایت زیارت قبور مطرح نشده که یکی مثل ابن باز از علمای و مفتیان وهابی می گوید افتخارم اینست من چند دهه در حرم پیامبر نماز خواندم ولی یک بار هم قبرش را زیارت نکردم با اینکه در کتب جهان اسلام در مورد زیارت و ثواب زیارت قبر پیامبر حدیث و روایات زیاد داریم.

نکته سوم اینکه مهمترین مساله ای که وهابیت در روی آن تاکید داشتند برای تخریب قبور ساختن قبّه و بارگاه که مکرراً در کلماتشان می آورند. 

دلیلش هم یک روایت مخدوش از ابی الهِیّاج اسدی که امیرالمومنین فرمودند پیامبر مرا مامور کرد هر قبر بلندی را تسویه(یعنی تخریب)کنم  و هر صورت و تمثالی را محو و من هم تو را به این کار مامور می کنم.

در صورتی که این حدیث، هم از لحاظ سند، دارای خدشه است؛ و هم از لحاظ متن و دلالت ِ بر مدعا.

ان شاء الله هرچه سریعتر فرج امام زمان نزدیک بشود تا مذهب تشیع بتواند با دستان مبارک ایشان حرمی بر قبور مطهر ائمه در بقیع بنا کند


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین

اگر از ما بپرسند که معنوی‌ترین قشر در بین سنین مختلف، کدام سن هستند باید گفت جوان‌ها. 

دلایل زیادی را می‌توان ذکر کرد که چرا جوان‌ها معنوی‌ترین قشر جامعه هستند؛

1.عاشق‌پیشگی

یکی از دلائل عاشق پیشه بودن جوانهاست. بقول معروف از یک طرف جوانی هست و عشق‌بازی‌هایش و از طرفی جوانی هست و عبادت و این عبادت اگر همراه با عشق بازی با خدا باشد از نوع بهترین عبادتها محسوب می شود.

خدا رابطه خوبی با جوان‌ها دارد کافیست جوانها را باخدا آشنا کنیم.

امام صادق ع فرمود: إنَّ أحَبَّ الخَلائِقِ إلَى اللّهِ تَعالى شابٌّ دوست‏داشتنى‏ترینِ آفریدگان نزد خداوند بخاطر چند تا دلیل 1.حَدَثُ السِّنِّ کم سال بودن 2.فی صورَةٍ حَسَنَةٍ خوش‏سیمایى است 3.جَعَلَ شَبابَهُ و جَمالَهُ فی طاعَةِ اللّهِ تَعالى جوانى و زیبایى‏اش را برای اطاعت از خداوند بزرگ، قرار داده است ، ذاکَ الَّذی یُباهِی اللّهُ تَعالى بِهِ مَلائِکَتَهُ حَقّاخداوند بزرگ پیش فرشتگان افتخار مى‏کند ، فَیَقولُ: هذا عَبدی و مى‏فرماید: این، بنده حقیقى من است.

با توجه به این روایت این بدست می آید که عبد بودن در جوانی شکل می گیرد چون ظرفیت عبد بودن را دارد و عبد بودن در زمانی شیرین می شود که عشق به خداوند هم در آن باشد. أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ برترینِ مردم، کسى است که عاشق عبادت گردد

2. سرعت بر خیرات و خوبی‌ها

دلیل دوم بر اینکه جوان‌ها آمادگی بیشتری برای پذیرش معنویت و دین را دارند. این صفتی است که امام صادق ع برای جوان برمی‌شمارند. امام صادق ع به یکی از کسانی که برای تبلیغ به شهری سفر کرده بود فرمود در میان مخاطبانی که دعوت به دین می‌کنی سراغ جوانان برو بعد دلیل این مطلب را هم ذکر کردند فرمودند چون جوانان به هر خیرى پُرشتاب‏ترند.

عَلَیکَ بِالأَحداثِ؛ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى کُلِّ خَیر

3- لطافت روح و دل نازکی

دلیل سوم دل نازکی است اوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا پیامبر فرمود: شما را به نیکى با جوانان سفارش مى‏کنمفَإِنَّهُم أرَقُّ أفئِدَةً زیرا نرم‏ترینْ دل‏ها را دارند

کسانی به دین پیوند بیشتری می‌خورند که روح لطیف و دل‌نازک‌تری داشته باشند. 

اگر سختی دل مانع اصلی مقاومت در برابر دین و معنویت است، نرمی دل عامل اصلی پذیرش معنویت است. 

بسم لله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

امیرالمومنین در زمان حیات خودش دو چهره داشت

یک چهره عدالت است یک چهره دیگر مظلومیت علی بود که این مظلومیت بطور دقیق تحلیل و درک نشد.

امشب چه کسی بیشتر برای مظلومیت امیرالمؤمنین می‌سوزد؟ 

خود حضرت هم زیاد از مظلومیت خودشان سخن می‌گفتند. برخی تحمل نمی‌کردند اعتراض می‌کردند. چرا یا علی این‌قدر از مظلومیت خود سخن می‌گویی؟ یکی مثل اشعث

اشعثی که ابن ابی الحدید می گویدهر فتنه‌ای در لشکر امیرالمؤمنین رخ داد زیر سر اشعث بود. اشعثی که معاویه به اعتبار او  قرآن‌ها را بر سرنیزه کرد. 

اشعث به امیرالمؤمنین اعتراض کرد گفت  یا علی از زمانی که ما به عراق آمده‌ایم تو بر منبر نرفتی و خطبه نخواندی مگر اینکه گفتی من پیوسته مظلوم بودم از زمانی که رسول‌الله (ص) از دنیا رفت. چرا حقت را نگرفتی؟ 

عمق مظلومیت حضرت را ببینید حضرت فرمود: وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِیَّتِی مردم از این می‌ترسند که حاکمان به آن‌ها ظلم کنند، و من از این میترسم که مردم به من ظلم کنند.

اینست مظلومیت علی مظلومیتی که جرج جرداق مسیحی در کتاب خودش می نویسد قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ علی علیه السلام در محراب عبادت خویش قربانی عدالتش گردید عدالتی که همراه با مظلومیت است

ما چقدر می توانیم مانند علی مظلوم باشیم؟ 

حاضریم مظلومیت را تمرین کنیم؟

حاضریم به  کسی که به ما ظلم کرد ظلم نکنیم؟

در تاریخ تحقیق کنید اولیاء خدا مظلومیت را تحمل می کردند

قابیل برادرش را تهدید به مرگ می کند اما برادر چه می کند سکوت

لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنی‏ اگر تو براى کشتن من، دست دراز کنى ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ من هرگز به قتل تو دست نمى‏گشایم.

یعنی من حاضر نیستم برای رفع مظلومیت از خودم، به تو ظلم کنم. 

اما سوال مهمتر اینجاست چقدر ما کار کردیم برای عدالت؟ کمی هم شده عدالت را انجام بدهیم جز علی نمی توانیم پیدا کنیم.

اگر مسخره کردن، مظلوم شدی ضایع کردند مظلوم شدی، بی خیال بشوی و نگویی بعدا جوابت را می دهم؟ یا جوابِ های هوی هست هنرمند جاده های سخت عدالت و مظلومیت هستی

علی را نمی شناخت روی علی سبزی گندیده ریخت امیرالمومنین آمد مسجد برای او دعا کرد و طلب مغفرت. این هنر است.

در زندگی هم باید پیاده بشود گاهی خانم‌ها و اقایان برای رفع مظلومیت تا آنجا پیش می‌روند که  ظالم می‌شوند.

قال رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةٌ إِنْ لَمْ تَظْلِمْهُمْ ظَلَمُوکَ السَّفِلَةُ وَ زَوْجَتُکَ وَ خَادِمُک حضرت فرمود: سه نفر هستند که اگر شما به آن‌ها ظلم نکنی آن‌ها به شما ظلم می‌کنند یکی از این سه نفر همسر شماست. 

جالب اینجاست که اصلاً تو به آن‌ها ظلم نکردی ولی آن‌ها به تو ظلم می‌کنند و تو باید تحمل مظلومیت کنی.

اما خلاصه بحثم نه ظلم کردن خوب است و نه ظلم دیدن هر دو قبیح است از اکثر روایات این استنباط می شود که  عده ای از اهل جهنم آنهایی هستند که در ظلم ساکت شدند یا به آنها ظلم شده ساکت شدند یا به دیگران ظلم شده و دیدند و ساکت ماندند. 

روایت است ظلم سه تاست

1حق الله 2حق النفس 3حق الناس حق النفس ظلم به خود انسان است یا به بدن آسیب می رساند یا می گذارد کسی به او آسیب برساند

إنَّ اللّهَ عز وجل یَستَجیبُ لِلمَظلومینَ خداوند عز وجل دعاى ستم‏دیدگان را مى‏پذیرد ، ما لَم یَکونوا أکثَرَ مِنَ الظّالِمینَ مادام که از ستمکاران بیشتر نباشند ، فَإِذا کانوا أکثَرَ مِنَ الظّالِمینَ فَلا یَستَجیبُ لَهُم

ما نسبت به ظلم سه دسته هستیم  که هر سه دسته جزء ظالمان هستند دو دسته بیان شد یا ظلم می کنیم یا می گذاریم ظلم کنند یک دسته دیگر تماشاگران ظلم هستند که ان شاء الله جلسه بعد


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

یکی از ارزش‌های معنوی که مقام معظم رهبری که در فراز معنویت و اخلاق بدان اشاره کردند، توکل است. 

در قرآن کریم 61 بار خداوند متعال به موضوع توکل پرداخته است 9مرتبه به پیامبرش فرمود توکل کن  8 مرتبه به مؤمنین خطاب می‌کند که مؤمنین توکل کنید جالب اینجاست از این 8 مرتبه 5آیه توکل در میدان نبرد و مبارزه هست. 

با این توضیح وآشنایی، توکل جنبه سیاسی اجتماعی پیدا می‌کند فقط جنبه فردی ندارد.

یکی از آیاتی که توکل را وسط درگیری و نزاع حق و باطل بیان می‌کند این آیه شریفه در سوره آل عمران آیه160 است إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ اگر خداوند شما را یارى کند، هیچ‌کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یارى شما بردارد، کیست که بعد از او، شمارا یارى کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!.

علامه طباطبایی در توضیح این آیه می فرماید: مؤمنین به سبب اینکه ایمان به خدا دارند و ایمان دارند به اینکه ناصر و معینى جز او نیست باید فقط بر او توکل کنند.

سوال: توکل چیست؟ 

راوی می‌گوید از امام کاظم درباره آیه3سوره طلاق وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ پرسیدم که فرمودند: التَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ دَرَجَاتٌ توکّل کردن به خداوند، درجاتى دارد 

مِنْهَا أَنْ تَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ فِی أُمُورِکَ کُلِّهَا فَمَا فَعَلَ بِکَ کُنْتَ عَنْهُ رَاضِیاً یکى از آن‌ها این است که در تمام‌کارهایت به خدا توکّل کنى و هر چه با تو کرد، از او خشنود باشى 

تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَأْلُوکَ خَیْراً وَ فَضْلًا بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضّلى کوتاهى نمى‏کند 

وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُکْمَ فِی ذَلِکَ لَهُ بدانى که دراین‌باره، حکم، حکم اوست 

فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ بِتَفْوِیضِ ذَلِکَ إِلَیْهِ وَ ثِقْ بِهِ فِیهَا وَ فِی غَیْرِهَا؛ با واگذارى کارهایت به خدا بر او توکّل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش.

کسی می‌تواند به خدا توکل کند که مهربانی خدا به خودش را باور داشته باشد به خدا اعتماد کند. 

با شک و تردید به قدرت خدا نمی‌شود اهل توکل شد. 

کسی پیش خودش بگوید یعنی خدا می‌تواند؟ آیا خدا خیر مرا می‌خواهد؟ این آدم نمی‌تواند توکل کند. چون به مهربانی خدا نسبت به خودش شک دارد


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و اله الطاهرین

نقل‌شده امام سجاد بعضی شبها کیسه دینار و درهم به دوش می کشیدند شبی هم خوراکی یا هیزم و درب خانه ها را میزد آنچه داشت به اشخاص می داد وقتی همم خواست به فقیر چیزی بدهد صورت خودش را می پوشاند تا شناخته نشود این روال ادامه داشت تا به شهادت رسیدند و متوجه شدند که این شخصی که شبها کمکمکرد امام سجاد است. بدن مطهر را برای غسل اماده کردند پشت حضرت را مشاهده کردند از بس کیسه ها را بهدوش می کشیده پشتش مانند زانوی شتر پینه بسته.

