بسم الله الرحمن الرحیم
خبر شهادت سردار ولایت، عمار ولایت، مدافع انقلاب و رهبری، مدافع خستگی ناپذیر مظلومین سردار مقاومت و هشت سال دفاع مقدس بما رسید.
اینجانب شهادت حاج قاسم سلیمانی و همراهان این شهید بزرگوار را به ساحت مقدس امام زمان عج رهبر مظلوم و تنهایم امام خامنه ای و خانواده ی این شهیدان و مردم شریف ایران تبریک و تسلیت عرض می نمایم.
۱۳دیماه۹۸
سیدمحمدجواد حسینی تبار
در جمع مدرسان و مدیران قرآنی بسیج خواهران شهرستان نکا
مکان سپاه ناحیه نکا
بسم الله الرجمن الرحیم و العاقبة للمتقین
۱.یکی از مسائلی که برای همه ی موجودات عالم خصوصا انسان مسلم است مرگ است که خداوند برای اهل عالم راه فراری قرار نداده است.
۲.مسائلی وجود دارد که مرگ به تاخیر می افتد اما اینکه مرگ نباشد امکان ندارد.
۳.انسان تا فرصت دارد هم بفکر آخرت باشد هم بفکر حساب رسی خود.
۴.برای انسان دو قیامت وجود دارد یکی قیامت صغری که در دنیاست و یکی قیامت کبری که در آخرت است.
سند آیه و من یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره
که انجامش در دنیاست برای ایمان آوردن به آخرت که در آخرت هم اتفاق می افتد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و العاقبه للمتقین
اینجانب بعنوان یکی از شاگردان مکتب جعفری و حضرت آیت الله حاج شیخ محمدباقر محمدی لائینی انتصاب شایسته ایشان را با نگاه ولایی امام المسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به نمایندگی ولی فقیه در استان ولایت مدار مازندران و امامت جمعه ساری را تبریک و تهنیت عرض مینمایم.
برای ایشان جایگاه رفیع معنوی در تحت توجهات حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف را خواستارم.
۹۸-۰۹-۱۱ سیدمحمدجواد حسینی تبار
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین ثم الصلوة و السلام علی رسول الله و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
و اما بعد قال الله تعالی اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون
عرائض در دو بخش کوتاه ان شاء الله مورد عنایت و توجه همگان قرار بگیرد.
بخش اول پیرامون قبل مرگ است:
یکی از مسائلی است که مخلوقات بخواهد یا نخواهد در سرنوشت آنهاست؛
کل نفس ذائقه الموت ثم الیه ترجعون.
در آیه ی شریفه دو نکته وجود دارد:
نکته ی اول کل نفس است: یعنی تمام موجودات که صاحب نفس و دم و باز دم است انسان باشد حیوان باشد گیاه باشد.
نکته ی دوم الیه ترجعون است: یکی از عواملی که باعث می شود انسان از مردن بترسد اینست که نمی داند بعد از مرگ به کجا می رود اگر انسان بداند مرگ یعنی ملاقات با خدا هر لحظه بفکر مرگ است.
جبرئیل امین آمد محضر پیغمبر که حامل سلام از طرف خدا به حضرت زهرا بود. ابلاغ سلام را به پیامبر داشت و فرمود خداوند عرضه داشت هر دعایی که دخترت فاطمه داشته باشد اجابت می کنم.
پیامبر سخن خدا را عرضه داشت حضرت فرمودند یا رسول الله دعایی جز ملاقات با خدا ندارم.
انا لله و انا الیه راجعون ترس از مرگ بخاطر همین است چون یقین نداریم که مرگ یعنی ملاقات با خدا.
بخش دوم که اتمام عرائض باشد پیرامون قبر تا قیامت است که روایت است وقتی انسان روح از بدنش خارج بشود پرونده اعمال انسان بسته می شود نه چیزی اضافه می شود نه چیزی کم ولی طبق روایاتی از پیامبر استثناءاتی نیز وجود دارد که فقط سه چیز به پرونده انسان اضافه می شود.
۱-صدقه جاریه؛
خیرات و مبراتی که انسان در طول روز انجام می دهد صدقات مالی باشد، اذکار باشد یا قرائت قرآن باشد اموات را هم شریک خیرات کنیم.
ان شاء الله اموات و گذشتگان در قیامت با پیامبر محشور بشود.
۹۸-۰۸-۰۹
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین والعاقبة للمتقین
۱.امام رضا-علیه السلام-در نیشابور مهمان پیرزنی بودند در وقت خارج شدن از نیشابور از امام رضا-علیه السلام-سوال می کنند یابن رسول الله باز هم امکان زیارت فراهم است؟
فرمودند در دنیا نه ولی در آخرت ملاقات خواهیم کرد؛
۲.محبت اهل بیت هم در دنیا بدرد ما میخورد هم در آخرت؛
۳.امام رضا-علیه السلام-فرمودند هر چقدر در دنیا به زیارت من بیایید من هم سه جا به ملاقات شما خواهم آمد که یکی لحظه جان دادن است یکی در شب اول قبر است و یکی در قیامت و زمان حساب و کتاب؛
۴.اگر میخواهیم ارادات و زیارات ما قبول بشود از کسانی استفاده کنیم که نزد خداوند با آبرو هستند خصوصا مادر چون اگر شیر پاک مادر در مجالس اهل بیت نبود ما ارادت و محبتی نسبت به اهل بیت نداشتیم؛
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و العاقبة للمتقین
خیلی مواقع ما در مجالس تشیع ختم و ... شرکت می کنیم اما وقتی میخواهیم باین فکر کنیم که یه لحظه ای مرگ سراغ ما هم خواهد آمد بی قرار می شویم یا دنیا روی سر ما خراب می شود.
از خودمان باید بپرسیم که چرا آنقدر انقدر که از مرگ می ترسیم از زنده بودن و زندگی نمی ترسیم؟
علت اینکه از مرگ انسان می ترسد چند چیز است:
۱.نداشتن اعتقاد به معاد و آخرت و یا ضعف ایمان ما؛
اگر باور داشته باشیم دنیا زندان برای مومن است و آخرت بهشت ترسمان کمتر می شود.
۲.دلبستگی به دنیا و اموال دنیا؛
تعلقات دنیایی برای انسان دلبستگی شدید ایجاد می کند که جدایی برای انسان سخت می شود.
آمد محضر رسول اکرم که من از مرگ می ترسم.
سوال فرمودند مال و ثروت دارید؟
عرض کرد بله.
فرمود بخاطر همین موضوع است چون دلبستگی به مال و ثروت داری
۳.دفترخوبیها خالیست ولی دفتر بدیها پر است؛
اکثر بد جان دادنها بخاطر خطاهای ما در زمان حیات است که امام معصوم می فرماید اگر بخاطر گناه انسان دچار بلا و بیماری نشد در زمان مرگ و بخاطر بدجان دادن از معاصی پاک خواهد شد.
۴.عدم اطلاع از حقیقت مرگ؛
حقیقت مرگ در یک آیه ی شریفه است "انا لله و انا الیه راجعون"
بسم الله الرحمن الرحیم و العاقبة لاهل التقوی و الیقین
انسان اگر میخواهد در قیامت با پیامبر محشور بشود طبق روایت از نبی مکرم اسلام باید خصوصیات چند دسته را دارا باشد:
۱.از کسانی باشد که مهر و محبت پیامبر در دلش باشد؛
من احب قوما حشر معهم: کسی که گروهی را دوست داشته باشد با آن گروه محشور می شود.
۲.از کسانی باشد که دارای حسن خلق باشد؛
اقربکم منی مجلسا یوم القیامه احسنکم اخلاقا: کسیکه اخلاقش نیکوتر است در قیامت در همنشینی بمن نزدیکتر است.
۳.از کسانی باشد که زیاد بر پیامبر صلوات میفرستد؛
اولی الناس فی یوم القیامه اکثرهم علی صلاه فی دار الدنیا: سزاوارترین مردم بمن در روز قیامت کسی است که در دنیا بیشتر از همه بمن صلوات بفرستد.
۴.از کسانی باشد که در سلام کردن بخیل نباشد؛
اولی الناس بالله و برسوله من بدا بالسلام:نزدیکترین مردم به خدا و پیامبر کسی است که در سلام کردن پیشی بگیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تبارک و تعالی اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون
خبر رحلت عالم فرزانه، روحانی انقلابی و بابصیرت و بیدار، امام جمعه موقت شهرستان نکا و نماینده ولی فقیه در سپاه سیدالشهدا مرحوم حجت الاسلام والمسلمین مختار نظری -رحمه الله علیه- موجبات تاثر را فراهم نمود.
اینجانب رحلت این روحانی انقلابی و مدافع حریم ولایت و انقلاب و رهبری را به ساحت مقدس امام زمان علیه السلام جامعه روحانیت و تخصیصاً بیت معظم له تسلیت عرض می کنم.
از خداوند منان برای ایشان رحمت و مغفرت الهی و علو درجات و حشر و نشر با معصومین و برای خانواده صبر را خواستارم.
۲آبانماه۱۳۹۸ سیدمحمدجواد حسینی تبار
۱.عیار انسان بسته به چیزهایی است که برای آن ارزش قائل است.
۲.ما برای اهلبیت ارزش قائلیم چون اهلبیت برای دین زمان خود و آینده ارزش قائل شدند و همه چیزشان را فدا کردند.
۳.اگر بخواهیم عیار خودمان را با غبار اهلبیت بسنجیم لازمه اش چند فاکتور است:
الف.شناخت اهلبیت
شناخت اهلبیت از دو راه امکان دارد:
۱.شناخت شناسنامه ای که گذراست و پایدار نیست؛
۲.شناخت و معرفت از روی یقین که پایدار است.
ب.در مسیر اهلبیت قرار گرفتن
باید متوجه بشویم کنیه اهلبیت چیست و چرا به این القاب نامیده شدند و سرِّ این موضوع چیست؟
وقتی به سرش دست پیدا کردیم باید جا پای اهلبیت بگذاریم و در مسیرشان حرکت کنیم.
حرم شهدای گمنام شهرستان نکا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
در فقه ما احکام به سه بخش تقسیم می شود:
یک بخش به صرف عمل اثرگذار هستند مثلاً پاک کردن محل نجاست که برای خدا باشد چه نباشد یا پاک کردن لباس نجس که برای خدا باشد چه نباشد ولی تایید روی صحت نماز دارد که نماز خواندن با لباس نجس باطل است نماز خواندن در محل نجس باطل است یا اگر بدن با بول یا غائط نجس شود نماز باطل است بدن انسان با جنابت نجس میشود نماز باطل است اینها روی نماز اثرگذار است اینها روی عبادات اثرگذار است.
یک بخش صرف عمل هستند تاثیر گذار هم هست اما یک چیز هم به آن اضافه میشود یعنی قربة الی الله است یعنی برای نزدیک شدن به خدا با همان شرایطی که در شریعت آمده عمل میکنیم که اثرگذار است.
مثلاً یتیم نوازی که از محبت درون باشد یا اکراه چون بخاطر تقرب به خداست این هم اثرگذار است و خودمان را مجبور به انجام این عمل میکنیم.
یک بخش صرف عمل هست ولی وقتی تاثیر گذار است که به خاطر خدا و برای خدا باشد یک فرق با نکته قبلی دارند که در کار قبل ما برای نزدیک شدن به خدا این کار را انجام میدهیم اما در نکته سوم هم به خاطر خداست هم برای خدا.
نمونه اش در زیارت اگر بخواهیم بفهمیم زیارت ما قبول است چند دستور آمده که یکی از آن اخلاص در زیارت است یا نماز از شرایط قبولی نماز اخلاص در نماز در اعمال دیگر هم همینطور اخلاص قاطی آن است.
یک مساله دیگر که بحث ماست این است که خیلی از ماها این اعمال و افعال را انجام میدهیم اثر گذار هم هست اما یکی وقتی یک کسی هم پیدا میشود دنبال این است که میخواهد ویتامین اعمالش بیشتر بشود میخواهد بیشتر لذت ببرد از نماز از زیارت چه کنند؟
بالاتر از اخلاص معرفت در افعال و اعمال است.
معرفت مانند خاک خوبی در زمین است برای رشد گیاه.
باغدار برای رشد درخت و گیاه هر سمی هر کوی و هر خاکی را استفاده نمیکند.