محرومیت ‌زدایی و کمک به نیازمندان در سیره اهل‌بیت موج می‌زند. چقدر خوب انسان برنامه ثابت داشته باشد.

حاکم دینی هم مامور به محرومیت زدیی هستند. بحمد الله در انقلاب اسلامی اتفاقات خوبی در زمینه محرومیت زدایی افتاده است و باید خدا را شاکر بود اما هنوز جای کار دارد هنوز کاملا راه طی نشده بسیاری در پیش رو داریم.

فدای حاکم جامعه‌ای بشوم که هوای بچه یتیم‌ها را دارد. در تاریخ نقل‌شده است که مقدارى عسل و انجیر از دو منطقه هَمَذان و حُلوان براى امیرالمؤمنین علیه‌السلام رسید به سرکردگان قبایل و گروه‏ها فرمان داد که یتیمان را بیاورند.

هم یتیمان از سر مشک عسل برمی داشتند هم مردم کاسه به کاسه می گرفتند.

سوال کردند یا امیرالمومنین یتیم ها چرا با زبان عسل می گیرند؟ فرمود امام پدر یتمان است علت کارم این بود که خواستم مثل پدر رعایت حال آنها را کنم.

این صحنه این‌قدر قشنگ بوده، که نقل‌شده برخی از اصحاب آرزو می‌کردند که‌ ای کاش من هم یتیمی بودم به دست آقا عسل می‌نوشیدم.

یا جایی امیرالمومنین صحنه ای را مشاهده می کند شب تا صبح هراسان می شود زنى را دید که مَشکِ آبى بر شانه مشک را می گیرد و آن را تا خانه ی زن حمل و از حال آن زن پرسید. زن گفت: علىّ بن ابى طالب همسر مرا به یکى از نقاط مرزى فرستاد و وى کشته شد و کودکانم یتیم من بى‏چیز ناچار شده‏ام براى مردم خدمتکارى کنم.

صبح می شود کیسه ای از غذا بر می دارد می رودبه منزل زن در می زند. چه کسی هستی؟ همان کسی که برایت مشک آب آورد به منزل در را باز کن برای کودکانت چیزی آوردم.

زن علی را نمی شناسد می گوید خدا بین من و علی قضاوت کند به درون منزل می رود دوست دارم پاداشی بگیرم. زن می گوید یا گندم آرد کن و نان بپز یا از کودکانم نگهداری کن

علی هم کمک می کند غذا میپزد به دهان کودکان می دهد با هر لقمه می گوید على را حلال کنید تمام شد؟ نه تنور نان را شعله ور می کند صورتش را به نزدک آتش می برد صورت می سوزد می گوید علی بچش این جزای کسی که زنان بی سرپرست و کودکان یتیم را رها کرد. علی اینست...


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

انسان دو مدل امتحان می شود:

یک مدل امتحان فردی است یعنی فقط هر شخصی به تنهای امتحان می شود؛

یک مدل هم جمعی است یعنی قومی منطقه ای شهری استانی کشوری با هم امتحان می شود.

در نظام معیشتی خدا، پدیده‌ای داریم به نام فقر و ثروت و فقیر و غنی خداوند عده‌ای را با ثروتمند می کند و عده‌ای را فقیر، این ‌یکی از بستر‌های امتحانات الهی است.

رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فی‏ ما آتاکُمْ؛ خداوند بعضی از شما را نسبت به بعضی برتری می دهد تا شما را نسبت به داشته هاتان امتحانتان کند.

یک عده فقیر در مدینه زندگ می کردندکه به آنها اصحاب صفه می گفتند یعنی سکو نشین بودند. پیامبر به آنها دستور داد دور هم جمع بشوند از آنها سرپرستی می کند غذا برایشان می آورد با آنها گفتگو می کند از یک طرف هم بعضی اصحاب بودند ثروتمند ولی حسود میدیدند که پیامبر با آنها گرم می گیرد ناراحت می شوند اعتراض مى کنند که چرا آن‌ها را از خود دور نمى‏کند.

یک روز یکی از انصار می آید محضر پیامبر می بند یکی از اصحاب صفه کنار رسول الله نشسته  و مشغول صحبت انصارى فاصله می گیرد پیامبر می فرماید نزدیک بیائید اما توجه نمی کند

فرمودند:شاید مى‏ترسى پهلویت به این فقیر بچسبد؟ به پامبر می گوید این شخص را از خودت دور کن یعنی تا این شخص هست من نمی آیم.

آیه نازل شد وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِیَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنا بعضی افراد را با بعضی دیگر امتحان می کنیم بگوئیند خداوند ما را انتخاب کرد تا بر سر دیگران منت بگذاریم.

یعنی یارسول‌الله حق این را نداری که محرومان را از خودت دور کنی.

در مورد این آیه از امام باقر سوال کردند یعنی چه که اینطوری بعضی ها را امتحان میکنیم؟

فرمودند امتحان اینطورست که ثروتمند را با ثروت تا ببینیم وضع حالشان نسبت به فقرا چطوریست؟ فقرا را با فقر امتحان می کنیم ببینم چطوری در فقرخودشان صبور هستند و نسبت به داشته های ثروتمندان چشم داشت دارند یا نه؟

این امتحان فردی.

ثروتمندان هست دارند؛ فی تَفسیرِ قَولِهِ تَعالى: «وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ»: أیِ اختَبَرنَا الأَغنِیاءَ بِالغَناءِ لِنَنظُرَ کَیفَ مُواساتُهُم لِلفُقَراءِ، وکَیفَ یُخرِجونَ ما فَرَضَ اللّهُ عَلَیهِم فی أموالِهِم، فَاختَبَرنَا الفُقَراءَ لِنَنظُرَ کَیفَ صَبرُهُم عَلَى الفَقرِ وعَمّا فی أیدِی الأَغنِیاءِ.»(تفسیر قمی، ج1، ص202)


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

یکی دیگر از ارزش‌های معنوی که مقام معظم رهبری اشاره کردند، کمک به نیازمندان است.

با این مقدمه آغاز بحث داشته باشم که یکی از برجسته ترین مفاهیم و شاخص ترین مفاهیم در دین ما مفهوم امتحان است که خیلی از ما پیر و جوان زن و مرد بزرگ و کوچک در بستر زندگی خودمان با آن مواجه هستیم ولی آن را جدی نمی گیریم یا اصلاً حواسمان نیست که ما در حال امتحان هستیم.

بعضی وقت ها آدم انقدر به فکر جزئیات در زندگی هست که کلا فراموش می کند که یک کلیاتی هم در زندگی وجود دارد که ممکن است او را دچار مشکل کند یا نه اصلا چرا این مشکلات وارد زندگی او شده است؟

در بین این همه مشکلات ما یک کار را خیلی پشت گوش می اندازیم اینکه یک لحظه سرمان را بالا بگیریم به خدا بگوئیم خدایا برای چه این مشکل در زندگی من آمده است؟خودش که نیامده، تو فرستادی؟

جالبتر اینست که ما اصلا زبان مشکلات را هم بلد نیستیم ایکاش یک مدرسه ای آموزشگاهی تاسیس می شد زبان مشکلات را هم به ما آموزش می داد مشکلات با آدم حرف می‌زنند و تا حرفش را نفهمی این مشکل هست و اعصاب من و شما هم خورد هست.

پس اولین راه حل اینست که از بالا به زندگی نگاه کنیم. یک لحظه مشکلات را رها کنیم یک نگاه کلی به زندگی داشته باشیم بگوئیم زندگی یعنی امتحان و اصلاً ما برای امتحان دادن آفریده‌ شده‌ایم. الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ؛

آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى‏کنید و او شکست‏ناپذیر و بخشنده است.

این آگاهی یعنی زندگی یعنی امتحان که کل زندگی ما را تحت‌الشعاع خودش قرار می دهد.

ما هرلحظه در حال امتحان پس دادن هستیم. نمی‌شود بی امتحان زندگی کرد.

خیلی از ماها جزء مردودی های این امتحان هستیم دلیلش هم اینست که ما چشممان را به این امتحان بسته ایم و حواسمان هم نیست که در بستر امتحان زندگی هستیهم زندگی امتحان است و هم ما داریم امتحان می شویم.

با خدا باش را همه شنیدیم میدانید یعنی چه؟ یعنی با خدایی که لحظه‌به‌لحظه بواسطۀ مقدرات مختلف زندگی دارد از تو امتحان می‌گیرد، زندگی کن.

بعضی‌ها می‌گویند می‌شود خدا را دید؟

بله وسط امتحانات خدا را می بینی که خدا با مقدراتش دارد با تو حرف می‌زند. خدا دو زبان دارد یک زبان قرآن که ایات وحی است دو زبان امتحان که با مشکلات می خواهد بگوید چه هستی چه خواهی شد.

بنابراین زندگی یعنی امتحان و خدا با زبان امتحان با تو سخن می‌گوید.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
اخلاص عالمی برای خودش دارد. اگر تو او را بخواهی دیگر چیز دیگری نمی خواهی. 
امام صادق(ع) می‌فرماید: خداوند بندگانی دارد که روز قیامت پروندۀ اعمالشان کاملاً خالی و سفید است. 
ملائکه از پروردگار می‌پرسند: چرا هیچ چیزی در پروندۀ اعمال اینها ثبت نشده است؟ 
خداوند می‌فرماید: اینها برخی از بندگان مخلص من هستند که آن‌قدر خلوص‌شان بالا بوده که وقتی کار خوبی انجام می‌دادند حتی دوست نداشتند ملائکه‌ای که اعمال را ثبت می‌کنند هم ببینند، فقط دوست داشتند خدا ببیند! 
لذا هر وقت اینها می‌خواستند کار خوب انجام دهند، خدا اجازه نمی‌داد ملائکه ببینند و ثبت کنند. اینها حساب‌شان با خود خداوند است. از شدت اخلاص نمی‌توانند تحمل کنند که فرشتگان الهی نیز شاهد اعمال خوب آنها باشند!
از پیامبر پرسیدند: إِنَّ لِکُلِّ حَقٍّ حَقِیقَةً هر کارى را حق و حقیقتى است وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِخْلَاصِ و هیچ بنده به حقیقت اخلاص نمى‏رسد حَتَّى لَا یُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَى شَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِ اللَّه مگر اینکه دوست نداشته باشد که در هیچ کارى که براى خدا انجام مى‏دهد.
چه کسی می‌تواند این‌طوری باشد؟ 
یک کسی از دیگری تعریف کند فقط کافیست بشنود یک وجب قدش بلند تر می شود و خشحال هم می شود. ولی اگر کسی اخلاص در عمل داشته باشد متوجه بشود کسی از او تعریف می کند به شدت ناراحت می شود.
نوزاد معمولاً این حالت را دارد که وقتی مادرش را بخواهد هر کسی غیر از مادرش هم به او لبخند بزند، قبول نمی‌کند بلکه ناراحت هم می‌شود و گریه می‌کند و می‌گوید «فقط مادرم را می‌خواهم».
خدا رحمت کند شهید سلیمانی را می دیدیم میشنیدیم تا کسی از او تعریف می کرد سریع سرش را پایین می انداخت و شروع به استغفار می کرد. این نشانه یاخلاص در عمل است.
چند نفر در بین ما هستند که این طوری هستند؟ کار خوبی کردی، توقع نداشته باشی که از تو تعریف کنند بعد اگر تازه ناسپاسی کردند لبخند بزنی بگی فقط برای خدا و به عشق خداست! 
بعضیها تا کمی تو این انقلاب زحمت می کشند بعد ناسپاسی می شود پا پس می کشند اینجا معلوم می شود به عشق یکی دیگر کار کردند نه به عشق خدا!

ان شاء الله توفیق اخلاص عمل به همه ی ما عنایت بشود والسلام علیکم و رحمه الله

با توجه به بیانات مقام معظم رهبری درباره معنویت فرمودند معنویت بمعنی برجسته کردن ارزشهای معنوی است.