وقتی در دلمان از محبت و معرفت خبری نباشد هیچ عملی تأثیرگذار نیست.
با این حال میبینیم خیلی از زائرین که از مکه و عتبات و غیر میآیند بعد از مدتی آن حال دینی از بین می رود و می شود همان شخص ثابت چرا؟ چون معرفت از زیارت و معرفت در زیارت ندارد.
شب اربعین سیدالشهداست خیلی ها زائر عتبات عالیات هستند کربلای معلی هستند خدا رحمت کند استاد حضرت آیت الله العظمی بهجت آسیدعلی اقا قاضی طباطبایی را به ایشان فرمودند در عالم رویا ای کاش من زیارت عاشورا را هر روز میخواندم نه هفته یک مرتبه.
همین زیارت رفتن ها پیاده روی ها سابقه تاریخی دارد سابقش کجاست؟ دو شخصیت سیدالشهدا را پیاده زیارت کردند یکی جابر دیگری حضرت زینب و ما اگر این کار را میکنیم یکی به خاطر پیشینه تاریخی است و دیگری معرفتی است.
خیلی از ماها فکر می کنیم زیارت یعنی از نزدیک زیارت کردن برویم حرم و ضریح را پچسبیم باین می گویند زیارت. از راه دور هم می شود زیارت کرد. هر چند بهتر است که زیارت از نزدیک باشد ولی کسی که چاره ندارد می تواند از راه دور زیارت کند.حتی در منزل ما نمی توانیم زیارت کنیم
از امام صادق است که امام صادق به یکی از محبین فرمودند آیا هر روز جدمات سیدالشهدا را زیارت می کنید؟ عرض کرد نه هفته یک بار چطور؟ عرض کرد نه ماه یکبار چطور؟ عرض کرد نه سال یک بار چطور؟ عرض کرد نه
امام صادق فرمودند به سال بگذرد هر کسی زیارت نکند جدمان سیدالشهدا از ما نیست
یابن رسول الله من چه کار کنم؟ فرمود شما رو به حرم جدمان بشوید و سلام کنید
همین زیارت عاشورا زیارت مستقیم سیدالشهدا
زیارت ها معرفت می آورد.
معرفت نسبت به اهل بیت دو مدل تعریف دارد:
1.شناختی که به تدریج با عمل به دستورات در سیره بزرگان یا بزرگ شدن و شرکت کردن در مجالس بدست می آیند. در خانواده مذهبی رشد کرده ذره ذره در موقعیت های مختلف محبت بیشتر میشود
2.شناختی که بر پایه ایمان باشد برپایه تصدیق باشد.
این شناخت را هر کسی ندارد نگاه کنیم خیلی از مستشرقین را خیلی از کفار را که در زندگانی معصومی تحقیق میکنند ولی تحقیق معرفت نمی آورد برای آنها.
می بینیم هر چقدر شناختشان بیشتر میشود کینه شان هم بیشتر میشود.
زمانی که آمدند امام حسین فرمود شما که مرا می شناسند می دانند از چه خانواده هستم که گفتند بغضا لابیک
اینکه می گویم زیارت باید با معرفت باشد میدانید کجاست؟ روایت است از امام صادق فرمودند اگر کسی قبر امام حسین را زیارت کند البته با معرفت برای او درجه اعلی علیین مینویسند و در روایت دیگر می فرماید مانند کسی است که در رکاب پیامبر به حج رفته
اینها در زمانی است که زیارت با معرفت باشد اگر با معرفت نباشد اینها به دست میآید
مخلص کلام طبق دو تعریف از معرفت باید گفت که معرفت دو بعد دارد
یک بعد معرفت شناسنامهای است اسمش چیست فرزند کیست چه روزی به دنیا آمده چه روزی به شهادت رسیده است
بعد بعدی معرفت کُنیه ایست. کنیه لقب است
بین این دو بعد از همه مهم تر بُعد دوم است یعنی اسرار اهل بیت در مورد دوم نهفته است یعنی چه؟
اینکه میگویم اباعبدالله یعنی چه؟
اینکه در زیارت عاشورا آمده یا ثارالله و ابن ثاره یعنی چه؟
اینها کنیه ابا عبدالله است که از اسرار امام حسین است که اگر ما میخواهیم معرفت پیدا کنیم به سیدالشهدا اینها را باید بفهمیم
روستای اسکاردین
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
در جلسه قبل روایت این کردیم که هر دو از پیغمبر که اگر اولی را قبول کنیم دومی را نه نمی شود چونن نقل از پیغمبر است اگر دومی را قبول کنیم علی و فاطمه میروند کنار باز هم نمیشود چون نقل از پیغمبر است که الفاطمه بضعة منی یا باید هر دو را رد کنیم یا باید هر دو را قبول کنیم
اینها را گفتیم تا بدانیم چه جنایتی بر علیه جهان اسلام و شیعه آوردند
این که بگوییم هر روایتی از پیغمبر داریم و سند است و باید عمل شود جور درنمیآید
خوب است چند عجیب و غریب بگویم آشنا بشویم
1.یکی از مبطلات نماز جنابت است پیغمبر فرمود هر کسی جنب شود آثار جنابت را از لباس خود از بین ببرد بدون شستن مثلا با ناخن از بین ببرد می تواند نماز بخواند
2.اگر به شخص بالغ از شیره این خانمی بخورد اگر شیرخوار دختر باشد به شوهر و پسران و اگر پسر باشد به او و دختران محرم می شود
اینها جنایت استکه بر پیغمبر و اسلام آوردند
اگر بخواهیم عمل کنیم شرع می گوید نه عقل باید بگوید چون نقل از رسول الله است باید عمل کنیم
اینجا امام صادق به ما می گوید حدیثی قابل عمل است که مطابق با قرآن باشد اگر مطابق نبود بکوبید به دیوار یا به نقلی زیر پا له کنید
این روایات چهار نکته دارد
نکته اول بر تمام شیعیان واجب است اتفاقات از زمان پیغمبر تا امام زمان را بدانند و آن آگاهی داشته باشند که به این میگویند معرفت
نکته دوم خداوند به انسان دو گوش داده و بین این دو گوشم مغز است ما هم در شنیدن استادیم اما در فکر کردن و عمل کردن خنثی
نکته سوم قرآن خیلی تاکید دارد بر روی تفکر تمام این تک روی ها و منیت ها به خاطر نداشتن عقل است
نکته چهارم اسلام دین تحقیق و تبلیغ است نه دین تقلید مراجع فرمودند فقط در احکام دین تقلید کنیم نه در اعتقادات و افرادی که اسلام را بدون تحقیق قبول کردند قرآن این افراد را نادان خطاب کردیم
خلاصه کلام جنایاتی که بعد از رحلت پیغمبر اتفاق افتاده حکایت از تقلیدی بودن دارد و اگر تحقیق باشد متوجه میشویم دین چیست و چه میگوید و چه کسی بر حق است
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
با یک بنده خدایی بحثمان شد که مدعی بر این بود هر حدیثی که از پیغمبر داریم باید به آن عمل کرد چون روایت نقل از پیغمبر است و قال رسول الله هست
سوال کسی از ما چقدر از اتفاقات بعد از پیغمبر باخبر است چقدر از منبریهای ما بیان کردند؟
بعد از رحلت رسول الله یک سری اتفاقات بر علیه اسلام میافتد که مشهورش شورای سقیفه است اما بیشتر از آن و مهمترین آن این هاست
1.سه روز پیکر پیغمبر بدون غسل و کفن و نماز در منزل می ماند نه اینکه این کار را نکرده باشند نمیشود امام معصوم باشد ولی واجبات را انجام نداده باشد حتماً انجام دادند ولی مصلحت این بود که آشکارا نباشد
2.خلیفه دوم مدعی می شود که پیغمبر از دنیا نرفته است مانند موسی که ۳۰ روز به کوه برای عبادت رفت و بعد با حضور خلیفه اول مجبور شد خجالت بکشد
3.اهل مدینه هر روایت مکتوبی که از پیامبر دارند جمعآوری کنند و مراسم حدیث سوزان انجام دهند
4.معاویه بن ابی سفیان چه نفر از محدثین را جمع میکنند با کیسه های پر از سکه های طلا برای احادیثی به نفع خلفای ثلاث و خصوصا خلیفه دوم نقل از پیغمبر بنویسند.
شیعه ۴ کتاب حدیث معتبر بیشتر ندارد فکر میکنید چند حدیث در این کتاب ها نوشته شده است؟
مهمتر از همه است این کتابها را هم نمی دانیم البته به درد ما نمیخورد برای طلبه هاست.
اساتید میگفتند که کسبه ها قبل از اینکه درب مغازه را باز کنند اول میرفتند پای درس اساتید احکام حلال و حرام را یاد میگرفتند الان رساله توضیح المسائل را هم نگاه نمی کنیم چه برسد به اینکه برویم حوزه ببینیم که گفته میشود.
در کتاب کافی شیخ کلینی ۱۶۱۹۹ حدیث در کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق ۵۹۶۳ در کتاب تهذیب الاحکام شیخ طوسی 13۵۹۰ حدیث و در کتاب استبصار فیما اختلاف من الاخبار شیخ طوسی ۵۵۱۱ حدیث که جمع همه اینها می شود 41263 حدیث می شود.
علامه مجلسی وقت صرف کرده ۳۶ سال ۱۱۰ جلد کتاب نوشته بنام بحارالانوار با ۸۵ هزار و ۱۷۳ حدیث یعنی ۴ جلد کتاب که اسمشان بیان شد نطفه این کتاب هم نمی شوند ولی همین علامه مجلسی در مقدمه کتاب خودش می نویسد خیلی از این روایات قابل قبول نیست حالا یکی مثل من بیسواد بیاید بگوید روایات پیغمبر همه اش قابل قبول است و سند است و ۱۰۰ درصد معتبر
من دو روایت از پیغمبر نقل می کنم شما بگویید کدام صحیح است و کدام باطل هر دو هم از پیغمبر نقل شده
حدیث اول در قیامت امیرالمومنین و فاطمه در کنار حوض کوثر به من ملحق می شوند
حدیث دوم در قیامت و در کنار حوض کوثر غیر از خلیفه دوم کسی به من ملحق خواهد شد
این دو روایت از پیغمبر ما اگر اولی را قبول کنیم دومی میشود غیر قابل قبول اگر دومی را قبول کنیم روایت اول که امیرالمومنین و فاطمه از پیغمبر هستند در حق شان جفا می شود که شرح و تفصیل این دو روایت انشاالله جلسه بعد
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
طبق روایت امام صادق همه ی حدود ایمان حول محور هم هستند
اگر یکی جدا بشود ما بقی قبول نخواهد شد و مهمترین این ارکان ولایت پذیری است بدلیل اینکه1.شاه کلید مقبولیت ارکان دیگر است2.تمام ارکان در تحت الشعاع آن قرار دارند.
چنانچه کسی ولایت را معتقد نباشد در احکام شرعی ماست اگر ولایت معتقد نباشیم نماز درست نیست و شرط قبولی نماز ما شرط ولایت است و شرط قبولی اعمال شرط نماز است.
که امام باقر فرمودند ستون و ارکان اسلام 5 تاست و مهمترینش ولایت است که امام باقر در ادامه روایت فرمودند وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ مردم از این چهار رکن که نماز باشد زکات باشد روزه باشد حج باشد و ولایت چهار مورد اول را گرفتند ولی ولایت را قبول نکردند.
آمد سوال از امام سوال کرد که کدام از همه برتر است؟ فرمود ولایت چون ولایت کلید همه ی اینهاست و والی کلیددار دلیل و راهنماست یعنی امام معصوم راهنماست و اعمال دینی و شرعی بدون راهنما مورد قبول نخواهد بود.
مجدد سوال کرد بعدی کدام برتر است؟ فرمود نماز بدلیل اینکه نماز ستون دین است. قال رسول الله ان الصلاة عمود الدین
مجدد سوال کرد بعدی کدام برتر است؟ فرمود زکات بدلیل اینکه خداوند زکات را دوشادوش نماز قرار داد وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرّاکِعینَ
مجدد سوال کرد بعدی کدام برتر است؟ فرمود حج بدلیل اینکه حج حق خداست و برای خداست وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا
مجدد سوال کرد بعدی کدام برتر است؟ فرمود روزه
و در آخر باز هم از ولایت تاکید کردند فرمودند اگر کسی روزها روزه بگیرد از اموالش صدقه بدهد تمام عمرش حج بجا بیاورد ولی امر ولایت و ولی خدا را نشناسد تمام اعمال او از ثواب نه خبری هست نه اهل ایمان خواهد بود.
شب هفتم ماه صفر98/7/13
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
قال محمد بن علی علیه السلام:بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ
روایاتی از معصوم برای ما وارد شده که حکایت از این دارد که اسلام چند ستون دارد و اگر کسی معتقد بر این ستون ها پایه ها و ارکان باشد چه عملا چه قلبا می تواند مسلمان بودن خودش را به رخ همه بکشاند.
آمد محضور امام صادق گفت میخواهم با حدود و ایمان آشنا بشوم. فرمود حدود ایمان چند چیز است.
1.شهادت به کلمه ی توحید اشهد ان لااله الا الله که برنامه ی تمام انبیاء از آدم تا خاتم بود برای اینکه انسان را از چیزی که بودند به سمت خدا پرستی بکشانند انسان را از کفر به توحید برساند از امت بت پرست رفته تا گوساله پرست و ماه و خورشید پرست.
فکر نکنیم ما چون مسلمانیم همه ی ما واقعا اسلام داریم نه.انسان می تواند با دو مدل مشرک بشود مدل اول شرک جلی است یعنی علنا بی اعتقادی به خدا را بیان کند و مدل دیگر شرک خفی خدا را قبول دارد ولی در بعضی جاها حرفهای کفر آمیز می زند چیزیکه دارد را از آن خدا نداند این از دایره اسلام خارج نشده ولی در مرز کفر قرار دارد چه در داشتن ها باشد چه نداشتن ها.
2.شهادت به کلمه ی نبوت اشهد ان محمد رسول الله اعتقادش بر این باشد که انبیاء علی الخصوص پیامبر آخر الزمان از ناحیه خداوند آمده و تمام گفته هایش گفته های خداست 3.اقامه نماز 4.ادای زکات 5.گرفتن روزه 6.انجام حج 7.تولی 8.تبری 9.همنشینی با راستگویان
در بین همه ی اینها از همه مهمترین ولایت است.
ولایت یعنی اینکه اشهد ان علیا و اولاده المعصومین حجج الله. اعتقادم بر این باشد که ائمه ولی ما هستند و واجب الاطاعه.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
یک مساله فقهی مقدمه بحث ما بشود و ان شاء الله به بحث اصلی بپردازیم
فقها برای اموات احکامی را بیان کردند که بعضی در رساله های توضیح المسائل نوشته هست و بعضی دیگر در کتب فقهی دیگر
یک مساله اینست که رسم است بین ما هر عصر پنجشنبه و صبح جمعه به زیارت اموات می رویم بعضی جاها هر روز اما زیارت اموات نکته دارد.
نکته اش اینست که هم حکم مستحبی دارد و هم حکم کراهتی که کمتر بیان می شود.
حکم مستحبی اینست که اگر کسی به زیارت اهل قبور می خواهد برود صبح ها برود
حکم کراهتی اینست که زیارت اهل قبور بصورت خصوصی در غروب کراهت دارد. دلیلش اینست که روایت است غروب اهل قبور مسلمان در وادی السلام نجف در کنار انبیاء و ائمه و صالحین هستند و جدا شدن از صالحین بواسطه زیارت خصوصی برای آنها آزار دهنده است.
این عمل فی نفسه حرام نیست اگر کسی میخواهد غروب به یارت اهل قبور برود دو کار انجام بدهد:
1.وقتی وارد قبرستان شد زیارت اقل قبور بخواند همان زیارت معمولی که در سر قبرستانها نصب شده السلام علی اهل لااله الا الله...
2.یک فاتحه دسته جمعی برای اهل قبور بخواند
بعد از این دو کار حال به زیارت خصوصی برود.
اما بحث ما...
در مجلس ترحیم شرکت کردیم در مجلس تشیع شرکت کردیم تسلی دادیم خانواده ی عزادار را، این مجالس ترحیم برای همه ی ما درس عبرت باید باشد که یک روزی هم نوبت ما می رسد که بر روی دوش مومنین با ذکر لا اله الا الله و محمد رسول الله.
مرگ چیزی هست که همه را شامل خواهد شد انسان و حیوان و گیاهان برای همه هست کل نفس ذائقة الموت. سوال: آیا خودمان را آماده کردیم؟
روایت از امیرالمومنین است خیلی ها از مرگ فرار می کنند ولی مرگ مانند سایه همراه انسان است.
یک سوالی که واقعا تعجب آور است اینست که بعضی از ما در مراسم غسل و کفن میت هستیم و مشاهده می کنیم وقتی میت را در قبر می گذارند نگاه می کنیم بدون هیچ ترسی، ولی وقتی حرف از این زده می شود که آقاجان یک وصیت نامه ای بنویس مرگ خبر نمی کند تنمان به رعشه می افتد و می لرزیم که هنوز فلانی جوان است یا باید زندگی وصیت چرا؟ آماده کردن کفن و قبر چرا؟
به دو دلیل ما از مرگ می ترسیم:
1.نمی دانیم بعد از مرگ به چه جایی می رویم با اینکه آیه ی قرآن است و همه ی ما هر روز کم و بیش می خوانیم: انا لله و انا الیه راجعون
2.بخاطر ا
ینست که ما آخرتمان مشکل دار است.
از اباذر غفاری سوال کردند چرا از مرگ میترسند؟ گفت: برای اینکه دنیای خودشان را خوب ساختند و آخرتشان را خراب کردند.
آخرت چگونه ساخته می شود؟ با همین کار دنیایی. مراقب خودمان باشیم
اواخر عمر امام حسن مجتبی صحابی آمد عرضه داشت یابن رسول الله نصیحتم کن. فرمودند استعد لسفرک زاد قبل حلولک
خودت را برای مسافرت آماده کن. مسافرتی که بازگشتی درش نیست. ما برای اینکه به مسافرت چند روزه برویم چکار می کنیم؟ چه وسائلی محیا می کنیم؟ مانند همین وسائل یک وسائل اخروی هم آماده کنیم که خداپسندانه باشد. قبل از اینکه قبض روح بشوی اماده باش با کوله بار فراوان به محضر خدا بروی.
اما نکته ی آخر
روایت از پیامبر. وقتی انسان قبض روح شد پرونده اعمالش بسته می شود نه چیزی کم می شود نه چیزی اضافه الا سه چیز:
1.صدقة جاریه،
اموات منتظر خیرات هستند منتظر مبرات هستند که ما بفکر آنها باشیم اگر کسی برای آنها صدقات بدهد خیرات باشد یا حتی به یک تلاوت قرآن صدقه برای آنها محسوب می شود.
فرزندان یادشان باشند اگر برای والدین خودشان که فوت کرده اند بفکرشن نباشند والدین حق عاق دارند.
والدین در دو زمان اجازه عاق کردن فرزند دارند 1.زمان حیات؛ که با آزار و اذیت البته این هم اضافه کنم که فرزند هم حق دارد والدین خودش را نفرین کند در صورت همان شرایطی که برای نفرین کردن والدین نسبت به فرزند هست همان شرایط برای نفرین کردن فرزند نسبت به والدین وجود دارد. 2.زمان ممات؛ که ما بفکر والدین نباشیم حتی به یک صلوات
2.ولد صالح یدعو له،
فرزندی که راه پدر را ادامه بدهد. همان راهی که خداپسندانه است که اگر کسی این فرزند را نگاه کند بگوید خدا فلانی را بیامرزد که چنین فرزندی تحویل جامعه و اسلام داد
خدایا عاقبت همه ی ما از احیا و اموات ختم بخیر بفرما
مرگ ما را مرگ با عزت قرار بده
اهلبیت وقت احتضار، شب اول قبر و روز قبامت بر بالین ما جهت شفاعت حاضر بفرما
مکان: فاطمیه زاغمرز شهرستان بهشهر
بسم الله الرحمن الرحیم والحمدله رب العالمین
آغاز بحث را با چند موضوع و نکته داشته باشم.
نکته اول جامعه دو مدل است. خانواده، فراخانواده
نکته دوم هر کدام یا سالم هستند یا ناسالم
نکته سوم دو مدل از خانواده که بیان شد به هم وابستگی شدید دارند
همانطور که در نکات بیان شد ما دو مدل اجتماع داریم یک اجتماع کوچک هست که خانواده آن را تشکیل می دهد و یک اجتماع بزرگ هست که توده ی مردم تشکیل می دهند یعنی چندین خانواده که هر کدام از آنها یا سالم هستند یا ناسالم و بیمار.
سوالی اینجا مطرح می شود اینکه چرا هر دو تا(اجتماع کوچک و اجتماع بزرگ) را ما به دو قسم سالم و ناسالم تقسیم کردیم؟
جوابش خیلی ساده است:
بخاطر اینکه سالم و ناسالم بودن اجتماع بزرگ بسته به سالم و ناسالم بودن اجتماع کوچک است که اگر محیط خانواده سالم باشد فراخانواده که بیرون است نیز سالم خواهد ماند.
متاسفانه خیلی ها بر این باورند که جامعه بیرون ناسالم است ولی کسی متوجه این قضیه نیست که جامعه بیرون را همین جامعه درون که خانواده است تشکیل می دهدو سالم و ناسالم بودن یکایک اعضای خانواده موثر در بیرون است.
موضوع دوم که باید بحث داشت اینست که خانواده سالم و بعد از آن جامعه سالم چگونه بوجود می آید؟
در صورتی می توان جامعه ی سالم داشت که چند نکته در خانواده وجود داشته باشد:
1.اخلاق سالم در خانواده حکم فرما باشد؛
2.حقوق سالم در خانواده رعایت بشود؛
3.سازگاری بین اعضای خانواده باشد؛
4.در خانواده همکاری سالم باشد؛
5.رشد فکری سالم در کنار هم وجود داشته باشد؛
6.مشوق هم باشند؛
7.تربیت سالم صورت بگیرد.
این هفت موضوع هم ازمنظر روانششناسی اسلامی دارای بحث و نکات فراوان است هم از منظر روانشناسی غرب که ان شاء الله با فرصت فراوان از هر دو منظر بحث خواهیم کرد.
موضوع سوم که خیلی هم سوال هست اینکه باتوجه به حال و روز فعلی خانواده آیا می توان اساس خانواده را مستحکم کرد یا نه؟
بله استحکام خانواده در هر زمان امکان پذیرست بشرط اول اینکه بخواهیم دنبال استحکام باشیم دوم اینکه در کنار هم برای استحکام خانواده قدم برداریم سوم اینکه در کنار هم بودن چند نکته لازم است رعایت بشود
1.حسن معاشرت:
جامعه سالم و زنده با صنعت بدست نمی آید بلکه مصالح آن با دوچیز است: مناسبات اخلاقی- روابط حسنه و سازنده.
2.همکری و همدردی:
اسلام می گوید خانواده ای می تواند مستحکم باشد که خوشی یک نفر از اعضای خانواده خوشی همه ی خانواده باشد و مشکلات یکی از اعضای خانواده مشکلات همه ی خانواده ولی متاسفانه چون این نگاه در اعضای خانواده نیست بزرگترین ضربه در درون خانواده وجود دارد.
3.مشاوره با یکدیگر:
وجود روحیه مشورت در خانواده در عین ایجاد خانواده مستحکم و صمیمی بهترین محافظ در برابر مشکلات و موانع زندگی هم هست.
و نکته ی آخر
4.آشنایی کامل اعضای خانواده به حقوق و وظائف خودشان و همدیگر
یک دیگر از اصول اساسی که نظام حقوقی خانواده و فردی به آن تاکید فراوان دارد اینست که هر جا وظیفه ای وجود دارد کنارش حقی هم ثابت است. حق و وظیفه جدای از هم نیستند.
کسی هم نمی تواند بگوید من حق دارم اما وظیفه ندارم. و باید یکایک اعضای خانواده این حقوق و وظائف را بشناسند.