یکی از ارزش‌های معنوی که مقام معظم رهبری بدان اشاره کردند، اخلاص است.

هر خوراکی، هر میوه‌ای طعم و خاصیت و ویتامینی دارد. روزه که مهم‌ترین عملیات عبادی در ماه مبارک به‌حساب می‌آید دارای خواص و آثاری هست. مهم‌ترین اثر روزه، تقوا بود که در چند جلسه صحبت کردیم. اثر دیگری که این هم از آثار عجیب ‌و غریب روزه به شمار می‌آید اخلاص است.

امام علی در نهج البلاغه حکمت252فرمود: فَرَضَ اللّهُ الصِّیامَ ابتِلاءً لإخلاصِ الخَلقِ؛ خداوند، روزه را واجب فرمود، تا آزمونى براى اخلاص بندگان باشد.

 یا در کتاب علل الشرایع است از حضرت زهرا که فَفَرَضَ ... الصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاصِ

اخلاص در منظومه معارف دینی ما آخرین مقصد دین معرفی شده فرمود: ؛ الإخْلاصُ غایَةُ الدِّینِ اخلاص نهایت دین است برای همین از ما در تمام اعمال عبادی اخلاص رو خواستند.

اخلاص چیست؟در روایتی از امام صادق(ع) یکی از عالی‌ترین توضیحات برای اخلاص بیان شده. امام صادق(ع) اخلاص را این‌طور توضیح می‌دهند: وَ أَدْنَى‏ حَدِّ الْإِخْلَاصِ‏ بَذْلُ الْعَبْدِ طَاقَتَهُ کمترین حدّ اخلاص این است که بندۀ خدا تمام طاقت خودش را در طاعت و عبادت خدا بذل کند.

امام صادق(ع) دربارۀ آیه 89 شعرا که می فرماید إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیم می‌فرماید: الْقَلْبُ‏ السَّلِیمُ‏ الَّذِی‏ یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ قلب سلیم یعنی اینکه خدا را ملاقات کنی در حالی که احدی غیر از خدا در قلبت نیست؛ یعنی روز قیامت این را از تو می‌خواهند که جز خدا کس دیگری اصلاً در قلب تو نباشد و این یعنی اخلاص و خدا از ما اخلاص خواسته است و بس.

یادتان باشد اخلاص یکی از ویتامین هایش ایمان است با اخلاص آدم طعم ایمان را می چشد.

امام کاظم(ع) است در کتاب تحف العقول:یَا عَبِیدَ السَّوْءِ نَقُّوا الْقَمْحَ وَ طَیِّبُوهُ وَ أَدِقُّوا طَحْنَهُ تَجِدُوا طَعْمَهُ وَ یَهْنِئْکُمْ أَکْلُهُ ای بندگان بد! گندم را تمیز و پاک کنید و آن‌را آسیاب کرده و خوب نرم کنید، تا طعم خوب گندم را درک کنید و خوردنش برای شما شیرین شود، کَذَلِکَ َأَخْلِصُوا الْإِیمَانَ وَ أَکْمِلُوهُ تَجِدُوا حَلَاوَتَهُ وَ یَنْفَعْکُمْ غِبُّه همچنین ایمان را خالص و کامل کنید تا طعم ایمان را بچشید و سود ایمان به شما برسد؛ یعنی همان‌طور که اگر می‌خواهید مزۀ شیرین گندم را بچشید، باید آرد را از سبوس خالص کنید، اگر می‌خواهید مزۀ ایمان را بچشید، باید ایمان خود را خالص و کامل کنید.

ما اگر بخواهیم انگیزه‌ای برای خودمان ایجاد کنیم که با آن انگیزه، به سراغ اخلاص برویم و آن را طلب کنیم، باید بگوییم: «مزۀ دین‌داری و بندگی و زندگی به اخلاص است؛ اگر کسی به اخلاص برسد و یا اینکه اخلاص را دوست داشته باشد و به سمت اخلاص قدم بردارد واقعاً زندگی‌اش متفاوت خواهد شد.

در کتاب مصباح الشریعه است از رسول خدا(ص) فرمود: مَا أَطَّلِعُ‏ عَلَى قَلْبِ عَبْدٍ فَأَعْلَمُ فِیهِ حُبَ‏ الْإِخْلَاصِ‏ لِطَاعَتِی لِوَجْهِی وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِی إِلَّا تَوَلَّیْتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیَاسَتَهُ وَ تَقَرَّبْتُ مِنْه‏ اگر خداوند مطلع بشود دلی اخلاص را دوست دارد، خودش ادارۀ زندگی او را به عهده می‌گیرد؛ تازه آن موقع است که آدم شیرینی ارتباط با خدا را واقعاً می‌چشد و اصلاً خدا را در زندگی خودش حسّ می‌کند.

مهمترین اثر روزه تقواست. تقوا هم سه اثر مهم دارد

اولین اثر تقوا، قدرتمند شدن انسان است. 

رسول خدا فرمود: مَنِ اتَّقَى اللّهَ عاشَ قَوِیّا، وسارَ فی بِلادِ عَدُوِّهِ آمِنا؛ هرکسی تقوای الهی را رعایت کند، قوی زندگی می‌کند و در سرزمین دشمنش با امنیت بگردد.

دومین اثر تقوا، تدبیر و توان برون‌رفت از مشکلات است. 

امام باقر فرمود: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقِی بِالتَّقْوَى عَنِ الْعَبْدِ مَا عَزَبَ عَنْهُ عَقْلُهُ وَ یُجْلِی بِالتَّقْوَى عَنْهُ عَمَاهُ وَ جَهْلَهُ؛ خداوند عزّ و جلّ در پرتو تقوا بنده ازآنچه عقلش بدان نمى‏رسد حفظ مى‏کند و با تقوا کورى و جهلش را از میان مى‏برد.

یکی از کارکردهای تقوا اینست که به انسان تدبیر، خواهد داد. ما از آدم باتقوا چه چیزی را توقع داریم؟ نماز بخواند، روزه بگیرد. ولی هیچ‌وقت از آدم باتقوا هوشمندی و قدرت حل مشکلات با عقلانیت را نداریم. 

به امیرالمومنین می‌گفتند: مدیریت بلد نیستید و در اثر بی‌بصیرتی و تبلیغات مسموم، معاویه را باهوش‌تر از امام علی (ع) می‌دانستند، چون قدرت تشخیص مدیریت امام را نداشتند. ولی وقتی نگاه به دوره ی خلفای ثلاث می کنیم همه اش مدیریت سیاسی علی است برای دادن برنامه به خلفا مدیریت فقاهتی علی است برای نجات خلفا علی الخصوص آنجا که خیفه ی ثانی می گوید لولا علی لهلک عمر

در انتخابات خیلی دقت کنید افرادی را انتخاب کنید که تقوا داشته باشند اما متاسفانه انور نمی شودچون معتقدیم دین ربطی به فهم و مدیریت ندارد و مدیریت، مقوله‌ای جدای از دین است.

ولی قرآن جواب می دهد: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» اگر تقوا داشته باشی فهمت خوب می‌شود! 

فرقان یعنی فرق دادن تشخیص دادن خوب از بد 

یعنی همه‌چیز را تشخیص می‌دهی نه اینکه فقط دین را خوب تشخیص می‌دهی، بلکه دنیا را هم خوب تشخیص می‌دهی! نیازی هم نداریم که چند ترم علوم سیاسی هم بخوانیم.

خمینی کبیر و خامنه ای عزیز یا میرزای شیرازی و امثالهم مگر عوم ساسی خواندن؟نگاه می کنید قدرت سیاسی خیلی بالایی دارند بخاطر تقواست.

سومین اثر تقوا، شجاعت و هیبت است. امام هادی (ع) فرمود: مَنِ اتَّقَى اللَّهَ یُتَّقَى؛ هرکسی تقوای الهی را رعایت کند همگان از او حساب می‌برد. هیبت او به دل‌ها می‌نشیند. از او حساب می برند.

شما با این سه اثر بسنجید نسبت سیاست و تقوا را؟مگر ما از یک سیاست‌مدار چه می‌خواهیم؟ قدرتمند باشد، تدبیر داشته باشد و شجاع باشد. اگر سیاست‌مداری تقوا نداشته باشد نمی‌تواند تدبیر کند نمی‌تواند شجاع باشد نمی‌تواند قدرتمند عمل کند.

تقوا از انسان مالک اشتر می‌سازد وقتی حضرت خواست مالک اشتر را برای اهل مصر معرفی کند فرمود:بَعَثتُ إلَیکُم عَبدا مِن عِبادِ اللّهِ من بنده‏اى از بندگان خدا را به‌سوی شما روانه کردم لا یَنامُ أیّامَ الخَوفِ در روزهاى هراس نمى‏خوابد و لا یَنکُلُ عَنِ الأَعداءِ ساعاتِ الرَّوعِ در ساعت‏هاى ترس، روى از دشمن برنمی‌تابد أشَدَّ عَلَى الفُجّارِ مِن حَریقِ النّارِ براى بدکاران، از آتش سوزان، سخت‏تر است.

سیاست‌مداری که دشمن از دستش عصبانی و از مرگش خوشحال شد. 


یکی از طولانی ترین عبادتها که بصورت مداوم یعنی یک ماه، انسان انجام می دهد روزه است که مهمترین اثر را در روح انسان می گذارد.

از حالا برنامه‌ریزی کنیم به این نقطه ای برسیم که از روزه بهره های معنوی ببریم نه اینکه مثل خیلی ها از روزه فقط گرسنگی و تشنگی نصیب ما بشود.

روایت از معصوم است در کتاب امالی شیخ طوسی که فرمودند رُبَّ صائِمٍ حَظُّهُ مِن صِیامِهِ الجوعُ وَ العَطَشُفرمود از روزگی بهره‌ای نمی‌برند مگر تشنگی و گرسنگی که جای تاسف است. واقعاً خیلی جای تأسف دارد! همین!

وارد کتاب خداوند بشویم در سوره بقره آیه183خداوند عالم می فرماید یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ بعضی ها که اعتراض می کنند چرا ما باید روزه بگیریم آیا ادیان دیگر هم روزه داشتند؟ خداوند فرمود یا رسول الله به مومنان بگو ای مومنان شما هممانند ادیان گذشته عبادتی مانند روزه دارید که ثمره ی آن لعلکم تتقون است یعنی با تقوا بشوید.

تقوا خیلی به گوش ما رسیده است خیلی هم مشهورست خیلی هم غریب حدود 250مرتبه هم در آیات قرآن استفاده شده است که72مرتبه خداوند فرمود اتَّقُوا اللَّهَ ولی خیلی غریب است.

تقوا برای انسان به دوست تشبیه  کردند سالها با او هستیم اما ارتباط با او برقرار نکردیم.

نمونه ی ساده در افعال روزانه حرکات گفتار خیلی حرف میزنیم خیلی عمل انجام می دهیم اما تشخیص نداریم که کدام عمل و حرف خوب است کدام بد کجا باید بکار استفاده بشود کجا نه؟ تقوا اینست که ما تنبلی می کنیم و نرفتیم او را بشناسیم.

یکی از مسائلی که موجب می‌شود تقوا اهمیت پیدا کند نسبتش با عمل است. عمل انسان زمانی ارزشمند می شود که همراه با تقوا باشد و آنچه به عمل قیمت و ارزش و بهاء می‌دهد تقواست. این جایگاه تقواست.

پیامبر به ابوذر فرمود: یا أباذرٍّ، کُن بِالعَمَلِ بِالتَّقوى أشَدَّ اهتِماما مِنکَ بالعَمَلِ؛ اى ابوذر! در به کار بستن تقوا اهتمام بیشترى به خرج ده تا در خود عمل؛فَإنَّهُ لا یَقِلُّ عَمَلٌ بِالتَّقوى، وکَیفَ یَقِلُّ عَمَلٌ یُتَقَبَّلُ؟!هیچ عملى باوجود تقوا کم نیست. چگونه کم باشد عملى که پذیرفته مى‏شود؟یَقولُ اللّهُ عز و جل: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَزیرا خداوند مى‏فرماید: جز این نیست که خداوند از پرواپیشگان مى‏پذیرد. 

شما اسکناس را در نظر بگیرید زمانی ارزش دارد که نواری وسطش باشد. عمل هم‌زمانی ارزش دارد و قابل‌پذیرش هست که تقوا در آن باشد. وگرنه عمل بی‌تقوای هرچند خوب ارزشی ندارد. مگر قابیل عمل خوب نیاورده بود. قربانی برای خدا آورده بود. ولی چون بی‌تقوایی کرده بود این عمل خوبش پذیرفته نشد.

تقوا را اگر دسته بندی کنیم به دو دسته تقسیم می شود: تقوای قبل از ایمان و بعد از ایمان 

خداونددر سوره بقره وقتی که می فرماید ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ اصلا این آیه برای مومنین و مسلمانان نازل نشده.این کتاب زمینه سازی بود برای عرب جاهلیت که وارد نشده بودند. اینجا سوال مطرح می شود چرا تقوا را مطرح کرد؟

مقصود از این تقوا در این آیه، تقوای قبل از دین‌داری است؛ یعنی اهل مراقبت هستی؟ یا نه اهل حساب ‌وکتاب و دقت هستی؟ یا نه.بعضی‌ها مسلمان نیستند ولی اهل تقوا هستند، یعنی در زندگی خودشان اهل مراعات‌ هستند وجدانش بیدار است، اخلاقیات را که می‌فهمد.

حضرت آقا می فرماید قرآن کریم می‌گوید: هدی للمتقین؛ اگر یک نفر که دین هم نداشته باشد، اما تقوا داشته باشد از قرآن هدایت خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

محضر شمابزرگواران هستیم در بحث تفسیر و شرح دعای روز ششم اللَّهُمَّ لا تَخْذُلْنِی فِیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَ لا تَضْرِبْنِی بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ وَ زَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَ أَیَادِیکَ یَا مُنْتَهَی رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ

یکی از مواردی که باعث می شود انسان از محضر خداوند دور بشود معصیت است چه معصیت کبیره باشد چه صغیره فرقی بحال انسان نمی کند. ولی در مقابل آن بندگی خدا نخیر باعث تقرب به درگاه خداوند می شود که در جلساتی پیرامون آن اشاراتی داشتیم.

یکی از خصلتهای این ماه اینست که ماه دوری از گناه ومعصیت است و انسان با توجه به حرمت وخصوصیت این ماه می تواند بهتر خود را از گناه دور کند چون می تواند اعضا بدن خود را با توجه به عبارات روز دعای روز اول ماه رمضان اعضا و جوارح خود را روزه دار کند.

به همین خاطر در عبارت این دعا می خوانیم اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ

روایت از معصوم است که گناه حیا را از انسان میبرد خداوند چهل پرده حیا بن خودش و انسان قرار داده با هر گناه یک پرده حیا پاره می شود تا چهل مرتبه اگر چهلمین پرده ی حیا پاره شد خداوند به ملائک امر می کند، انسان که چهل پرده ی حیا را از بین برده شما با بالها خودتان پرده حیا بشوید بین او من.

بگوئیم خدایا ما در طول سال که معصیت تو را می کردیم واقعا هم از ته قلب خسته شدیم و هم گناه باعث ذلیل شدن ما شده و هم باعث پرده دری و بی حیایی ما، اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم خدایا توفیق دور شدن از معصیت را به ما بده و با رحمانیت ورحیمیت خودت هر گناهی که از ما سر زده باعث خواری و خفت ما شده باعث عقب افتادگی ما شده همه را ببخش و بیامرز

وَلاتَضْرِبْنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ

خداوند یک صفت دارد بنام منتقم یعنی اینکه خدا انتقام می گیرد

ممکن است سوال خداوند با انتقام به چه چیز میخواهد برسد؟ و آیا این صفت برآزنده خداست؟

انتقام چند مدل است

یک مدل اینکه کسی به کسی ضرر رسانده مال باشد یا جانی که باعث تضییع حق شده شخص متضرر تصمیم میگیرد در فرصت مناسب مقابله به مثل کند تا ارامش به او دست یابد.

یک مدل اینکه شخصی در اجتماع کاری برخلاف قانون انجام می دهد یا حقوق اجتماعی را زیرپا می گذارد و محاکم اجتماعی از او انتقام می گیرد

خداوند عالم که قانونگذار مسائل فردی و اجتماعی است به خودش اجازه نمی دهد انتقام شخصی بگیرد چون انتقام شخصی جزء حق الناس است و حق الناس را به انسان سپرده است. 

اما اینکه خداوند از انتقام دنبال چه چیزی است باید گفت خداوند دنبال عدالت اجتماعی است بخاطر اینکه خداوند محافظت از قوانین آسمان و زمین را برعهده دارد إنّا نحن نزّلنا الذّکر و إنّا له لحافظون

و اینکه آیا انتقام در شان خداوند است یا خیر؟ باید در جواب این سوال این را عرض کرد صفت انتقام در قرآن آمده است صفتی که متناسب با شان ومنزلت خداوند است إنّ الله عزیزٌ ذوانتقامٍ

خداوند قدرتمند انتقام گیرنده است آن هم به معنای اجتماعی انتقام.

ما در این بخش از دعا از خداوند م خواهم که خدایا بجا انتقام حالتی به ما عطا کن بتوانم جبران گذشته را داشته باشیم و جبران گذشته بشود یعنی من از خودم انتقام بگیرم من از اعمال بد گذشته خودم انتقام بگیرم.

وَزَحْزِحْنی فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ

در عبارت قبل بحث از انتقام بود در این قسمت شرایط اننتقام را بیان می کند که در چه صورتی می شود انتقام گرفت. 

انتقام عموما زمانی است که قبلش خشمی باشد و خداوند زمانی انتقام می گیرد که عمل انسان باعث خشم خداوند بشود

وما با تمام این تفاصیل از خداوند درخواست داریم

1.آنچه که موجبات خشم تورا فراهم میکند را از ما دورکن

2.به ما توفیق ترک معصیت عطا بفرما

3.به ماتوفیق انتقام شخصی و نفسی یعنی انتقام فرد از خودش را عطا بفرما

و السلام علیکم ورحمه الله

مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب یک نکته ای در مورد که ما برنامه ی معنویت برای خودمان داشته باشیم و ترویج هم بدهیم. فرمودند:معنویّت بمعنی برجسته کردن ارزشهای معنوی در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلت‌ها و دیگر خلقیّات نیکوست معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، ولی اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند.

مشهور هست ماه رمضان، ماه خلوت باخداست اما قبل از این ماه رمضان، فرصت مناسبی هست برای اینکه آدم با خودش خلوت کند. برای خودش وقت بگذارد. به تعبیری خودسازی کند. بعضی‌ها این‌قدر سرشان شلوغ شده است که دیگر حتی وقت ندارند که برای خودشان وقت بگذارند. ولی در ماه رمضان این فرصت نباید از دست برود آدم باید به خودش بپردازد به مطالعه حال و احوالات خودش بپردازد. بامطالعه کتاب فرق می‌کند.

بعضی‌ها با خودشان قهر کردند حالی از خودشان نمی‌پرسند خبر از حال‌وروز خودشان ندارند.

باید در ماه رمضان، توقع از خودمان بالا ببریم خوب شدن حال، کمترین توقعیست که می‌شود آدم از خودش در ماه رمضان داشته باشد! مهم‌تر از حال اینست که من در باند پرواز ماه رمضان اوج بگیرم به حیات برسم.

راه رسیدن به حیات چیست؟ اجابت دعوت خدا و رسولش؛ فرمود: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی‌که شما را به سوى چیزى مى‏خواند که شما را حیات مى‏بخشد.

یکی از وجوه اجابت دعوت خدا و پیامبر، عبادت هست.

اما یک نکته باید بیان بشود که هر عبادتی اگر موانعی بر سر راهش نباشد انسان دچر قساوت قلب نشود اثری در جانش می گذارد.

نمونه:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ مؤمنان، کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دل‌هایشان ترسان می‌گردد وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً و هنگامی‌که آیات او بر آن‌ها خوانده مى‏شود،ایمانشان بیشتر مى‏گردد وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین


در محضر بزرگواران هستیم با تفسیر دیگری از آیات کتاب وحی آیه مورد بحث از سوره مبارکه آل عمران است آیه31 
در شان نزول این آیه آمده است عده ای از مسیحیان و یهودیان محضر پیامبر آمدند مسیحان گفتند اگر ما مسیح را دوست داریم بخاطر محبتی است که به خداوند داریم؛
یهودی ها هم گفتند ما و فرزندانمان دوست داران خدا هستیم.
بعد از بیان این دو پیروان این دو دین آیه نازل می شود قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ بگو اگر خدا را دوست دارید فَاتَّبِعُونِی از پیامبرش تبعیت کنید یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ تا بواسطه ی محبت شما خداوند هم شما را دوست داشته باشد و هم گناهان شما را ببخشد
وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ 
این آیه جواب کسانی است که مدعی دوستی خداوند و پیامبرانش هستند مانند همین آیه در سوره جمعه است که می فرماید قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ
شما که فکر می کنید هدایت شدید از اولیاء الله هستید بسم الله فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ از خداوند درخواست مرگ کنید.
در این آیه هم خداوند فرمود قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ اگر فکر می کنید از دوستداران خدا هستید بسم الله فَاتَّبِعُونِی.
اگر انسان بخواهد مومن بشود و بشود بنده خالص خداوند عالم شرطش اینست که قلب انسان تنها برای خدا باشد و از غیر خدا، یا مقاصد دنیوی یا حتی مقاصد اخروی مانند اینکه بخواهد ایمان بیاورد به بهشت برود ایمان بیاورد از جهنم خلاصی یابد خودش را خلاص کند و به اینها فکر نکند. 
سوال:فرض بر اینکه ما بواسطه ی محبت از پیامبر پیروی کردیم، ثمره ی این پیروی چه خواهد بود؟
ثمره ی این محبت یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ است.
خداوند می خواهد پیامبرش را با محبت اطاعت کنند مزد این اطاعت محبت و مغفرت ای است که خداوند برای محبین در نظر گرفته است.
پس به این نتیجه می رسیم که 
1.صرف عمل و گفتار باعث ایجاد ایمان در انسان نمی شود.
2.هرکس از پیامبر تبعیت کند از خداوند عالم تبعیت کرده مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ
3.هر عملی عکس العمل دارد و عکس العمل خداوند از تبعیت او و رسولش محبت و مغفرتی است که نسبت به بندگان خودش دارد.