برنامه تابستانه دیار علویان-مشاوره ی رادیو ساحل-ساحل مروارید شهرستان نکا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
چون میلاد باسعادت حضرت معصومه و دهه کرامت است چند نکته پیرامون سیره تربیتی حضرت معصومه بیان کنم:
نکته اول شبهات حضرت معصومه با حضرت زهراست
1.بعد از حضرت فاطمه تنها بانویی که زیارتنامه ی ماثوره دارد حضرت معصومه است
که سه زیارت نامه برای حضرت نقل شده است یکی در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی که مشهور است و دوتای دیگری غیر مشهور که اهل تحقیق می توانند با جستجوی ساده از فضای مجازی اینترنت آن دو زیارت نامه را هم پیدا کنند
2.در صدر اسلام دو دختر هستند که پدر بزرگوارشان به آنها فرموده فداها ابوها که این ابراز احسسات با پاسخ به سوال داده شد یکی از آنها حضرت فاطمه است که پیامبر فرمودند و دیگری حضرت معصومه که امام موسی کاظم فرمودند
نکته دوم حضرت معصومه با حضرت زینب است
1.بعد از حضرت زهرا تنها بانویی که لقب عالمه آل محمد گرفت حضرت معصومه هستند
2.تنها بانوی ال محمد که نتوانست فراق برادر را تحمل کند ولی در اینجا یک فرق با حضرت زینب دارد که حضرت زینب تحمل فراق سخت بود ولی به برادر رسید اما حضرت معصومه همراه برادر نبود.
اما نکته آخر در مورد سبک زندگی حضرت معصومه است:
دخترام ما مادران ما در سبک زندگی می توانند یکی از کسانی را که الگو برای خودان قرار بدهند این بانوی مکرمه هستند.
در زمانه ای که هجمه های عظیم فرهنگی غرب به جهان اسلام و دختران و زنان ما حمله ور می شوند که تنها هدفشان از بین بردن حریم زن و کرامت زن است.
دختران و زنان جامعه ما بایددنبال یک الگوی خوب برای خودشان باشند تا از این هجمه در امن قرار بگیرند که یکی از ایان وسیله ها و الگوها شناخت این بزرگوار است که دختران ما باید بدانند همانطور که این بانو به مقام عصمت رسید دختران ما هم می توانند با الگو گرفتن از عصمت این بزرگوار، روبروی هجمه قرار بگیرند و خودشان را مزین کنند به کرامت اخلاق و عفت.
این را هم بگویم که رسیدن به مقام عصمت این نیست که فقط برای 14معصوم باشد و حضرت معصومه!
نخیر! هر کسی می تواند به مقام عصمت برسند و از جایگاهی که این بزرگوار برخوردار بود اینها هم برخوردار باشند
برنامه تابستانه دیار علویان-مشاوره ی رادیو ساحل-ساحل مروارید شهرستان نکا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
فضای مجازی یکی از نسل جدیدی درفضای روابط اجتماعی است با اینکه عمر زیادی هم ندارد ولی خیلی خوب خودش را در زندگی و سبد فرهنگی مردم جا باز کرده.
من و شما که یکی از کاربران پر و پا قرص فضای مجازی هستیم مشاهده می کنیم خیلی ها در سنین مختلف و از گروه های اجتماعی و در فضای مجازی کنار هم قرار می گیرند و با تمام معایب و محاسن این فضا با هم در حال ارتباط گیری و کسب آشنایی هستند.
یکی از نکاتی که باید خیلی مورد توجه باشد اینست که همه ی ما میدانیم فضای مجازی هم خوب است هم بد وخیلی ها هم سوال می کنند خوب بودن و بد بودن یعنی اینکه انسان سر دو راهی قرار می گیریم که آیا از فضای مجازی استفاده کنیم یا نه؟
در مورد این نکته ی خیلی مهم سه نکته وجود دارد که لازمست بیان بشود
1.باید و نباید استفاده باید در مورد ماهوره باشد نه فضای مجازی؛
2.فضای مجازی یک واقعیت است که همه ی ما باید این واقعیت را قبول کنیم؛
3.الان مثل دوران مدرسه ی دهه70 به قبل نیست که مثلا معلمین و دبیران به دانش آموزان تکلیف درسی، استاد به دانشجو تحقیقی بدهد هزینه ی هنگفتی داشته باشند به این کتابخانه آن کتابخانه به این کتابفروشی آن کتابفروشی سر بزنند کتاب بخرند یا کتاب بصورت امانی بگیرند برای حل تکالیف و جمع آوری تحقیق. الان دانش آموز و دانشجو می تواند حل مسائل، تحقیق خود را از فضای مجازی دریافت کند.
بنابر این ما باید این سوال را داشته باشیم از خودمان که چگونه می توان فضای امنی برای خودمان و دیگران ایجاد کنیم؟
چگونه آسیبهای احتمای در فضای مجازی را کاهش بدهیم؟
اگر بدنبال این هستیم که بخواهیم آسیبهای فردی در فضای مجازی را کم کنیم باید چند نکته مد نظر باشد
1.در دنیای واقعی خودمان و خانواده را بخوبی کنترل کنیم و مراقبت کنیم که اگر این مساله اتفاق نیوفتد مسائلی مانند دوستی های زودهنگام با جنس مخالف پیش خواهد آمد.
2.در بیرون از خانواده فضای آموزشی با محوریت فضای مجازی ایجاد بشود.
امروز برای کنترل اطلاعات منابع مختلفی وجود دارد ولی کافی نیست. مثال تبلتهایی ویژه دانش آموزان در بازارهای فروش تلفن همراه وجود دارد با دسترسی محدود، با محتوای مناسب ولی قبل از این باید جامعه ی آموزشی ما فرهنگ سازی نسبت به این مساله داشته باشند.
3.آموزش های فردی برای نوجوان رادر نظر داشته باشند تا بتوانند ج.ان و نوجوان را از آسیب ها حفظ کنند.
برنامه تابستانه دیار علویان-مشاوره ی رادیو ساحل-ساحل مروارید شهرستان نکا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بحثم را با یک سوال شروع می کنم این که می گویند فلانی به زیارت فلان کس رفت یعنی چه؟
زیارت در فارسی و عربی به معنای دیدن و دیدار است یعنی دیدن خود شخص به شخصی که این عمل را انجام می دهد می گویند زائر.
اگر زائر در خانه شخصی برود و او را نبیند عمل زیارت را انجام نداده یعنی در واقع برای او برای زیارت رفته اما بدون اینکه زیارت کرده باشد برگشته.
اگر بخواهیم زیارت را در معنای حقیقی به کار ببریم یعنی اینکه آدم برود زیارت معصوم و امام معصوم را ببیند نه حرم او را.
اگر این اتفاق بیفتد این شخص این شخص زائر واقعی است اما از آنجا که لیاقت های همه در آن حد نیست که معصوم را ببینند زیارت حرم را مانند زیارت معصوم قرار دادند.
این جوری نیست که الان بگوییم کسی که رفت و حرم را دید ولی معصوم را ندید زیارت نکرده، آن هم زیارت کرده.
پس اگر کسی که حرم را ببیند گویا که امام معصوم را دیده این معنای عمومی زیارت است
خیلیها این مهلت را از اجل نگرفتند و به قول شهید کافی جوان ها پیر شدند پیرها مردند و کربلا را ندیدند.
از امام صادق روایت است کسی که اباعبدالله را در کربلا زیارت کنند مثل اینکه خداوند متعال را فوق عرش زیارت کرده.
زیارت یک اعتقاد ضروری در مذهب شیعه است . گاهی زیارت بستگان است گاهی زیارت اهل قبور است گاهی زیارت زائر اهل بیت است که امام رضا فرمودند کسی که زائر ما را زیارت کند گویی خودمان را زیارت کرده
به یک انقلاب و شوری در عالم تشیع است که سایر مذاهب از آن بهره نبردند
رفتن و خداحافظی کردن و برگشتن چاوشی خواندن دید و بازدید ولیمه دادن نشستن و تربت آوردن که حالت جوش و خروش خاصی دارد.
کربلای معلی خصوصیت خاصی دارد که کمتر توجه میشود
امام صادق می فرماید زائر در منزلش نیت می کند که به زیارت برود نوشته می شود و خداوند چهار هزار ملک می آورد که برای و خانوادش استغفار کند تا او برگردد
امام صادق می فرماید کربلایی هر جای دنیا که بمیرد قبرش محل زیارت ملائکه قرار می گیرد و آن ۴۰۰۰ ملک کنار قبر تا روز قیامت برای استفاده می کنند
در روایت داریم دو ملکی که سر شانه ها، کاتب سیات و حسنات هستند به کنار قبرش می آیند و تا ابد برایش استغفار می کنند
امام صادق میفرمایند اگر زائر امام حسین در هنگام رفت یا برگشت از دنیا رفت ما بر بدنش نماز می خوانیم
امام صادق می فرماید کسی که می خواهد خدا عاقبتش را بخیر کند به امام حسین و زیارتش علاقمند می شود
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بعضی ها که چند دقیقه هم گناه کوچک و بزرگ بودند وقتی در مورد خداوند می فرماید خداوند بحث میکنیم خجالت می کشند به در خانه خداوند بیایند و مردم میگویند آیا خداوند ما را قبول میکند؟
آیا میشود این همه مدت که بازیچه دست شیطان بودیم و آلوده شدیم ما هم توبه کنیم و آدم بشویم؟
آیه قرآن است قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ
در جلسه قبل عرض کردیم که امام صادق در ذیل آیه وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ شیطان شش خواسته از خداوند داشت و خداوند همه ی آنها را اجابت کرد
در ادامه این موضوع روایت از امام باقر است که حدیث قدسی است می فرماید در زمان درخواست شیطان از خداوند آدم ابوالبشر حضور داشت وقتی خواسته شیطان تمام شد آدم گلایه کرد خدایا شیطان را بر من مسلط کردی برای من و اولاد من چه کار میکنی؟
فرمود یا آدم شیطان درخواست کرد تو هم درخواست کن
فرمود خدایا من صلاح خودم و اولاد خودم را از تو می خواهم تا بتوانیم در مقابل مکر و حیله شیطان در امان باشیم.
حرفهای آدم که تمام شد خداوند فرمود یا آدم من چیزهایی را در دنیا برای فرزندان تو قرار دادم که میتوانند در مقابل مکر شیطان از آن استفاده کنند
1.هرگاه قصد معصیت کنند و آن را انجام ندهند گناهی برای شما نوشته نخواهد شد
2.هر گاه معصیت کنند و آن را انجام دهند تا هفت ساعت برای شما مهلت توبه قرار داده شده یعنی در این هفت ساعت گناهی ثبت نخواهد شد اگر توبه نکرده فقط یک گناه در نظر گرفته می شود
3.اگر قصد بندگی و کار خیر کنند ولی موفق به انجام آن نشوند یک ثواب در نظر گرفته می شود
4.اگر قصد بندگی و کار خیر کنند و موفق به انجام آن بشوند ده ثواب در نظر گرفته می شود
5.اگر معصیت کنند پشیمان و استغفار کنند گناهان بخشیده خواهد شد
6.هرگاه تا روز قیامت از فرزندان تو فرزندی زاده شود خداشناس باشد دیندار باشد
7.در برابر هر یک از فرزندان تو یک ملکی از ملائکه مقرب قرار می دهم تا از شر و شیطان حفظ کند
8.تا روح در بدن فرزندان تو وجود دارد توبه را برای ایشان قرار دادم تا طلب استغفار کنند و توبه ی آن قبول می گردد
9.اگر گناهی داشته باشند و فراموش کنند هر زمان که استغفار کنند در قیامت آنها بخشیده خواهند شد.
عظمت خدا را ببینید شیطان ۶ خواسته داشت اجابت شد ولی در عوض خداوند نه نقطه آرامش برای انسان قرار داده استوقتی آدم این موارد را شنید فرمود خدایا برای من کافیست راضی شدم
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
خداوند در روز الست یعنی عالم ذر یعنی قبل از خلقت انسان از نور به خاک از انسان عهدی گرفت که تا آخرین لحظه عمر باید ان را وفا کند
عهد چیست؟
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ
این دستورات خود از سه طریق به انسان ها رسیده
اول توسط پیامبران:
تمام پیامبران از آدم تا خاتم آمدند تا سنت شکنی کنند پیروی و عبادت شیطان و رذالت هارا
دوم توسط عقل:
تعقل با برهان و دلایل عقلی با زبان بی زبانی به انسان می فهماند کتاب تا بگوییم لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ و نباید جز خدا را پرستش و اطاعت کرد
چرا این عهد گرفته شد؟
روایت از امام صادق است: زمانی که خداوند دستور سجده بر آدم را داد ابلیس گفت خدایا بیخیال سجده کردن من در برابر انسان باش ولی در عوض طوری عبادتت می کنم که مثل آن را نه ملائک داشته باشند نه انبیا خداوند فرمود نیازی به آن عبادتی که تو میخواهی من دارم و ابلیس اخراج شد
ابلیس سوال کرد خداوندا این چگونه با عدالت سازگار است پس ثواب اعمال من چه میشود؟
خداوند فرمود برای ثواب اعمال و عبادت های خود از هر چه می خواهی از من طلب
ابلیس شش چیز طلب کرد:
1.عمر من را تا روز قیامت باقی بگذار.
خداوند همه تا معلوم عمر داره إِلى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ حالا وقت معلوم چیست؟ بماند
2.من بر تمام انسان ها مسلط شوم
خداوند فرمود تمام انسانها برای تو الا یک عده إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ حالا آن یک عده کسانی هستند بماند
3.من مانند خون در رگهای بنی آدم در جریان باشم
خداوند فرمود قبول کردم
4.هیچ فرزندی بر بنی آدم نده مگر اینکه برای من دو فرزند و برای بنی آدم یک فرزند
خداوند فرمود قبول کردم
۵ من فرزندان بنی آدم را ببینم، ولی آن ها مرا نبینند
خداوند فرمود قبول کردم
6.به هر صورتی که خواستم بتوانم برای فرزندان بنی آدم در آیم
خداوند فرمود قبول کردم
خدایا! اختیارات بیشتری به من عطا کن
7.خداوند فرمود: برای تو و فرزندان تو در قلب های بنی آدم جایگاه هایی قرار می دهم
ابلیس گفت خدایا دیگر کافیست بعد به ذات خداوند قسم خورد قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ
اما یک موضوع بعد از این روایت مطرح شده که آدم ابوالبشر وقتی این موضوع را شنید به خداوند فرمود خدایا شیطان هر چه خواست به او دادی.
برای فرزندان من سهم آنها در دایره وسوسه ابلیس است چه خواهد شد؟ آیا امیدی دارند یا خیر؟
حالا اغوای شیطان چطوریست و آیا بنی آدم راه چاره دارد یا نه؟ انشاالله جلسه بعد
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
حکمت آفرینش شیطان را میتوان در نکات زیر به فهرست بیان شده جستجو کرد
اول امتحان ابلیس
امتحان ابلیس کجا بود؟
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ
سوال مطرح کردیم که چرا ابلیس از دستور خداوند سرپیچی کرد إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ
تکبرش به خاطر چند مسئله است
1-خلقت ابلیس
ابلیس از آتش آفریده شده و انسان از گل
أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ
که عمده ترین دلیل حکمت آفرینش این موجود که به آیه قرآن می تواند این باشد که به واسطه این فقط باعث شد مغرور بشود
۲-حسادت ابلیس
حسادت ابلیس از زمانی شروع شد که
1.آیه خلافت آدم بیان شد
إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً
2.زمانی بود که خداوند اسماء الهی را به آدم یاد داد
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها
دوم امتحان و آزمون انسان
یک آزمایش اینست که شیطان مستقیما وارد عمل می شود:
شیطان دشمن قسم خورده انسان موجودیست که طبق آیه شریفه قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ
1.انسان را در اعتقادات به اشتباه می اندازد
2.به فسق و عصیان دعوت می کند
3.منشا این وسوسه مکر و خدعه است
4.حق را با باطل و باطل را حق جلوه میدهد
موجودی که روش او حیله است لَأُغْوِیَنَّهُمْ
که یکی از حیله ها یوسوس فی صدور الناس است
میتواند در باطن انسان نفوذ کند که این نفوذ به اختیار انسان است وگرنه اگر انسان نخواهد هیچ راهی برای آنها ندارد.
درست است طبق آیه عبارت یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ و عبارت إِنَّهُ یَراکُمْ ابلیس دیده نمی شود اما باید خیلی مراقب باشد که با یک غفلت کوچک دچار وسوسه این موجود نشود
این آزمایش انسان است.
یک آزمایش اینست که شیطان غیر مستقیم وارد عمل می شود:
یک آزمایش اینست که ابلیس دنیا را زینت می دهد برای انسان
خداوند انسان را به سبب وسوسه و حیله های شیطان آزمایش می کند
پس تا اینجا به این نتیجه میرسیم که ابلیس برای آزمایش خلق شده هم برای خودش و هم برای انسان و بیشتر برای انسان چون اگر خلق نمی شد هم بعثت انبیاء بیهوده بود هم ارسال کتب الهی برای هدایت انسان
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
یکی از سوالات برای بشر در رابطه با رابطه انسان و شیطان و خیر و شر این دو این بود که چرا خدا ابلیس را خلق کرد تا بتواند انسان را گمراه کند؟
همانطور که گفته شد خداوند وقتی به نام شیطان ندارد چون 1.خلقت خداوند از اول پاک و بی عیب است و این مخلوق هم از این امر مستثنی نبوده 2.سالیان دراز در صف مقربان الهی همراه با فرشتگان خداوند را عبادت و بندگی می کرد.
با توجه به این موضوع و طبق آیه وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَالإِنسَ إِلّا لِیَعبُدونِ جنیان و انسان در خلقت اولیه برای عبادت و رسیدن به رحمت الهی خلق شده است این مخلوق گمراه هم از این امر مستثنی نبود. اما وقتی از درگاه خداوند مخلوقات دور بشوند میشوند مظهر گمراهی و ضلالت.
آیه شریفه 79 سوره نسا خداوند عالم می فرماید مَّآ أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَآ أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ انسان بین دو چیز قرار دارد یکی خیر است و یکی شر یکی سعادت است یکی شقاوت یکی نور است یکی ظلمت که اگر این اجزایی که در عالم با هم در تضاد هستند در فکر و درک انسان قرار نگیرد و انسان متوجه این موضوع نباشد هیچ وقت سعادت و شقاوت برای انسان معنا پیدا نمی کند.
یعنی نمی داند در کجای عالم خاکی است یعنی نمی داند سعادتمند است یا شقی و در نتیجه اگر خصوصیات این دو حقیقت شخصیتی و روحی را هم نداند نمی تواند متوجه شود چه کسی سعادتمند و به کمال رسیده و چه کسی نرسیده.
انسان اگر بخواهد به معنای واقعی کامل بشود باید در اطراف او عوامل شقاوت سعادت پخش باشند تا آب وجود این دو قوه یعنی اختیار و انتخاب رشد پیدا کند راه سعادت پیدا کند و در آخر سعادتمندی خود را در نظام احسن نشان دهد عکس آن هم قابل ملاحظه است همینطور با اختیار خود راه شقاوت بدی را می تواند ادامه بدهد
اگر انسان بخواهد به مقام شیطانی و یا الهی برسد این خلقت ملائکه بی ضرر است نه خلقت ابلیس
چون عامل است برای رسیدن به منزل مقصود تا بتواند شخصیت واقعی و هویت واقعی خودش را جلوه بدهد تُعْرَفُ الْأَشیاءُ بِأَضدادِها یعنی اشیا اضدادشان شناخته می شود.
تا علم به بدی و پلیدی در جهان نباشد و زشتی ها در اوصاف انسان ظهوری نداشته باشد نمی توان گفت که فلانی خصوصی شیطانی دارد و همچنین نور الهی در وجود انسان نباشد نمی توان گفت فلانی خصوصیات الهی دارد
پس با توجه به این موضوع حکمت آفرینش شیطان دو نکته لازم به توضیح است
اول آفرینش شیطان امتحان و آزمون است برای شیطان
دوم آفرینش شیطان امتحان و آزمون است برای انسان
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بحثی داشتیم پیرامون شیطان و وسوسه شیطان که در بعضی شب ها به آن اشاره میکردیم
اینکه گفتیم خداوند عالَم دو نفر را عالِم کامل خلق کرد یکی ابلیس و دیگری امام زمان بعد از معصومین
اینکه گفتیم شیطان از چهار جهت انسان را وسوسه می کند
این که گفتیم شیطان در قیامت وقتی ازش سوال می شود چرا بندگان خدا را آلوده کردی جواب میدهد که اینها عاقل بودند و می خواستند اطاعت نکنند
و صحبت ها و نکات دیگر
چند سوال پیرامون این مطلب مطرح میشود
سوال اول اینکه اصلاً هدف و حکمت خلقت شیطان چیست
سوال دوم خداوند انسانها را به دست شیطان داده و فرموده به غیر از یک عده که مخلصین هستند را می توانیم از وسوسه کنی چرا خدا به شیطان اجازه وسوسه داد
سوال سوم خداوند در آیه فرمود از شیطان پیروی نکنید و وقتی شیطان وسوسه کرد و انسان را آلوده کرد چرا می گوید که من فقط دعوت کردم
سوال چهارم آیا شیطان فقط وسوسه دارد یا اجبار به انجام خطا هم میکند
سوال پنجم اگر خدا بندگانش را دوست دارد پس چرا شیطان را آزاد گذاشت تا انسانها را به جهنم بکشد
و سوالات دیگر پیرامون این موضوع
اگر خداوند اجازه خیات به ما بدهد چند شبی بحث داریم پیرامون این موضوع تا بتوانیم جواب سوالات مطرح شده را بدهیم
در مقدمه این بحث چند نکته را بیان کنم
نکته اول اصلاً خدا مخلوقی به نام شیطان ندارد
خلقتی دارد به نام ابلیس همراه ملائک عبادت می کرد به واسطه یک موضوعی لجبازی کرد و خودش را شیطانی کرد
معلم می آید سر کلاس درس میدهد این بچه درس را میخواند قبول میشود و دیگری نمیخواند رفوزه میشود
معلم که رفوزه اش نکرد خودش خودش را رفوزه کرد
نکته دوم اگر انسان بخواهد انتخاب درستی در رابطه با موضوعی داشته باشد بخواهد تصمیمی درباره موضوعی بگیرد دو رابطه را باید در نظر داشته باشد یکی رابطه شر و دیگری رابطه خیر
اگر خیر و شر نباشد قدرت انتخاب برای بشر وجود ندارد
نکته سوم شیطان یعنی وجود شر. حدیث داریم ناخن های تان را بگیرید اگر ناخن بلند باشد زیر ناخن شیطان جمع میشود زباله را در خانه نگه ندارید در زباله ها شیطان است. خوب شیطان یعنی وجود شر یعنی میکروب
پس اگر این شیطانی که خداوند فرموده عدو مبین است این کیست؟
شیطانی که ۸۸ بار اسمش در قرآن آمده یعنی وجود شر
۱۱ بار هم کلمه ابلیس آمده که البته ابلیس غیر شیطان است
ابلیس همان کسی است که خیلی گردن کلفتی کرد گردن کلفتی ابلیس کجا بود
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَا وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ زمانی که ما به ملائک گفتیم به آدم سجده کنید همه سجده کردند الا ابلیس
۱-ابا کرد 2-مستکبر شد
در این آیه چند سوال مطرح است
سوال اول اینکه سجده برای خداست چرا به آدم سجده کردند
سوال دوم چرا ابلیس سجده نکرد
سوال سوم منظور از ابا کردن و استکبار در این آیه چیست
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
سه شب در مورد کمرنگ شدن یاد خدا گفتیم اما وقتی یه چیزی کم رنگ شود یواش یواش کار به جایی می رسد که از بین می رود وقتی یاد خدا کم رنگ شود خدا فراموش می شود علامت های خدا فراموشی میدانید چیست؟
علامت آدم هایی که ارتباطشان با خدا ضعیف است می دانید چیست؟
یک چند شبی در مورد این بحث داشته باشیم تا بتوانیم دشمنان امام حسین را با این علامت بشناسیم
اول ارتباط ضعیف با قرآن
این افراد با قرآن خیلی ارتباط ندارند
قرآن می فرماید وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا آدمهایی که ارتباطشان با خدا ضعیف است وقتی قرآن می خوانند بدشان می آید علاوه بر این که ارتباط خودشان با قران ضعیف است اگر کسی هم قرآن می خواند در وجود آنها اثر نمی گذارد اینها طبق همین آیه جزء خسارت دیدگان هستند
دلتان پاک است در این ماه محرم خدا را قسم بدهید دعا کنید ارتباطمان با قرآن قوی شود سعی کنید حداقل روزی ۵۰ بخوانید و حفظ کنید از حافظههای تان بهره بگیرید قرآن نورانیت عجیبی در زندگی انسان دارد
قرآن خودش نور است قرآن منشاء نور است قرآن کتاب انسان سازی است گاهی یک آیه انسان را زیر و رو کرده است
جبیر مشکر است پسرش هم در مدینه بدست مسلمانان اسیر شده پیامبر اعلام کرد هر کسی پول بیاورد اسیرش را آزاد میکند مقداری پول برداشت آمد که فرزندش را ببرد وقتی به مسجد رسید موقع نماز بود صبر کرد تا پیغمبر نمازش تمام شود اتفاقاً پیغمبر داشت سوره طور را می خواند وقتی به آیه إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ لَواقِعٌ ما لَهُ مِنْ دافِعٍ رسید جرقهای در دل جبیر زده شد.