 

ان شاء الله محبت قلبی ما نسبت به خداوند عالم باعث اطاعت از دستورات اولیاء الله باشد و عواقب همه ی ما ختم به سعادت بشود

والسلام علیکم و رحمة الله
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین 

محضر شمابزرگواران هستیم در بحث تفسیر و شرح دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان:اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَأْفَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

انسان وقتی در محضر خداوند معصیتی انجام بدهد جایگاه خودش را از دست می دهد و چند پله سقوط می کند و در بعضی مواقع امکان دارد جایگاه خودش را بطور کلی از دست بدهد و از درگاه خداوند رانده بشود مانند شیطان که با تخلف از درگاه خداوند اول جایگاه خودش را از دست داد و وقتی در مقابل خداوند قد علم کرد از درگاه خداوند رانده شد.
یا مانند آدم ابوالبشر که با تخلف از درگاه خداوند از بهشت رانده شد وبه زمین آمد. و بخاطر این خطا و و تبعید به زمین دست به کاری زد بنام استغفار که مدتی در سجده گریان تا خداوند توبه ی او را بخاطر تخلف بپذیرد و به جایگاه خودش برگردد.
البته نکته اینجاست آدم ابوالبشر پیامبر خداست پیغمبر خدا هم تخلف نمی کند این اتفاق بخاطر آنست که به بنی آدم بفهماند اولا در زمین چه خبر است و و ثانیا با چه دشمنی باید دست و پنجه نرم کند.
انسان ممکن الخطاست بخاطر معصوم نبودن پس لازم است برای اعمال خطای دانسته یا نادانسته استغفار کنیم.
با این مقدمه یکی از خصلت های ماه مبارک رمضان اینست که می تواند واسطه فیض برای قبول شدن توبه باشد و اگر انسان بخواهد توبه اش قبول گردد و معصیتش از پرونده پاک بشود بهترین فرصت ماه رمضان است چون هم ماه نگاه خداوند است به انسان و هم ماهی است که اگر انسان استغفار کند بشرط پشیمانی از گذشته توبه اش قبول می گردد.
بنابر این ما در قسمت اول دعا می خوانیم اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ خدایا اول اینکه توفیق استغفار به ما بده و بعد از اینکه توفیق عنایت شد ما جزء توبه کننده گان باشیم.
چرا اینطور معنا کردیم؟ بخاطر اینکه استغفار شرط دارد شرطش اینجاست که اول باید بفهمیم استغفار برای چست؟ 
عموما استغفار وطلب بخشش برای انجام ظلم است و طبق روایت ظلم به سه دسته تقسیم می شود:
1.ظلمی که انسان به خدا وارد می کند
2.ظلمی که انسان به خودش وارد می کند
3.ظلم که انسان به دیگری وارد می کند
در دو قسم اول شرط پذیرفته شدنش اینست که اول استغفار کند و دوم دیگر سمت گناه نرود
در قسم آخر باید ببیند گناه چگونه است اگر می شود حلالیت گرفت حلالیت بگیرد حالا چه برگرداندن حق مردم یا طلب بخشش از او. اگر نتوانست، چون می داند اگر برود حلالیت بگیرد پا از دست رفتن جان یا ابرو در میان است اینجا باید مانند قسم اول و دوم عمل کند.
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله مجتهدی را در تفسیر این دعا می فرمود مثلا اگر کسی حق مردم را خورده و شده گوشت و پوستش باید کم غذا بشود تا مال حرام از تنش آب بشود، اگر شب تا صبح پای حرام بوده باید احیا کند تا مقدراتش عوض بشود.
به هر حال باید بدانیم اکثر گرفتاری ها بخاطر معصیت انسان است مراجعه کنیم به دعای کمیل می فهمیم که معصیت چه می کند با انسان اللهم اغفرلی الذنوب ها را در قنوت نماز زیاد بخوانیم در سجده زیاد بخوانیم.
استغفار کنیم اقاجان بی نتیجه هم نیست نتیجه دارد
یا غم و غصه از بین می رود جعل الله له من کل همٍ و غمٍ فرجا
یا خبر ناخوشایند بدست نمی آوری من کل خوفٍ امنا
یا از جایی که فکرش را نمی کنی به تو نظری می شود و رزقه من حیث لایحتسب
و از همه مهمتر استغفار از درجات اعلی علیین است به این درجه می رسی.
پس با این توضیحات به این نتیجه میرسیم که:
1.استغفار از توبه جدا نیست
2.توبه مرحله قلب است و استغفار مرحله عملی
3.استغفار عمل گذشته را بازسازی می کند وتوبه عمل آینده را
4.استغفار، باید به دنبالش اصلاح و عمل صالح باشد وگرنه به لفظ گفتن و بر زبان آوردن، استغفار واقعى نیست.
در عبارت دوم ان عبارت را می خوانیم که وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ
یعنی خدایا مقام عبادالله الصالحین به ما عطا کن بتوانیم جزء عبادالله الصالحین باشیم.
اگر انسان میخواهد به درگاه خداوند مقامی داشته باشد با اطاعت از فرمان خداست فرمان خدا دو چیز بیشتر نیست یا انجام واجبات است یا ترک محرمات.
چون وقتی از بنده صالح حرفی بیان م شود بنده صالح کسی است دو خصلت دارد
1.اعمال شایسته و خداپسند انجام می دهد
2.ایمان به خداوند و روز قیامت دارد
در عبارت سوم ما می گوئیم وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ
اگر خاطر مبارک باشد در تفسیر قرآن عرض کردیم انسان در روی زمین دو ولی دارد و می تواند به راحتی مقرب به این دو ولی بشود یا می تواند ولی انسان خدا باشد یا می تواند طاغوت و  یک ولی دیگر هم هست که شیطان است.
پس ولایت برای انسان از سه ناحیه می تواند باشد خداوند، طاغوت، شیطان.
در این فقره از دعا ما می خواهیم جزء اولیاء مقرب باشیم.

انشاء الله بتوانیم در جرگه عبادالله الصالحین قرار بگیریم 
والسلام علیکم ورحمه الله
 

یکی از موقعیت‌هایی که آدم باید امیدوار باشد، زمانیست که مشکلات چند برابر می‌شود. هر چقدر مشکلات بیشتر هست بدانید مشکلات در حال تمام شدن است.

امام على علیه‌السلام در حکمت 351 مى‏فرماید: عِندَ تَناهِی الشِّدَّةِ تَکونُ الفُرجَةُ وعِندَ تَضایُقِ حَلَقِ البَلاءِ یَکونُ الرَّخاءُ؛ هنگام اوج گرفتن سختى‏ها، گشایش فرامی‌رسد و هنگام تنگ شدن حلقه‏هاى بلا، دوران آسایش فرامی‌رسد.

یا شبیه همین روایت در غرر الحکم، ح 1767 است که می فرماید أقرَبُ ما یَکونُ الفَرَجُ عِندَ تَضایُقِ الامورِ؛ نزدیک‏ترین زمان به گشایش، هنگامى است که کارها، تنگ آید.

روزى زنى خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت: «یابن رسول الله پسرم به مسافرت رفته و نبودش هم طولانی شده دل من هم برای دیدنش تنگ شده دعا کن». حضرت فرمود:بردبار باش. 

بعد از چند روز بردباری دوباره محضر امام صادق شکایتش را تکرار کرد امام مجدد همان جواب را دادند تا سه مرتبه این برنامه تکرار شد.

حضرت به این زن فرمودند مگر به تو نگفتم که برباری کن؟ 

عرضه داشت یابن رسول الله صبر تا چقدر؟ بخداوند عالم صبرم تمام شد.

امام صادق فرمودند به منزل برو پسرت را می بینی.

زن به منزل رفت با تعجب پسرش را مشاهده کرد مجدد به محضر امام صادق رسید گفت یابن رسول الله، بعد از پیامبر مجدد وحی نازل شد؟

فرمود نه. ولکِنَّهُ قَد قالَ رسول الله: عِندَ فَناءِ الصَّبرِ یَأتِی الفَرَجُ. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله‏ گفته است: هنگام تمام شدن صبر، فرج مى‏آید.

فَلَمّا قُلتِ: قَد فَنِیَ الصَّبرُ عَرَفتُ أنَّ اللَّهَ قَد فَرَّجَ عَنکِ بِقُدومِ وَلَدِکِ  وقتى گفتى: صبرم تمام شده، دانستم که خداوند با آمدن فرزندت، فرج تو را رسانده است.

یادمان باشد اهل‌بیت (ع) ما را در سخت‌ترین شرایط امیدوار می‌کنند؛ و هرچه شرایط سخت‌تر گردید باید امید انسان زیادتر شود که ما نزدیک به فرج می‌شویم.

نمونه ی آن جنگ خندق شما ببینید یک شخصی مانند عمرو بن عبدود که داستانش را همه می دانند. با آن همه هیبت و عظمت و قدرت و زور و بازو مقابل سپاه اسلام قرار می گیرد که بقول معروف یک تنه می تواند20نفر را حریف باشد در مقابلش کسی در سپاه اسلام پیدا نمی شود حریفش نمی شود سپاه هم مانند بید از باد این شخصیت می لرزند وقتی طلب حریف می کند کسی جلو نمی رود جز یک جوان عَمر می خندد که همه ی پهلوانان مسلمانان عرب ترسیدند پیامبر یک جوان را فرستاد. آخر داستان می شود لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

اهلبیت، پیامبر حتی قران هم می گویند ناامید نشوید هر کسی ناامید بشود نابود می شود. 


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
محضر شما بزرگواران هستیم از شرح و تفسیر عای روز ماه مبارک رمضان. در دعای روز چهارم عباراتی است بااین مضامین:
أَللّـهُمَّ قَوِّنى فیهِ عَلى اِقامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْـنى فـیهِ حَــلاوَةَ ذِکْـرِکَ وَ أَوْزِعْنى فیهِ لاِدآءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَاحْفَـظْنى فیهِ بِحِفْـظِکَ وَ سِتْرِکَ یـا أَبْصَـرَ النّـاظِـرینَ

یکی از نعماتی که خداوند به انسان عطا کرده است زور و قدرت و توان است وقتی که خداوند به انسان امر می کند که او را اطاعت کند باید یک قدرتی در بدن انسان باشد تا بتواند. خوب است در این مورد مساله شرعی هم گفته بشود اگر در احکام نماز را مشاهده کنید اولویت اول ایستاده نماز خواندن است کسی که می تواند بایستد نباید نماز نشسته بخواند اگر نمی تواند باید بنشیند و اگر نمی تواند بنشیند باید خوابیده نماز بخواند بخاطر اینکه قدرت و توان انسان برای نماز در مواضع مختلف فرق می کند یا شما توجه کنید در بحث روزه استطاعت بدنی لازم است کسی که روزه بگیرد و بواسطه ی روزه بیماری بر او عارض بشود یا بیماری دارد و بواسطه روزه بیماری عود کند حق روزه گرفتن ندارد.
پس چه شد؟ خداوند امر به انجام تکلیف می کند و تکلیف هم نیازمند به زور و قدرت است و روایت از امام صادق است که می فرماید لایَضْعُفُ بَدَنٌ عَمّا قَوِیَتْ عَلَیهِ النِّیَّةُ اگر انسان نسبت به عملی نیت استوار داشته باشد بدنش ضعیف نخواهد شد و ما در قسمت اول برای انجام تکالیف دینی از خداوند میخواهیم أَللّـهُمَّ قَوِّنى فیهِ عَلى اِقامَةِ أَمْرِکَ  یعنی خدایا قدرتی بما عطا کن تا بتوانیم به خوبی و آنچه که تو می خواهی دستورات تو را اطاعت کنیم.
شما ببینید در ظاهر روزه گرفتن در ماه رمضان آسان است اما وقتی تشنگی و گرسنگی می آید وسط طاقت انسان طاق می شود ولی تحمل می کند و تحملش هم بخاطر اراده ی قوی انسان است که از خداوند طلب کرده أَللّـهُمَّ قَوِّنى

در عبارت بعدی است وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ
شیرین ترین ذکر، ذکر خداست چون هم نور است هم تطمئن القلوب. ألا بِذِکرِاللّه ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ
روایت از امیرالمومنین است وقتی انسان بیکار است ذکر بگوید ثواب دارد نکته مهم اینجاست ذکری خوب است همراه با معرفت باشد اگر ذکر با معرفت نباشد ذکر تاثیری ندارد و اطمینان قلبی و آرامش حاصل نمی شود.
اینجاست که از خداوند می خواهیم وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ یعنی خدایا شیرینی یاد خودت را به ما بچشان. اگر اینطور شد قرآن بخوانید لذت می برید دعا بخوانید لذت می برید زیارت بروید لذت می برید.

وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ یعنی خدایا به من توفیق شکر کرامت کن.
چند نکته در رابطه با شکر بیان کنم
1.معنای شکر اینست که نعماتی که خداوند داده را 1.درست استفاده کنیم 2.در راه اطاعت و بندگی باشد
2.شکر گذاری قدم دوم بنده است بعد از شناخت نعمت چون تا نعمت شناخته نشود شکر جاری نخواهد شد
اینجاست که ما از خداوند باید بخواهیم اول شناخت نعمت را بما عطا کند بعد شکر نعمت را

ان شاء الله توفیق شکرنعمت به همه ی ما عطا بشود 
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
در محضر شما خوبان هستیم با تفسیر آیات کلام وحی از سوره آل عمران آیه مبارکه 73
وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاَّ لِمَنْ تَبِعَ دینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدی‏ هُدَی اللَّهِ أَنْ یُؤْتی‏ أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ
در تفسیر این آیه دو برداشت بیان شد: 
برداشت اول بعضی مفسرین می فرماید این آیه شریفه پیرامون تغییرقبله مسلمین است یعنی اهل کتاب قرار گذاشتند که موضوع تغییر قبله را با مسلمانان در میان نگذارند چون اگر مسلمانان بدانند تغییر قبله از علائم پیامبر حضرت رسول است او را حجت میدانند و مشکلاتی ایجاد می شود و از جمله مهمترن مشکل اینست که مسلمین دارای قبله می شوند و از ما یهودیان برتری خواهند داشت.
برداشت دوم  بعضی دیگر از مفسرین می فرمایند که موضوع در مورد نبوت است چون در کتاب یهود آمده بود پیامبری می آید از غیر بنی اسرائیل و مراقب این قضیه باشید اگر مردم(چه یهود چه غیر یهود)بفهمند این قضیه را، چون این قضیه از نشانه نبوت پیامبر خاتم است به او ایمان می آورند.
با توجه به دو برداشت علمای یهود قراری با هم می گذارند:
برای اینکه ترس از دست دادن افراد خودتان را نداشته باشید می توانید ایمان صوری بیاورید و در جمعیت خودتان وآنها تبلیغ دین خودتان و انکار دین اسلام را داشته باشید بگوئید ما اسلام آوردیمقالوا اسلمناولی بعدا آن را انکارکنید و به دینتان برگردیدوَ لا تُؤْمِنُوا إِلاَّ لِمَنْ تَبِعَ دینَکُمْ
با توجه به این دو برداشت، خداوند به تفکر یهود سه پاسخ داد:
1.إِنَّ الْهُدی‏ هُدَی اللَّهِ مومنین نه به حرف شما نیاز دارند نه به هدایت شما(چه با ایمان حقیقی باشد چه صوری) بلکه هدایت فقط از طرف خداست.
2.یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ هر چقدر محاجه و مبارزه کنند در برابر خداوند باز باید در قیامت پاسخگو باشند چون در کتاب آنها آمده بود پیامبری بعد از عیسی خواهد آمد دو نشانه دارد 
1.پیامبری از جنس غیر بنی اسرائیل 
2.قبله ی او با قبله انبیاء گذشته فرق می کند.
3. إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ همه ی اینها(تغیر قبله،پیامبر غیر بنی اسرائیل، برتر اسلام و ...) عنایاتی است از طرف پروردگار عالم که به هر کس بخواهد می دهد و هیچ امری مزاحم مشیت الهی نمی شود.

ان شاء الله نور ایمان در قلوب همه ی ما منور بشود والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

یکی از مواقعی که به‌شدت به انسان آسیب وارد می کند زمانیست که  در معرض یاس واقع می شود و یاس هم زمانی می آید که انسان در متن مشکلات و گرفتارهای قرار می‌گیرند. 
تعبیر قرآنست درباره انسان در سوره هود آیه9 وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ وقتی انسان در شرایط بحرانی قرار می گیرد خیلی ناامید و ناسپاس می شود.
مشکلات همیشه هست کسی در مقابل مشکلات مأیوس می‌شود که احساس ضعف و عجز ‌کند؛ کسانی احساس قدرت می‌کنند که به قوی و قدرتمندی تکیه کرده‌اند. اگر دست در دست پروردگار عالم باشد هیچ مشکلی نمی‌تواند قَد عَلَم کند. 
بدلیل اینکه1.چون قدرت حل مشکلات در دست ماست
2.قدرت توکل ما بالاست. امیدواری و قدرت یعنی توکل. اگر توانستیم فبها اگر نتوانستیم یکی بنام خدا هست. این نکته ی اول
نکته ی بعدی اینست که  مشکلات و گرفتاری محل امتحان یاس و امید است تا خداوند ببیند چقدر ما می توانیم به او تکیه کنیم و روی قدرت او حساب باز کردیم. 
در صدر اسلام مشکلات فراوان بود که یکی از بدترین مشکلات برای مسلمانان صدر اسلام که تایی در آن نیست جنگ احزاب است دشمن تمام زورش را به میدان آورد تا اسلام و مسلمانان را نابود کند در شراط فعلی و دفاع مقدس هم همینطور بوده و هست استکبار تمام زورش را به میدان آورد تا ایران و انقلاب را نابود کند همه جبهه‌های مخالف دست‌به‌دست همه داده بودند رسیدند به یک قدمی مدینه سپاه اسلام3000نفر سپاه دشمن10.000نفر قرآن بخوانیم شرایط همین بوده و هست. برای استحاله مسلمانان و انقلابیون دست به هر کاری زدند و می زنند ما باید چشم باز کنیم و از جنگ احزاب درس بگیریم.
إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا زمانی که دشمن از شمال و جنوب مدینه را محاصره کرد مردم وحشت کردند و به خداوند مشکوک می شوند هُنالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدیداًاینجا مومنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند.
طبیعی است در چنین مواردی انسان ناامید می شود اما وقتی به قرآن مراجعه کنیم به ما می گوید این ناامیدی یک مرض است و کسی که دچار این مرض و بیماری بشود نزدیک به گروهک نفاق می شود. وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً مردم را مایوس کردند به اینکه پیامبر امید کاذب بما می‌داد و کار ما تمام‌شده است.
اما هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیماً؛ کسی که ایمان به خداوند و رسول داشته باشد با آن شاه کلید توکل، مانند اصحاب پیامبر در جنگ احزاب که دیدند نتیجه بنفع آنها خواهد شد.
 

 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

ان شاء الله طاعات و عبادات مورد توجه قرار بگیرد در خدمت شما هستیم با آیه شریه 14سوره آل عمران
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ


یکی از چیزهایی که به عنوان سرمایه بطور حقیقی برای انسان معرفی شده است ایمان است یعنی اگر کسی ایمانش کامل باشد سرمایه اش فراوان خواهد بود.
مثلا یکی از عرفا در مورد مرحوم شیخ العارفین حضرت آیت الله العظمی بهجت فرموده بودند ایشان سرمایه دار ترین فرد روی زمین است. سرمایه اش بخاطر ایمان است نه مال و اموال.
بطور کلی سرمایه برای انسان دو چیز است یکی ایمان است یکی مال و خانواده.
در این آیه ی شریف در مورد سرمایه انسانی از فرزند و همسر  و ... نام برده است ولی در ادامه آیه می فرماید اینها نمی تواند سرمایه باشند چون در دنیا می توان استفاده کرد جنبه دنیای و مادی دارد و انسان باید دنبال یک سرمایه ای برود که جنبه ی معنوی داشته باشد و هم بدرد آخرت بخورد.
بله نکته ی مهم که باید توجه داشت اینست انسان امورات مادی را هم می توان در جنبه معنوی و برای آخرت استفاده کرد.
علامه طباطبایی در مورد این آیه می فرماید این آیه و آیات بعد از آن، شرح مطلبی می تواند باشد از آیه 10سوره آل عمران که می فرماید إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً
1.این آیه جواب است بر کفار که معتقد بودند که می توانند با اموال و اولاد، از خدا بی نیازشوند
2.زینت دادن دنیا برای انسان از طرف خداوند نیست یا از طرف شیطان استزُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوایا از طرف نفس است بوسیله شهوتزُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ
3.اگر ما بخواهیم جملهزُیِّنَ لِلنَّاسِبه خداوند نسبت بدهیم کم لطفی شدیدی نسبت به خدا داریم بخاطر اینکهزُیِّنَ لِلنَّاسِ یا ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِتناقض دارد از یک طرف بخواهد دنیا را با این موارد زینت کند و از طرفی 
بخواهد منصرف کند انسان را و به سمت ثواب سوق بدهد.
4.مراد ازحُبُّ الشَّهَواتِعلاقه معمولى نیست، دلدادگى و مرحله شدید حب است که خود نوعى جنون است و به همین جهت به شیطان نسبت داده شده است.
پس با این توضیحات مختصر به این نتیجه می توان رسید که  مردم نسبت به حب الشهوات یکجور نیستند.
1.بعضی ها هدفی جز لذت از زنان و دلبستن به آنها ندارند دلشان می خواهد که همیشه همنشین با جنس مخالف باشند و از طرف زن این وضع اتفاق نیم افتد اگر هم اتفاق بیوفتد خیلی کم است.
2.بعضی ها فرزند دوست دارند که بخاطر تکاثر نسل است
3.بعضی ها هم حب مال دارند مثل بساز بفروش ها رفتار می کنند اینها هم حب مال است.
4.بعضی ها هم به حیوان علاقه دارند یا برای سواری است یا برای کشاورزی

 

ان شاء الله با کرامت کتاب وحی عاقبت همه ی ما ختم بخیر بشود والسلام علیکم و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ‌ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ  بِجُودِکَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین 
در این دعا چند نعمت برای انسان معرفی شده است دو نعمت برای رستگاری انسان است که از طرف خداوند است مانندحافظه و تنبیه و دو نعمت برای ضلالت انسان است و از طرف شیطان مانند سفاهت و تمویه.
در فرار اول این دعا اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ 
در این فراز از دو نعمت نام برده شده یکی ذهن است و دیگری تنبیه.
دو نکته بیان کنم:
1.نعمت حافظه و تنبیه بواسطه علم بدست می آید.یعنی بصیرت حافظه بصیرت افزایی می کند و تنبیه دوربرگردان است برای راهی که رفتیم.
2.کار این دو نعمت مانند تابلوهای خطر در کنار جاده هاست تا انسان را نسبت به خطرات آینده هوشیار می کند و او را خواب غفلت بیدار کند.
بعضی وقتها اتفاق می افتد که انسان ذهنش درگیر مسائلی می شود که باعث کند ذهنی انسان می شود و از دو حال خارج نیست یکی امکان گناهی باشد که انسان مرتکب آن می شود یا امکان دارد بخاطر تنبیه از طرف پروردگار عالم باشد.
شخصی محضر عالمی شرفیاب می شود عرض می کند اقاجان حافظه ام کم شده؟! آن عالم می فرماید گناه نکنید چون گناه باعث کم شدن حافظه می شود. در دعای کمیل است اللهم اغفرلی النوب التی تغیر النعم حافظه یک نعمت است که بخاطر معصیت تغییر می کند.
از رسول اکرم روایت است اِتَّقُوا فِراسَةَ المُؤمِنِ فَإنِّهُ یَنظُرُ بِنُورِاللّه از تیزهوشی و تیزبینی مومن فرار کنید چون این نوریست از انوار الهی که در وجود مومن تابیده شده.
پس 
1.ذهن و تنبیه دو نعمت از نعمات پروردگار عالم است
2.اگر نباشد روشن بینی و بصیرت و خودآگاهی برای انسان بوجود نخواهد آمد
در فراز دوم می خوانیم وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ از خداوند طلب دور شدن از سفاهت و تمویه را داریم.
سفیه به کسی گفته می شود که کاری انجام می دهد یا حرفی می زند که از عقل به دور است.
نکته ای که باید توجه کرد سفاهت در چند مورد اتفاق می افتد: یا در گفتار یا در اعمال.
تمویه هم یعنی دروغ بافی صفتی در کسی یا چیزی نیست اما به او نسبت می دهیم، رنگ و لعاب می دهیم زینتش می دهیم.
در این فراز از دعا ما از خداوند می خواهیم این دو نعمت شیطانی که از ناحیه شیطان است برای گمراهی انسان را از ما بگیرد.
و اما فراز آخر این دعا وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ
خدایا کار خیری که در این ماه نازل شده ما را هم بی نصیب نکن 
در طول روز در طول سال یک سری کارهای خیری که از نعمات الهی است شامل حال انسان مومن می شود و نصیبش می شود یکی خود ماه رمضان یکی شبهای قدر یکی عبادات و کثرت ثواب یک عمل در این ماه است برای چه؟ برای اینکه ما بتوانیم در این ماه پوزه ی شیطان را به خاک بمالیم توفیق پیدا کنیم جزء عباد الله قرار بگیریم.
البته یک نگاه دیگری هم میشود داشت وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً می تواند برای بعد از ماه رمضان هم باشد که از خداوند بخواهیم آثار و برکات، بعد از ماه مبارک هم در وجود ما ادامه دار باشد فقط برای ماه رمضان نباشد.