دیده اید انسان میخواهد آتش روشن کند اول یک آتش کوچک ایجاد می کند مواظب است که این آتش کوچک خاموش نشود
خدا دو ماه را برای جرقه زدن انسان به انسان هدیه داد ماه محرم و یکی ماه رمضان به قول آن شخصیت غربی که گفته بود دو چیز در شیعه جلوی فعالیت ما را گرفته است یکی مرجعیت شیعه و دیگری امام حسین و عاشوراست
علت اینکه ما نتوانستیم به شیعه غلبه کنیم یکی از دلایل همین عاشورا و همین مجالس نصیحت و موعظه است
جبیر همین که این آیه را شنید خدمت پیغمبر آمد عرض کرد یا رسول الله این چه بود خواندید پیغمبر فرمودند این آیه قرآن بود گفت میشود دوباره بخوانید پیغمبر یک بار دیگر این آیه را خواند
گفت یا رسول الله من مسلمان شدم همین یک آیه بس است مسلمان شد
ببینید چه می کند آیه قرآن جبیر مشرک آمد مسلمان رفت
مشترک آمد موحد برگشت با چه؟ با یک آیه از قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
اعراض از یاد خدا سه چهار علامت و چند اثر در زندگی انسان دارد من آنها را برای شما میشمارم تا ببینید چقدر یاد خدا در زندگیتان را دارد یک اثر اعراض از یاد خدا و خود فراموشی و بحران هویت است
بعضی از جوان ها می گویند کلاف سردرگم هستند نمی دانند در این دایره هستی کدام نقطه هستند نمی دانم چرا احساس پوچی می کنند چرا احساس کم ارزشی و بی هویتی می کنند؟
قرآن می فرماید علت اصلی همه این ها قطع ارتباط انسان با عالم و با خداست
میفرماید وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ از کسانی نباشید که خدا را فراموش کرده اند فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ خود فراموش شدند بحران هویت گرفتند رها شدند و راحت به هر کاری تن میدهند
گاهی بعضی فرصت ها دیگر به دست میآید گاهی بعضی فرصت ها قابل جبران و قابل تدارک نیست.
امیرالمومنین می فرمایند إنَّ اللَّیلَ و النَّهارَ یَعمَلانِ فیکَ فَاعمَل فیهِما و یَأخُذانِ مِنکَ فخُذْ مِنهُما شب و روز دارند روی شما کار میکنند وقت شما را میگیرند و از آنها استفاده کنید
دیده اید تقویم چقدر جلو می رود سال ها دائم ورق می خورند همین که می خواهید تقویم را بخری می بینی نصفش ورق خورده و تمام شده
حضرت می فرماید روی تو عمل می کنند از شب و روزت بهره ببر نگذار شب و روز واحدهای عمر تو را کم کند اما تا می توانی از شب و روز برای آینده خود استفاده کنیم و طبق آیه أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّه فقط آه و حسرت باشد
حبیب بن مظاهر می گوید من جلوی خیمه نشسته بودم دیدم کسی داره از جلوی دشمن می آید نگاه کردم دیدم قرة بن قیس حنظلی است من او را می شناختم آدم بدی نبود تعجب کردم که در سپاه ابن زیاد چه کار می کند جلو آمد وقتی رسید گفت حبیب می خواهم با امام حسین ملاقات کنم گفت عمر سعد مرا فرستاده برای امام حسین پیامی دارم می خواهم به ملاقاتش بروم.گفتم شمشیرت را بگذار و برو سلاحش را گذاشت و رفت
وقتی ملاقاتش با امام حسین تمام شد آمد من او را نگه داشتم و گفت قرة من که تو را میشناسم آدم بدی نبودی چه شد به سپاه ابن زیاد پیوستی من علتش را نمیدانم اما من نصیحت می کنم حالا که آمدی نرو حالا که به بهانه ملاقات با امام حسین آمدی دیگر برنگرد بیا پیش ما بمان قول میدهم جدش رسول الله را شفاعت کنند
خوشا به حال آنهایی که نصیحت پذیر هستند خوشا به حال آنهایی که با یک موعظه با یک تلنگر با یک اتفاق بیدار می شوند اما بدا بحال کسانی که ساعتها وقت هم بگذاری معجزه هم کنی از خواب غفلت بیدار نخواهند شد
در جواب می گوید بگذار بروم پیام را برسانم وقتی که رفت دیگر برنگشت.
یعنی چه شد؟ با اینکه حسین بن علی را می شناخت اما فرصت سوزی کرد.
در کربلا تمثال بن قیس زیاد بودند که فرصت داشتند اما فرصت سوزی کردند
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بحث این است علل رویارویی با ابا عبد الله علیه السلام در آن صف آرایی گسترده چه بود؟از طرف شما ببینید سی هزار آدم را در مقابل امام علم می کنند و از طرفی امام حسین با این همه دعوت و نامه و پیام لشگرش می شود هفتاد چندی که تعداد زیادش فامیل هستند و غریبه حول و هوش ۳۰-۴۰ نفر.بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
هر انسانی وقتی پا به عرصه خانواده اجتماع می گذارد آرزو دارد بهترین زندگی را داشته باشد با اهداف بلند
از اینکه به تنهایی قادر نیست اهداف سازی کند و آن را به اجرا بگذارد خداوند متعال در کتاب قانون اساسی خودش یعنی قرآن کریم این اهداف را برای انسان تبیین میکند
اولین هدف از تشکیل خانواده که اگر انسان بخواهد به رشد و کمال برسد باید یک اجتماعی را تشکیل بدهد به نام خانواده که اعضای آن میتوانند در رسیدن همدیگر به کمال حقیقی انسان یاری رسان باشد و رسیدن امکان نیست مگر عمل به اساس اندیشه توحیدی.
اگر انسان بخواهد بهترین رفتار را همراه با موج موفقیت در جامعه داشته باشد اولین کانون خانواده است که برمیگردد به شیوه برخورد اعضای خانواده که اگر با رفتار صحیح شخصیت انسان ساخته شود با مرور زمان و به واسطه گردبادهای آسیبزا در خانواده تاثیری در اعضا نخواهید دید. اگر خانواده دچار تزلزل شد به خاطر همین موضوع است
سبک زندگی اصطلاحی که از سوی مقام معظم رهبری در جمع جوانان استان خراسان شمالی مورد تاکید قرار گرفته یعنی رفتار اجتماعی و شیوه چگونه زندگی کردند که این دو مقوله ایجاد نمی شود مگر با آشنایی از دو جهت معنوی و مادی و همچنین اخلاقی که ایمان لنگرگاه اصلی انتخاب سبک زندگی است
یک نکته را خاطر نشان شوم که موضوع سبک زندگی که مقام معظم رهبری به آن پرداختند همه جنبههای زندگی انسان را در بر می گیرد و فقط در چارچوب منزل نیست از نحوه رفتار با همسر و فرزندان در خانواده گرفته تا نوع رفتار با دوست و دشمن.
آیاتی که در قرآن درباره سبک زندگی از طرف خداوند نازل شده خانوادههای زیادی را مورد اشاره قرار داده ولی آنچه مورد اهمیت است این است که سبک زندگی بر مبنای تسلیم در برابر عوامل الهی باشد.
اگر این خانواده ها را طبق آیات بررسی کنیم بایسته هایی که یک خانواده متعالی باید داشته باشد در سه طبقه و در سه حوزه مجزا یعنی اعتقادی اخلاقی رفتاری قابل تقسیم است
بایستی اعتقادی چیست؟ اعتقاد به اصول حیات دین یعنی توحید و همراهی با خانواده تا رسیدن به خدا
بایسته اخلاقی چیست؟ پرورش صفات اخلاقی که اول ویروس شناسی است یعنی گناه و آخرش داروشناسی یعنی ترک گناه است
بایسته رفتاری چیست؟ رفتار با اعضای خانواده به وسیله جوارح یعنی تهیه ملزومات زندگی
که در دهه اول مبارک رمضان اگر خداوند عنایتی داشته باشد در مورد این بایسته ها صحبت میکنیم امشب به صورت تیتروار سرفصلهای بحثم را بیان میکنم انشاءالله در شب های بعد تفصیل بدهم
از مهمترین بایستههای اعتقادی
۱- همراهی و همدل بودن اعضای خانواده برای رسیدن به زندگی مطلوب الهی و کمال حقیقی
۲- امر به معروف و نهی از منکر در حوزه خانواده
بسم الله الرحمن الرحیم و الصلاة والسلام علی محمد و آله الطاهرین
در تفسیر آیه سوم سوره حمد یعنی آیه شریفه الرحمن الرحیم باید بیان کنم که این آیه دو صفات خداوند است که در روایتی می فرماید که هر بنده ای از من مرا به این دو صفت قسم بدهد هر چه بخواهد به او خواهم داد.
با توجه به این روایت چند نکته قابل توجه است:
نکته اول اینکه: خداوند رحمت را بر خود واجب دانسته تا به خلق خودش از انسان تا دیگر مخلوقات ارزانی بدارد و فرقی برایش ندارد که مسلمان باشد یا غیر مسلمان.
نکته دوم اینکه: رحمان یعنی کثرت نعمت یعنی خداوند نعمات خود را در بعضی مواقع زیاد از حد به بندگان عنایت می کند ولی اگر انسان نعمت را کم یا زیاد دریافت می کند دلیل بر ظرف وجودی انسان است که هر کسی به قدر ظرف خود نعمت دریافت می کند.
شکر نعمت نعمتت افزون کند.
نکته سوم اینکه: رحمان و رحیم هر دو از ریشه رحمت هستند ولی با دو فرق.
فرق اول اینست که رحمت صفت درونی است و رحیم صفت بیرونی؛
فرق دوم اینست که رحمانیت عمومی است و رحیمیت خصوصی که مختص به مومنین است؛
فرق سوم اینست که همانطور که گفته شد رحمن بمعنای کثرت است و رحیم بمعنای دوام.
پاسخ آیت الله سیفی مازندرانی به بیانات بعضی از زعمای حوزه علمیه قم که سؤالاتی را برای اذهان عمومی به وجود آورده است. بعضی از زعمای حوزه علمیه قم بیاناتی داشته اند که سؤالاتی را برای اذهان عمومی به وجود آورده است. در ابتدا به فرازهایی ازآن اشاره می کنیم و سپس به پاسخ آیت الله سیفی مازندرانی به پرسشهای مذکور می پردازیم.
کلمات این زعیم حوزه چنین است: «این مملکت باید در عزای حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) یکپارچه سیاهپوش شود، اگر زمامداران مملکت غیرت داشته باشند، باید این ایام تعطیل رسمی بشود، این عمل است که باید انجام بشود، اگر زعمای مملکت انجام دادند و الّا ما به حول و قوه خدا این مطلب را عملی می کنیم تا نتیجه مطلب ظاهر بشود، هفت سال در ظلم مطامیر، آن هم در مملکتی که یک طرف پسر او و یک طرف دختر او، روز شهادت او، مردم مشغول به کسب و کار باشند، ای غیرتمدان شیعه، فردا همت کنید بازارها را ببندید، به این حکومت اعلام کنید که اگر شهادت این امام، تعطیل رسمی نشود ما مالیات به این حکومت گمراه نمی پردازیم.»