انشاء الله خیر وبرکات این ماه عزیز شامل همه ی ما قرار بگیرد و اولین خیر این ماه فرج نازنین امام زمان و سلامتی سکان دار نظام جمهوری اسلامی مقام معظم رهبری باشد

والسلام علیکم و رحمة الله 
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

اگر کسی بخواهد از برکات ماه مبارک استفاده کند اول باید اکبر الکبائر بعد از شرک به خدا را از خودش دور کند یعنی یاس از رحمت الهی؛ ماه رمضان، هم ماه امید و تقویت امیدواری هست دلایل فراوانی هست به قول امام سجاد در صحیفه سجادیه در دعای وداع با ماه رمضان می فرمایدالسَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَال‏ ونُشِرَت فیه الاعمال این ماه،ماهیست که هم در این ماه امکان رسیدن به خیلی چیزهاست و هم می توان اعمال را گسترش داد و این حس به انسان دست می دهد که می تواند به راحتی جبران مافات کند.

نقل از پیامبر اکرم در کتاب خصال شیخ صدوق ج1 فرمود: أُعْطِیَتْ أُمَّتِی فِی شَهْرِ رَمَضَانَ خَمْساً لَمْ یُعْطَهُنَّ أُمَّةُ نَبِیٍّ قَبْلِی به امّت من در ماه رمضان، پنج چیز داده‌شده که به امّت هیچ پیامبرى پیش از من داده نشده است

أَمَّا وَاحِدَةٌ فَإِذَا کَانَ أَوَّل‏ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ لَمْ یُعَذِّبْهُ أَبَداً شب اول ماه رمضان می شود خداوند به بندگان نگاه می کند از نوع نگاه رحمت بطوری که اگر هر کسی را اینطور نگاه کند عذابی برای او نخواهد بود.

وَ أَمَّا الثَّانِیَةُ فَإِنَّ خَلُوفَ أَفْوَاهِهِمْ  حِینَ یُمْسُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْیَبُ مِنْ رِیحِ الْمِسْکِ  وقتی انسان هر صبح از خواب بیدار می شود و با بوی نامطبوع دهان مواجه می شود این بو بواسطه باکتری هایی در دهان بوجود می آیند که ریشه اش خشکی دهان است بخاطر نخوردن و نیاشامیدن.

یکی از چیزهایی که خداوند در این ماه از شخص روزه دار خریدارست همین بوست.

وقتی بوی دهان در طول روز بد است و وقتی به شب می رسد و نزدیک افطار برای خداوند عالم این بوی نامطبوع  تبدیل به بوی مشک می شود و می خرد.

وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُمْ فِی لَیْلِهِمْ وَ نَهَارِهِمْ فرشتگان در هر شب و روزشان، براى آنان آمرزش مى‏طلبند.

وَ أَمَّا الرَّابِعَةُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُ جَنَّتَهُ أَنِ اسْتَغْفِرِی وَ تَزَیَّنِی لِعِبَادِی فَیُوشِکُ أَنْ یَذْهَبَ عَنْهُمْ نَصَبُ الدُّنْیَا وَ أَذَاهَا وَ یَصِیرُوا إِلَى جَنَّتِی وَ کَرَامَتِی خداوند عالم به بهشت خودش دستور می دهد برای امت من استغفار و خودت را برای آنان آرایش کن تا رنجی که بخاطر دنیا به آنان می رسد به سمت بهشت بیایند.

وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ غَفَرَ لَهُمْ جَمِیعاً وقتی آخرین شب ماه رمضان فرا رسد، همه آنان آمرزیده مى‏شوند.

یعنی خدا تمام امکانات خدایی‌اش را بسیج کرده تا من و شما بیشترین بهره را ببریم با کمترین لیاقت.خدا در این ماه رمضان بریز وبپاشی به راه انداخته است. خان رحمتش را تا بی‌کران گسترانده است. حالا جا ندارد من و شما امیدوار به رحمت الهی بشویم؟ دیگر اینجا من نیستم که به سمت خدا رفته‌ام این خداست که در ماه رمضان به سمت من آمده است. به‌قول‌معروف تنبل نرو به سایه، سایه خودش می میایه؛ سایه رحمت الهی در ماه رمضان بر سر بندگان پهن شده است؛ چرا امیدوار نشوم.

شما مهربانی خدا را در میان این‌همه لطفش در ماه رمضان احساس نمی‌کنی؟

فینال ماه رمضان را شب‌های قدر قرارداد. شب قدری که از هزار ماه بالاتر هست. هزار ماه یعنی هشتاد سال تقریباً عمر یک انسان، در شب قدر شما می‌توانی به‌اندازه تمام راه‌های نرفته عمرت رشد کنی. در ماه مبارک رمضانی من و شما جهشی رشد معنوی می‌کنیم به شرطی که از یاس بیرون بیایم از یاس توبه کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

ان شاء الله طاعات عبادات مورد قبول اله متعال قرار بگیرد.

آیه ای که امروز در محضرشان هستیم از سوره آل عمران آیه 8 است که خداوند می فرماید رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

این آیه ی مبارکه یکی از آیات دعا در قرآن کریم است که از زبان انبیا یا علمای زمان انبیاء است که از خداوند درخواست شده و با کلمه ربنا شروع می شود.

این ادعیه های قرآنی مانند هر ادعیه دیگر می خواهد جایگاه دعا را در زندگی به ما بفهماند.

دعا در زندگی از اهمیت زیادی برخوردار است که می تواند هم جایگاه انسان و هم می تواند سرنوشت انسان را عوض کند.

امام صادق در روایتی می فرمایند: عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّکُمْ لَا تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ شما را به دعا کردن سفارش مى کنم ، چون با دعا می توانید به خداوند عالم نزدیک بشوید.

طبق یک روایتی اگر کسی درخواست دعا نداشته باشد روایت از او تعبیر عاجز کرده اَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.

در مورد دعا چند سوال مطرح می شود که ان شاء الله جواب مختصر بدهیم و بپردازیم به آیه شریفه:

1.چه زمانی دعا کنیم؟

در هر زمان انسان می تواند دعا کند ولی یادش باشد اگر می خواهد دعایش مستجاب بشود یک زمان های خاصی است برای استجابت دعا مثلا زمان نزول باران، سر سفره طعام، هنگام نماز و ... اگر در این زمان ها ما دعا کنیم بدانیم به هدف اجابت می رسد

2.از خداوند چه بخواهیم؟

انسان می تواند هم حوائج مشروع بخواهد و هم حوائج نامشروع هم می تواند حاجب کوچک بخواهد و هم می تواند حاجت بزرگ

اما نکته اینجاست که اگر حاجتش مشروعه باشد مورد توجه خدا قرار می گیرد اما در خواسته های بزرگ و یا کوچک فرقی نمی کند.

از امام صادق است در ادامه حدیث می فرماید: لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا اگر خواسته تان کوچک هم هست دعا را ترک نکنید بخواهید

أَنْ تَدْعُوا بِهَا إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ حاجت کوچکان بواسطه حاجت بزرگ برآورده خواهد شد. چونحاجت کوچیک و بزرگ دست یک نفر بیشتر نیست و آن خداست.

3.آیا دعایمان مستجاب می شود یا خیر؟

استجابت دعا یک سری شرائط دارد شرایط ظاهری بیان شد که وقت آن است شرایط باطنی هم هست که نیاز اه آماده سازی و خودسازی دارد.

1.امام حسن علیه السلام:اگر کسی در دلش خشنوید خداوند باشد من تضمین کننده ی اجابت دعایش هستم

2.امام صادق علیه السلام:اجابت دعا در کسب روزی حلال است.

4.تکلیف ما در زمانی که دعا مستجاب شد یا مستجاب نشد چیست؟

روایتی از امیرالمومنین است که می فرماید بعضی مواقع خواسته و دعایی که از خداوند داریم از سه حالت دور نیست:

1.یا خداوند خواسته را نمی دهد؛

2.یا خداوند خواسته را زود می دهد؛

3.یا خداوند خواسته را دیر می دهد.

اگر در حالت اول باشد باید بدانیم مصلحت است خداوند ندهد چون امکان دارد اجابت دعا همراهش نابودی دین و دنیا باشد.

اگر در حالت دوم باشد باید بدانیم خدا را شاکر باشیم و باز دعا کردن را ادامه بدهیم

اگر در حالت سوم باشد باید بدانیم بعضی ها نامید می شوند از دعا کردن که مثلا خداوند صدای من را نشنید روایست از امام صادق است خداوند دعا را مستجاب کرده اما می فرماید حاجت را ندهید. چرا؟ چون خواند عاشق دعا کننده استفَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُدوست دارم بیشتر صدای بنده ام را بشنوم چون امکان دارد اگر حاجتش را بدهم دیگر سمت دعا نرود.

اما تفسیر آیه شریفه: مفسرین در مورد این آیه فرمودند این آیه درخواست علم از خداوند است کدام علم؟ علمی که باعث انحراف عالم نشود. چون بعد از درخواست علم رحمت هم درخواست کردند که که باعث هدایت و عدم انحراف آنها بشود

در این آیه شریفه چند نکته وجود دارد:

1.علوم امکان دارد باعث فساد عالم بشود

بخاطر اینکه یا عالم ظرفیت علم را ندارد و مغرور می شود یا علم بدرد عالم نمی خورد.

پس اینجا از خداوند می خواهد بعد از بدست آوردن علم منحرف نشود.

2.کسی که علم دارد عالم است اگر می خواهد رحمت خداوند عالم شامل حالش بشود قدم برداشتنش برای نشر علم باید برای رضای خدا باشد.

3.علم اندوزی مهم نیست آنچه مهم است استفاده از علم است علم را در چه راهی استفاده می کنم و نشر علم چه علمی را منتشر می کنم؟ آیا بدرد مردم می خورد یا خیر؟

اگر این ها مراعات بشود هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اتفاق می افتد هم مورد رحمت خداوند واقع می شوم و هم علم که هدیه ی الهی ا

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

ان شاء الله طاعات عبادات مورد قبول اله متعال قرار بگیرد.

آیه ای که امروز در محضرشان هستیم از سوره آل عمران آیه 8 است که خداوند می فرماید رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

این آیه ی مبارکه یکی از آیات دعا در قرآن کریم است که از زبان انبیا یا علمای زمان انبیاء است که از خداوند درخواست شده و با کلمه ربنا شروع می شود.

این ادعیه های قرآنی مانند هر ادعیه دیگر می خواهد جایگاه دعا را در زندگی به ما بفهماند.

دعا در زندگی از اهمیت زیادی برخوردار است که می تواند هم جایگاه انسان و هم می تواند سرنوشت انسان را عوض کند.

امام صادق در روایتی می فرمایند: عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّکُمْ لَا تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ شما را به دعا کردن سفارش مى کنم ، چون با دعا می توانید به خداوند عالم نزدیک بشوید.

طبق یک روایتی اگر کسی درخواست دعا نداشته باشد روایت از او تعبیر عاجز کرده اَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.

در مورد دعا چند سوال مطرح می شود که ان شاء الله جواب مختصر بدهیم و بپردازیم به آیه شریفه:

1.چه زمانی دعا کنیم؟

در هر زمان انسان می تواند دعا کند ولی یادش باشد اگر می خواهد دعایش مستجاب بشود یک زمان های خاصی است برای استجابت دعا مثلا زمان نزول باران، سر سفره طعام، هنگام نماز و ... اگر در این زمان ها ما دعا کنیم بدانیم به هدف اجابت می رسد

2.از خداوند چه بخواهیم؟

انسان می تواند هم حوائج مشروع بخواهد و هم حوائج نامشروع هم می تواند حاجب کوچک بخواهد و هم می تواند حاجت بزرگ

اما نکته اینجاست که اگر حاجتش مشروعه باشد مورد توجه خدا قرار می گیرد اما در خواسته های بزرگ و یا کوچک فرقی نمی کند.

از امام صادق است در ادامه حدیث می فرماید: لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا اگر خواسته تان کوچک هم هست دعا را ترک نکنید بخواهید

أَنْ تَدْعُوا بِهَا إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ حاجت کوچکان بواسطه حاجت بزرگ برآورده خواهد شد. چونحاجت کوچیک و بزرگ دست یک نفر بیشتر نیست و آن خداست.

3.آیا دعایمان مستجاب می شود یا خیر؟

استجابت دعا یک سری شرائط دارد شرایط ظاهری بیان شد که وقت آن است شرایط باطنی هم هست که نیاز اه آماده سازی و خودسازی دارد.