و اما سؤالات و پاسخ های صدر الاشارة در پی می آید:
1 – مبنای فقهی تعطیلی شهادات ائمه (علیهم السلام) چیست؟ و در چه صورتی واجب یا مستحب است؟
مسئله تعطیلی ادارات دولتی نظام جمهوری اسلامی بسته به حکم این تعطیلی است که آیا اساسًا تعطیلی کار و کسب، بازار و ادارات برای شهادات حضرات معصومین (علیهم السلام)، شرعا واجب است یا خیر؟ در این باره باید گفت:
اولا؛ مبنای فقهی این مسئله به وجوب تعظیم شعائر الهی باز می گردد. ولی تعطیلی کسب و کار واشتغال و ادارات برای شهادات و موالید حضرات معصومین (علیهم السلام)، یگانه مصداق تعظیم شعائر نیست. مثلا فرض کنید در این ایام، ادارات مشغول به کار باشند و مغازه و بازار هم تعطیل نشود لکن علائم عزا و پرچم های سیاه را بر سر مغازه ها نصب کنند یا در اول وقت کاری، در اداره یا محل تجارت، اقامه عزا نمایند؛ اینها نیز از مصادیق تعظیم شعائر هست.
و ثانیا؛ سؤال این است که آیا اساسًاخود تعظیم شعائر، مطلقا واجب است یا شعائری که ترک تعظیم آن در نظر اهل عرف موجب اهانت به آن شعائر حساب شود واجب است؟ مثلا در روز عاشوراء همه در حال عزاداری باشند ولی شخصی بدون اینکه نشانه ای از عزاء داشته باشد مشغول کسب و کار باشد، به گونه ای که اهل عرف این امر را نسبت به صاحب عزاء بی احترامی به حساب آورند.
در جلد اول کتاب «مبانی الفقه الفعال» در قاعده تعظیم شعائر، نصّ عبارات فقهایی مثل محقق و صاحب جواهر، شهید صدر و آقای خوئی را آورده ایم. این محققین و فقهاء فحول، معتقدند و نظر فقهیشان این است که: تعظیم شعائر مطلقا واجب نیست و آیه شریفه ای را که قائلین به وجوب تعظیم شعائر بدان تمسک کرده اند (و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب –حج: 32) را برای اثبات وجوب تعظیم شعائر کافی ندانسته اند زیرا «تقوی القلوب» یک صفا و نور باطنی است و «شعائر الله» که به حذف مضاف می باشد به معنای «تعظیم شعائر الله» است که ناشی از تقوای قلوب است («من» در آیه را نشویه گرفته اند)؛ لذا گفته اند که این دلالت بر حسن و استحباب دارد نه وجوب.
بله اگر به «ادله حرمة اهانت به محترمات دین» استدلال شود، به این معنا که اگر کسی تعظیم شعائری را در موردی ترک کرد و از نظر اهل عرف این امر مصداق اهانت به آن شعائر حساب شود؛ می توان نتیجه گرفت که عدم تعطیلی ادارات و بازار، اهانت به صاحب عزاء (حضرات معصومین علیهم السلام) به حساب می آید، چنین تعطیل نکردنی حرام است زیرا مصداق اهانت است. اما اگر «تعطیلی» مصداق اهانت حساب نشود، حرام نیست گرچه ترک یک عمل مستحبی هست. پس اگر در برخی ایام مثل عاشورا، شب های قدر، شب شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، یا بعضی از اعیاد مهم مثل مبعث و میلاد امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که همه متشرّعه و شیعیان، مشغول عزاداری هستند بازار یا اداره ای کماکان مثل سابق کار خویش را بدون هیچ نشانه عزاداری انجام بدهد، ممکن است که عرف آن را اهانت به حساب آورد. پس عرف «ترک تعطیلی فی نفسه» را اهانت نمی شمارد.
بنا بر این اگر چنانچه ادارات و بازار تعطیل نکنند ولی در اول صبح، عزاداری کنند، و یا در ادارات و بازار، پرچمها و بیرقهای عزاداری نصب کنند، قطعا با وجود این علائم، مصداق بی احترامی به حضرات معصومین (علیهم السلام)نخواهد بود.
2 – آیا گمراه خواندن حکومت جمهوری اسلامی به صرف تعطیل نکردن شهادت حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام)، صحیح است یا نه؟
اساسا ترک تعطیلی با وجود علائم و آثار عزاء، عرفا مصداق اهانت نیست، بنابراین حرام و گناهی در بین نیست، پس نمی توانیم در این راستا نظام حکومت اسلامی را به گمراهی یا هر تعبیر دیگری تضعیف کنیم و این امر جایز نیست. امام راحل عظیم الشان تصریح کرده اند که حفظ نظام از اوجب واجبات است، در مقابل، تضعیف این نظام هم از گناهان بزرگ است و اگر کسی با توجه و التفات، تضعیف کند مرتکب گناه بزرگی شده است و عواقب و آثار این گناه بر شخص مترتب می شود. حکومت جمهوری اسلامی از اهمّ امور و از اعظم شعائر دین و ثمره زحمات همه انبیاء الهی و اهل بیت (علیهم السلام) و سید الشهدا (علیه السلام) است؛ چرا که اینها جانشان را در راه اقامه دین و حدود الهی دادند و هیچ هدفی از دین و دیانت و انزال آیات و ارسال رسل و کتب، جز اقامه دین الهی نداشتند. قرآن می فرماید: «انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اراک الله» (نساء: 105). حکومت جمهوری اسلامی نیز که امام راحل (ره) تأسیس نمودند برای همین اقامه دین الهی است، لذا این حکومت ثمره زحمات همه انبیاء و اهل بیت (علیهم السلام) می باشد.
خصوصیاتی که ما در نظام جمهوری اسلامی نشان داریم در هیچ نظامی نشان نداریم. یکی از آنها، «استقلال نظام از طواغیت و اجتناب از آنها» است. قرآن مجید می فرماید: «و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت» (نحل: 36). حکومت جمهوری اسلامی نسبت به تمامی طواغیت دنیا از جمله آمریکا، اسرائیل، کشورهای مستکبر اروپایی، و هر کشور استکباری و طاغوتی دیگر، مستقل است. هر کسی این معنا را منکر شود یا دروغ می گوید و معاند است، و یا جاهل به اوضاع زمان است؛ وگرنه کسی تردید ندارد که نظام جمهوری اسلامی در مقابل همه طواغیت و مستکبران عالم، ایستاده است، پس نظام جمهوری اسلامی، هدف انبیاء را محقق کرده است. قرآن در آیه ای دیگر می فرماید: «ألم تر الی الذین یزعمون انهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به» (نساء: 60)
خصوصیت دیگر این نظام آن است که تنها کشوری است که حکومت اهل بیت (علیهم السلام) را مستقر کرده است، مذهب رسمی آن شیعه است، و دادگاهها و قوه قضائیه آن، براساس احکام اهل بیت (علیهم السلام) و فقه شیعه می باشد. آیا کشور و حکومتی در دنیا وجود دارد که اقامه حکومت و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را انجام دهد؟
از دیگر خصوصیات این نظام، رهبری این نظام است که خود از سلاله پاک حضرت زهرا (سلام الله علیها) و فرزند امیرالمؤمنین و ائمه اطهار (علیهم السلام) و فقیه جامع شرایط فتوا و رهبری، و اعلم از دیگران در احکام، اداره و فقه حکومت است.، این جای تردید نیست. حتی کسانی که در خط ولایت هم نبودند و از سران اهل فتنه بودند رسما اذعان داشتند که در این مملکت کسی از حیث درایت و تدبیر نسبت به اوضاع بحرانی زمان، بالاتر از رهبری معظم (حفظه الله) وجود ندارد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله» (نهج البلاغه صبحی صالح: خطبه 173)
از کشورهای اسلامی گرفته تا کشورهای کفر، هیچ نیروی نظامی پیدا نمی کنید که جان برکف و مدافع حریم اهل بیت (علیهم السلام) باشد جز نیروهای نظام جمهوری اسلامی. مگر شما داعش و جبهه النصرة را ندیدید که تا چند کیلومتری سامرا آمدند و حتی به نجف وارد شدند و حرم را محاصره کردند؛ اما تنها کسی که عتبات عالیات را از دست استکبار جهانی و نیروهای وحشی داعش و جبهه النصرة نجات داد نیروهای نظامی ایران بود. اگر دفاع به موقع و جانانه و سریع آنها از حریم اهل بیت (علیهم السلام) وعتبات عالیات نبود امروز عتبات عالیات دست آمریکا بود و سوریه و حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز از دست رفته بود همانگونه که بقیع، دست طواغیت آمریکاست. اینها هیچگونه ابایی ندارند از اینکه بخواهند نجف و کربلا را نیز مثل بقیع با خاک یکسان کنند. اگر این حکومت نبود خدا می داند چه مصیبتی بر سر ناموس شیعه یعنی حرم اهل بیت و حضرت زینب (علیهم السلام) و نجف و کربلا می آمد ؟ عراق و سوریه در حال سقوط بود وبه برکت این نظام قوت گرفتند و از معرض سقوط بیرون آمدند و بر مشکلات فائق شده، نیروهای شیطانی داعش و طواغیت را عقب راندند. تضعیف چنین نظامی ، بدون شک و تردید از گناهان بزرگ است.
زعمای حوزه نباید کاری کنند و سخنانی بر زبان جاری کنند که فضلاء و اساتید انقلابی را حسّاس کرده و در مقابل خود قرار دهند، نباید به گونه ای سخن بگویند که تضعیف این نظام علوی را به همراه داشته باشد تا در نتیجه واکنش دلسوزان این نظام را در پی داشته باشد.
من با کمال احترام و تواضع نسبت به بعضی از بزرگواران و مشایخ و اعاظم حوزه عرض می کنم تحت تأثیر بعضی از اطرافیان مغرض و جاهل و یا کسانی که به گونه ای بعضی بیوت را تسخیر کرده اند قرار نگیرند و مراقب نقشه ها و طرح های آنها باشند و توجه داشته باشند که فقیه شیعی آن کسی است که «لا یفقه العبد کل الفقه حتی یمقت الناس فی ذات الله» (شرح اصول الکافی _صدرا: ج2، ص254).
ما انکار بعضی از ندانم کاریها، ضعفها، اشتباهات، و حتی بعضی از امراض و غرض ورزیهایی که در برخی از مسئولین دولت یا قوه های اجرایی است نمی کنیم و اولین معترض نسبت به آنها هستیم، اما این بدین معنا نیست که اصل حکومت و نظام را تضعیف کنیم. همین مردم نیز در22بهمن از هر طیف و سلیقه ای باشند برای حفظ نظام بیرون می آیند؟
3 – آیا دعوت مردم به عدم پرداخت مالیات در صورت عدم تعطیلی روز شهادت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) مبنای فقهی دارد یا نه؟
با بیانی که داشتیم جواب این سئوال نیز معلوم شد. دعوت به عدم پرداخت مالیات، تیشه زدن به ریشه اقتصاد این نظام است، آن هم در وضع بحرانی کنونی که نیاز به بودجه داریم. پس خود این امر نیز مصداق تضعیف نظام می باشد.
در پایان متواضعانه از همگی زعمای حوزه درخواست می کنم سخنان تفرقه انگیز و خلاف وحدت نزنند. امروز این کشور علوی در شرایط حساسی به سر می برد و بیش از هر زمان دیگر نیاز به وحدت و انسجام دارد، امروز روزی است که باید در کنار هم، عزت اسلام و مسلمین را رقم بزنیم نه آنکه به گونه ای سخن بگوییم که دشمنان اسلام ناب و این کشور عزیز را به طمع اندازیم.
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین ثم الصلوة السلام علی باعث الانبیاء والمرسلین حبیب اله العالمین ابالقاسم مصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی لقاء یوم الدین
حرکت امام حسین(ع)، قیام امام حسین(ع)، شهادت امام حسین(ع) تنها حرکتی غم انگیز و دردناکیست که تاریخ آن را الی یوم القیامه در دل خود جای داد.
مشابه مصبت امام حسین(ع) در تاریخ، میتوان به دو نفر دیگر هم اشاره کرد:
1-یحیی پیغمبر که بواسطه منع ازدواج عمو و برادرزاده سر از بدنش جدا شد؛
2-جرجیس پیامبر که بواسطه سجده نکردن به بت به فجیع ترین وضع ممکن کشته می شود که در تاریخ آمده است سه بار به شهادت رسید و خداوند او را زنده کرد.
این دو مصیبت را کنار مصیبت امام حسین(ع) بگذارید در بین این مصائب، مصیبت امام حسین(ع) در تاریخ ماندگار شد ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا و هر سال یادی از این مصیبت می شود.
دلیل ماندگاری این مصیبت چیست؟
دو دلیل دارد که یک دلیل بخاطر ضیق وقت بیان می شود:
1- مصیبت امام حسین(ع) اعظم مصائب یاد شده
شروع این جریان از امام سجاد(ع) با اولین خطبه اش و پاسخهای دندان شکن حضرت زینب به ابن زیاد در کوفه بود.
مقدمتاامام سجاد(ع) خطبه ای می خواند و اعظم مصیبت را اینطور بیان می کند:
ایها الناس من عرفنی فقد عرفنی آنهایی که مرا میشناسند که می شناسند و من لم یعرفنی آنهایی که مرا نمیشناسند حالا بشناسند فانا علی بن الحسین من علی فرزند حسین هستم المذبوح بشط الفرات کسی که او را در کنار شط فرات ذبح کردند من غیر ذحل و لاترات بدون هیچ آزاری او را کشتند انا ابن من انتهک حریمه به حریمش هتک حرمت کردندو سلب نعیمه و انتهب ماله آرامشش را گرفتند و اموالش را به غارت بردند و سبی عیاله اهلبیتش را به اسارت بردند.
ایها الناس ناشدتکم بالله هل تعلمون انکم کتبتم الی ابی؟ آیا هنوز نشناختید؟ شما کسانی بودید که به پدرم نامه نوشتید که حسین جان شما بیا ما از تو بیعت می کنیم.
اینجا سوال پیش میاید که چرا مصیبت حسین(ع) اعظم مصائب است؟ بخاطر چند دلیل:
1- جایگاه امام حسین(ع) که همه در مصیبتش عزادار بودند فما بکت علیهم السماء والارض
امام سجاد(ع) میفرماید آسمان چهل شبانه روز متوقف بود طلوع و غروبش با سرخی بود و زمین هم عزادار بود که هر ریگی از زمین بلند می شد زیرش خون بود
2- عیار مطلق آیه ی ثم دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی بود یعنی معرفتش بخدا آنقدر زیاد بود که خود هیچ حتی فرزندانش را نیز فدای خدا کرد. جهاد فی سبیل الله یعنی این انفس مال بنون فدای دین خدا شوند.
3- آمد محضر امام صادق(ع) چرا مصیبت عاشورا عظیم تر از مصیبت دیگر اهل کساست؟
جواب فرمودند:وقتی پیامبر وفات کردند اهل کسا بودند و مردم دلشان خوش بود، وقتی فاطمه به شهادت رسید حضرت علی و حسنین بودند و مردم دلشان خوش بود، وقتی حضرت علی به شهادت میرسه حسنین بودند و مردم دلشان خوش بود، وقتی امام حسن به شهادت رسید امام حسین بود مردم دلشان خوش بود، وقتی امام حسین به شهادت رسید دست مردم به رسول الله قطع شد. سوال کردند پس امام سجاد چه؟ مردم دلشان به ایشان خوش نبود؟ فرمودند امام سجاد بود اما پیامبر را ملاقات نکرد. اما از فاطمه تا امام حسین که رسول الله را دیده بودند وقتی مردم به اینها نگاه می کرد یاد رسول الله می افتادند.
نمونه ای از اعظم مصائب اینها بود که بیان شد.
ان شاء الله همه ما جزء عزادارن واقعی اهلبیت عصمت و طهارت قرار بگیریم.
مکان: مسجد توفیق شهرستان نکا
بسم الله الرحمن ارحیم الحمدلله رب العالمین والعاقبة للمتقین
اواخر عمر امیرالمومنین یکی از صحابی بنام صعصه بن صوحان آمد منزل حضرت، امام مجتبی اجازه ملاقات ندادند.
زمانی که حضرت به هوش آمدند فرمود صعصعه بن صوحان در جمع ملاقات کنندگان است و سوال دارد
فرمود اجازه بدهید بیاید بشرط اینکه سوالش کوتاه باشد.
آمد به بالین حضرت سوال پرسید:
یا امیرالمومنین!
شما بالاترید یا آدم ابوالبشر؟
شما بالاترید یا نوح نبی الله؟
شما بالاترید یا ابراهیم خلیل الله؟
شما بالاترید یا موسی کلیم الله؟
شما بالاترید یا عیسی روح الله؟
فرمودند شایسته نیست کسی از خودش تعریف کند ولی از این جهت که خداوند فرمود وَأَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ و چون سوال پرسیدی پاسخ می دهم.
من از آدم ابوالبشر با فضیلت ترم چون برای آدم همه ی نعمات فراهم بود ولی خداوند او را از خوردن گندم منع کرد ولی با این ممنوعیت بخاطر خوردن گندم از بهشت رانده شد، در حالی که من از خوردن گندم منع نشدم ولی بدلیل اینکه دنیا را قابل توجه نمی دانم بخودم سختی دادم و هرگز در دنیا گندم نخوردم.
تقوا در اولین پاسخ حضرت نکته بزرگی است که هر کسی از دنیا و زیبایی های دنیا دور باشد بیشتر به پاکی نزدیکتر و از معصیت دور تر است.
من از نوح نبی با فضیلت ترم چون نوح قوم خود را به یکتا پرستی دعوت کرد
ولی اطاعت ندید قوم خود را نفرین کرد
بعد از پیامبر، این امت صدمات زیادی به من وارد کردند ولی صبر کردم و لب به نفرین باز نکردم.
صبر در دومین پاسخ هم نکته ی خیلی مهمی است که ما براحتی از آن عبور می کنیم.
در خطبه شقشقیه فرمودند صبر کردم در حالی که در چشمم خار و در گلویم استخوانی بود.
یکی از خصائص ایمان صبر است که به ما یاد می دهند.
من از ابراهیم با فضیلت ترم چون در کتاب وحی آمده است که ابراهیم خلیل به خداوند فرمود رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی می خواهم زنده کردن مردگان را ببینم
قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن؟ خداوند فرمود ایمان نداری؟
ْ قالَ بَلی وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی جواب داد ایمان دارم ولی می خواهم به یقین برسم و قلبم آرام بشود.
اما من انقدر به حداوند یقین دارم که اگر برای من کشف حجاب هم بشود، پرده های غیب بالا برود ایمان من همان است بیشتر نخواهد شد.
علو درجات به درجه ی یقین است حضرت به مرحله ی حق الیقین رسیدند که می فرماید چیزی اضافه نمی شود یعنی ایمانش نیاز به نشانه و علامت و معجزه ندارد.
من از موسی کلیم الله بافضیلت ترم چون طبق آیه ی وحی بعد از قتلی که موسی توسط موسی انجام شد بخداوند عالم فرمود رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً من مرتکب قتل نفس شدم
فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُون می ترسم مرا به قتل برسانند
وَأَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی برادرم هارون که در سخنوری فصیح است همراهم باشد
إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِی می ترسم مرا تکذیب نمایند اما موقعی که پیامبر خدا به من مأموریت داد تا به مکه بروم، آیات اول سوره توبه را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت کنم و بعد از قرائت جنگی صورت گرفت که بستگانم که از کفار قریش بودند در این جنگ کشتم ترسی از خود نشان ندادم.
توکل یکی دیگر از خصلتهای مومن است که امیرالمومنین به آن اشاره می کند یعنی کار برای خدا باشد بقیه اش با خداست.
فرمود موسی به برادرش هارون اعتماد داشت، ولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طور کامل به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود.
من از عیسی با فضیلت ترم چون زمانی که مریم موقع وضع حمل به بیت المقدس آمد تا عیسی را در مسجد بیت المقدس بدنیا بیاورد خداوند وحی فرستاد یا مریم مسجد جایگاه عبادت است نه جایگاه ولایت و از بیت المقدس خارج شد وعیسی در بیابان متولد شد. اما وقتی مادر من فاطمه بنت اسد درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد و گفت: بارالها بحق این خانه کعبه و بحق کسی
که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد من در همان خانه کعبه متولد شدم.
چون مکه بر بیت المقدس برتری دارد مریم از وضع حمل عیسی در بیت المقدس که پائین تر از مکه است نهی شد ولی مادرم برای وضع حمل به مکانی برتر از بیت المقدس دعوت شد،
نقل نموده اند: فضائلی که برای علی ابن ابی طالب(علیه السلام) آمده برای هیچ یک از صحابه نیامده است.
مسجد امام رضا علیه السلام - مسجد موسی بن جعفر علیه السلام شهرستان نکا
بسم الله الرحمن الرحیم
لازم میدانم چند معیار را برای انتخاب اصلح یاد آور شوم :
1- ملاک انتخاب کاندیدا باید معیار رهبری باشد. خط قرمزمان در انتخاب کاندیدای اصلح چه خبرگان چه مجلس شورای اسلامی ملاک های رهبر معظم انقلاب است
2- متاسفانه رسانه های دشمن از منظر خود کاندیداهایی را اصلح میدانند، شما بگوش باشید کسی را که دشمن او را انتخاب میکنند نه بدرد ما میخورد نه بدرد مجلس ما و نه دلسوز نظام و امت اسلامی ایران است باید کسی را انتخاب کنید که دشمن ما با او دشمن است.
نماینده ی خود را طبق مضمون سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم انتخاب کنیم
3- کسی را نماینده ی منتخب خود قرار دهید که خط فکریش با امام راحل و مقام معظم رهبری برابر باشد
انشاء الله ملت ایران با حضور خود در انتخابات حساس اسفند ماه به تکلیف الهی عمل کرده و زمینهساز مجلسی در شان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ملت شریف و همیشه در صحنه ایران باشند.
سیدمحمد جواد حسینی تبار-5 اسفند 1394
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین
حضرت زینب را می توان در در سه حرف خلاصه کرد و در این سه حرف می توان شناخت ص-ب-ر
صاد یعنی صبر
باء یعنی بلا
راء یعنی رشادت
قرآن کریم دو دست زن را به عنوان نمونه برای درس گرفتن به ما میشناساند و معرفی می کند
یک دست زنان به عنوان زنان ملعونه مانند زن ابولهب و امثال اون که به خاطر آزار و پیغمبر مورد عذاب قرار میگیرند
یک دست زنان به عنوان زنان نمونه هستند چند نمونه زن به عنوان زنان نمونه معرفی شدند که یکی از آنها آسیه زن فرعون بود که دلبسته دین موسی شد و به موسی ایمان آورد و به خاطر ایمان به موسی زیر شکنجه رفت و بخاطر این شکنجه از دنیا رفت.
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ -تحریم11
در کنار این افراد و بانوان شخصیت به نام زینب کبری که نمیتوان در مقابل اینها قرار داد بلکه ایجاب میکند چند پله بالاتر برود
درد و رنجی که زینب کشید آسیه نکشید در طول تاریخ مانند زینب هم نمی توان نظیر بیاوریم دقت کنید شهادت برادران شهادت فرزندان شهادت بستگان همه در یک روز جلوی چشمان زینب هتک حرمت ها بوسیله ی دشمن حتی زینب به خودش اجازه نداد دعای رَبِّ نَجِّنِی بیان کند.
این آیه در مورد آسیه زن فرعون که شان و مقام زینب بالاتر از آسیه است و نمیتوان او را با زینب مقایسه کرد نمی توان این آیه را به زینب زد
وقتی زینب در مقام هجوم وحشیانه قرار گرفت یک ذکر بیان می کند اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان یعنی الهی این قربانی را از ما قبول کن یا بالاتر از آن میگوید که زینب برادرانت فرزندان تمام و بستگان تو را خدا کشت این عذاب خداست یک جمله بیان می کند در جواب میگه ما رایت الا جمیلا
چرا این جمله را فرمود؟ سه دلیل داره
یک از سوی خداست من الله
دو برای خداست للله
سه در راه خداست فی سبیل الله
پس با این تفاصیل بهترین الگوی صبر و استقامت در زندگی زینب است چون بقای اسلام و تشیع و خطبههای علی وار زینب بود و الا کار اسلام بعد از شهادت امام حسین در عصر عاشورا تمام شده بود.