1.امام حسن علیه السلام:اگر کسی در دلش خشنوید خداوند باشد من تضمین کننده ی اجابت دعایش هستم

2.امام صادق علیه السلام:اجابت دعا در کسب روزی حلال است.

4.تکلیف ما در زمانی که دعا مستجاب شد یا مستجاب نشد چیست؟

روایتی از امیرالمومنین است که می فرماید بعضی مواقع خواسته و دعایی که از خداوند داریم از سه حالت دور نیست:

1.یا خداوند خواسته را نمی دهد؛

2.یا خداوند خواسته را زود می دهد؛

3.یا خداوند خواسته را دیر می دهد.

اگر در حالت اول باشد باید بدانیم مصلحت است خداوند ندهد چون امکان دارد اجابت دعا همراهش نابودی دین و دنیا باشد.

اگر در حالت دوم باشد باید بدانیم خدا را شاکر باشیم و باز دعا کردن را ادامه بدهیم

اگر در حالت سوم باشد باید بدانیم بعضی ها نامید می شوند از دعا کردن که مثلا خداوند صدای من را نشنید روایست از امام صادق است خداوند دعا را مستجاب کرده اما می فرماید حاجت را ندهید. چرا؟ چون خواند عاشق دعا کننده استفَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُدوست دارم بیشتر صدای بنده ام را بشنوم چون امکان دارد اگر حاجتش را بدهم دیگر سمت دعا نرود.

اما تفسیر آیه شریفه: مفسرین در مورد این آیه فرمودند این آیه درخواست علم از خداوند است کدام علم؟ علمی که باعث انحراف عالم نشود. چون بعد از درخواست علم رحمت هم درخواست کردند که که باعث هدایت و عدم انحراف آنها بشود

در این آیه شریفه چند نکته وجود دارد:

1.علوم امکان دارد باعث فساد عالم بشود

بخاطر اینکه یا عالم ظرفیت علم را ندارد و مغرور می شود یا علم بدرد عالم نمی خورد.

پس اینجا از خداوند می خواهد بعد از بدست آوردن علم منحرف نشود.

2.کسی که علم دارد عالم است اگر می خواهد رحمت خداوند عالم شامل حالش بشود قدم برداشتنش برای نشر علم باید برای رضای خدا باشد.

3.علم اندوزی مهم نیست آنچه مهم است استفاده از علم است علم را در چه راهی استفاده می کنم و نشر علم چه علمی را منتشر می کنم؟ آیا بدرد مردم می خورد یا خیر؟

اگر این ها مراعات بشود هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اتفاق می افتد هم مورد رحمت خداوند واقع می شوم و هم علم که هدیه ی الهی است را خوب نگهدار می کنم.

ان شاء الله همه ی ما در نشر علم الهی کوشا باشیم و در راه نشر علم صفت غرور در وجود ما قرار نگیرد.ست را خوب نگهدار می کنم.

ان شاء الله همه ی ما در نشر علم الهی کوشا باشیم و در راه نشر علم صفت غرور در وجود ما قرار نگیرد.

بسم لله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

بحثی که در ماه مبارک رمضان خدمت شما بزرگواران هستیم تبیین بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در گام دوم انقلاب است انشاء الله مورد توجه قرار بگیرد.
 حضرت آقا در40سال دوم انقلاب از سه کلید واژه بسیار مهم استفاده می کنند که متاسفانه نگاه درونی در آننها وجود ندارد.
سه کلیدواژه خودسازی-جامعه سازی-تمدن سازی که ان شاء الله با توفیقات الهی در این ماه بتوانیم اشاراتی داشته باشیم.
اولین توصیه ای که مقام معظم رهبری در این بیانیه گام دوم اینست فرمودند نگاه امیدوارانه و خوش بینانه به آینده است. 
یکی از اشاراتی که در این بیان وجود دارد بحث از امید داشتن است. امیدی که از یک طرف نقطه قوت جهان است و از یک طرف نقطه ی ضعف استکبار.
با این مقدمه وارد این بحث بشویم که یکی از ویژگی‌های مهم ماه رمضان، اینست که امیدواری انسان را افزایش می‌دهد هَذَا شَهْرُ الرَّجَاءِ یکی از نامهای ماه مبارک رمضان همین است که اگر در این ماه به همین یک اتفاق انسان تفکر کند و قدم بردارد می تواند دنیا را به زانو در آورد ولی باید مراقب باشد یک دشمن متقابل بنام یاس و نومیدی دارد که قدم به قدم با او همراه است که روایت است اکبرُ الکبائر الیأس.
یاس بعد از شرک جزء صدرنشین های گناهان محسوب می شود حتی بدتر از قتل است چون خیلی از گنهانی که انسان مرتکب می شود شاه کلیدش یاس است. 
روایت است در کتاب الفقیه ج3 که عَمرو بن عُبَید بَصرى آمد محضر امام صادقعسلام کرده نشست شروع کرد بخواندن قرآن رسید به این آیه الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ در سوره نجم ساکت شد حرفی نزد، امام پرسید علت سکوتت 
چیست؟ گفت: دوست دارم کبائر را از کتاب خدا بدانم را بشناسم، یعنی یکی دیگر از علت ارتکاب گناه اینست که ما هنوز گناه شناسی بلد نیستیم کسی نیامد بما بگوید که فلان کار گناه است.فرمود:بزرگ‌ترین کبائر شرک بخداست، خداوند در آیه48سوره نساء مى‏فرماید: إِنَّ اللَّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ کسیکه برای خدا شریک قرار دهد قابل بخشش نیست.
انسانی که خلیفة الله فی الارض است انسانی که قدرت به معراج رفتن دارد اصلا فکر کرده که با این مقام چرا بخودش اجازه می دهد چیزی بنام نا امیدی به سمت او بیاید؟
آمد محضر امام باقر سوال کرد امید بخش‌ترین آیه قرآن کدام آیه است؟ حضرت فرمودند: اطرافیان شما در این مورد چه نظری دارند؟
گفت یابن رسول الله اطرافیان من نظرشان به آیه 53زمر است قُلْ یَا عِبَادِیَ بگو ای بندگان من الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ اگر اسراف و ستم کرده‌اید بر خودتان لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ از رحمت خداوند نومید نشوید إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً خدا همه گناهان را می‌آمرزد إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌
امام باقر فرمودند اما ما اهلبیت نظرمان غیر اینست.
سوال کرد نظرشما چیست؟ فرمود آیه5 سوره ضحی وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى‌ پروردگارت آن‌قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی!
منظور از این آیه مال و اموال نیست کسی اشتباه نگیرد. امام باقر فرمودند منظورش شفاعت است.
بدلیل اینکه در آیه سوره زمر اگر کسی می خواهد از رحمت خداوند برخوردار بشود شرطش توبه است اما هر چه نگاه می کنیم در این آیه شرطی جز رضایت پیامبر و رحمت بیان نشده 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله‌ رب العالمین‌ و العاقبه‌ للمتقین

اینجانب انتصاب شایسته‌ حجت‌ الاسلام‌ محمدصادق‌ محمدی لائینی را به سمت‌ امام شهرستان نکا تبریک عرض‌ می نمایم.

ان‌ شاء الله انتصاب و حضورشان‌ در شهرستان‌ موجب خیر و برکات‌ گردد.

انتظاراتی از ایشان‌ نسبت‌ سفارش به مسائل فرهنگی و تبلیغ علنی در اشاعه شعائر دینی که متاسفانه از طرف ادارات مذهبی نسبت به این موضوع در سطح شهرستان به شدت کوتاهی شده است می رود که ان‌ شاء الله مورد توجه و عنایت قرار بگیرد.

توفیقات‌ روز افزون ایشان‌ را از خداوند متعال و امام زمان عج‌ الله خواستارم.

والسلام علی عبادالله‌ الصالحین

سید محمدجواد حسینی تبار 

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین ثم الصلوة السلام علی باعث الانبیاء والمرسلین حبیب اله العالمین ابالقاسم مصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی لقاء یوم الدین

حرکت امام حسین(ع)، قیام امام حسین(ع)، شهادت امام حسین(ع) تنها حرکتی غم انگیز و دردناکیست که تاریخ آن را الی یوم القیامه در دل خود جای داد.

مشابه مصبت امام حسین(ع) در تاریخ، میتوان به دو نفر دیگر هم اشاره کرد:

1-یحیی پیغمبر که بواسطه منع ازدواج عمو و برادرزاده سر از بدنش جدا شد؛
2-جرجیس پیامبر که بواسطه سجده نکردن به بت به فجیع ترین وضع ممکن کشته می شود که در تاریخ آمده است سه بار به شهادت رسید و خداوند او را زنده کرد.
این دو مصیبت را کنار مصیبت امام حسین(ع) بگذارید در بین این مصائب، مصیبت امام حسین(ع) در تاریخ ماندگار شد ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا و هر سال یادی از این مصیبت می شود.
دلیل ماندگاری این مصیبت چیست؟
دو دلیل دارد که یک دلیل بخاطر ضیق وقت بیان می شود:
1- مصیبت امام حسین(ع) اعظم مصائب یاد شده
شروع این جریان از امام سجاد(ع) با اولین خطبه اش و پاسخهای دندان شکن حضرت زینب به ابن زیاد در کوفه بود.
مقدمتاامام سجاد(ع) خطبه ای می خواند و اعظم مصیبت را اینطور بیان می کند:
ایها الناس من عرفنی فقد عرفنی آنهایی که مرا میشناسند که می شناسند و من لم یعرفنی آنهایی که مرا نمیشناسند حالا بشناسند فانا علی بن الحسین من علی فرزند حسین هستم المذبوح بشط الفرات کسی که او را در کنار شط فرات ذبح کردند من غیر ذحل و لاترات بدون هیچ آزاری او را کشتند انا ابن من انتهک حریمه به حریمش هتک حرمت کردندو سلب نعیمه و انتهب ماله آرامشش را گرفتند و اموالش را به غارت بردند و سبی عیاله اهلبیتش را به اسارت بردند.
ایها الناس ناشدتکم بالله هل تعلمون انکم کتبتم الی ابی؟ آیا هنوز نشناختید؟ شما کسانی بودید که به پدرم نامه نوشتید که حسین جان شما بیا ما از تو بیعت می کنیم.
اینجا سوال پیش میاید که چرا مصیبت حسین(ع) اعظم مصائب است؟ بخاطر چند دلیل:
1- جایگاه امام حسین(ع) که همه در مصیبتش عزادار بودند فما بکت علیهم السماء والارض
امام سجاد(ع) میفرماید آسمان چهل شبانه روز متوقف بود طلوع و غروبش با سرخی بود و زمین هم عزادار بود که هر ریگی از زمین بلند می شد زیرش خون بود
2- عیار مطلق آیه ی ثم دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی بود یعنی معرفتش بخدا آنقدر زیاد بود که خود هیچ حتی فرزندانش را نیز فدای خدا کرد. جهاد فی سبیل الله یعنی این انفس مال بنون فدای دین خدا شوند.
3- آمد محضر امام صادق(ع) چرا مصیبت عاشورا عظیم تر از مصیبت دیگر اهل کساست؟
جواب فرمودند:وقتی پیامبر وفات کردند اهل کسا بودند و مردم دلشان خوش بود، وقتی فاطمه به شهادت رسید حضرت علی و حسنین بودند و مردم دلشان خوش بود، وقتی حضرت علی به شهادت میرسه حسنین بودند و مردم دلشان خوش بود، وقتی امام حسن به شهادت رسید امام حسین بود مردم دلشان خوش بود، وقتی امام حسین به شهادت رسید دست مردم به رسول الله قطع شد. سوال کردند پس امام سجاد چه؟ مردم دلشان به ایشان خوش نبود؟ فرمودند امام سجاد بود اما پیامبر را ملاقات نکرد. اما از فاطمه تا امام حسین که رسول الله را دیده بودند وقتی مردم به اینها نگاه می کرد یاد رسول الله می افتادند.
نمونه ای از اعظم مصائب اینها بود که بیان شد.
ان شاء الله همه ما جزء عزادارن واقعی اهلبیت عصمت و طهارت قرار بگیریم.


مکان: مسجد توفیق شهرستان نکا