پایگاه حجت الاسلام سیدمحمدجواد حسینی تبار

۴۷ مطلب با موضوع «سخنرانی :: ماه مبارک رمضان» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

خدا یک خصوصیتی دارد که انسان ندارد گر هم در انسان باشد خیلی کم است و آن خصوصیت بنده پروری است.

در بنده پروری در ولایت الله و ولایت غیر الله فرق است همین هم در ولایت انسان هم وجود دارد

فرق اول در پاداش و عذاب است:

اگر خدا به انسان دستور می‌دهد و آنها دستورش را اجرا ‌نکنند، زود آنها را نمی‌زند! یا وقتی به بنده‌هایش دستور می‌دهد و آنها اجرا می‌کنند، زود آنها را تشویق نمی‌کند! 

وقتی به بنده‌هایش دستور می‌دهد چه انجام بدهند چه انجام ندهند حساب و کتاب را می‌گذارد برای روز قیامت! 

اما غیر الله چطور؟ اگر انجام بدهی تشویق می شوی البته اگر تشویقی در کار باشد اگر انجام ندهی قطعا آسیب خواهی دید.

فرق دوم در فریب است

اگر خداوند به انسان دستوری می دهد قصد فریب بنده اش را ندارد در حالی‌که تبلیغات غیر الهی، پر از فریب است و نیرنگ و دو رویی. 

کلام شیطان است که می گوید لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ آنچه در زمین و در دنیا هست، پیش انسان‌ها زیبا جلوه می‌دهم! 

وقتی خداوند دسشتوری می دهد انجام دستور را به اختیار انسان می گذارد و الا می توانست اجبار کند و همه مردم خدا پرست بشوند اما این کار را نکرد خدا تعادل ایجاد کرد تا مردم جذب خداوند بشوند

فرق سوم در عظمت دادن است

ولایت الله دنبال جذب حداکثری است کاری ندارد گنهکار هستی یا نیستس آغوش خداوند برای همگان باز است خدا می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ من بنده مخلوقم را دوستش دارم

وقتی کسی بیاید به سمت ولایت الله قدرت می گیرد عظمت می گیرد اما ولایت غیرالله چطور؟

خرد می کند دنبال دفع حداکثری است وقتی کارش با انسان تمام شد شیطان اعلام بیزاری می کند إِنِّی بَری‏ءٌ مِنْکَ حرف شیطان است اما در ولایت الله اینطور نیست 

فرق چهارم در جبران است

اگر کسی در ولایت الله و تحت ولایت الله کاری کند خداوند حتما جبران می کند ولی در ولایت غیر الله اینطور نیست

اگر خطا کرد و بعد از خطا توبه کرد خداوند با پذیرش توبه سیئات را به حسنات تبدیل می کند اما در ولایت غیر الله چیزی قابل جبران نیست


1402/01/24
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

ما انسانها در دو واقعه به سمت خدا می رویم یکی برای گرفتن حاجت است البته کار خوبی است، ولی از آن بالاتر؛ یک عده‌ای برای طلب مغفرت، درِ خانۀ خدا می‌روند

با اینکه خداوند به هر دو نگاه می کند اما یک نگاه ویژه ای به گروه دوم دارد با محبت و استقبال بیشتری با اینها برخورد می‌کند.

یک عده ی دیگر هم هستد که خدا نگاه ویژه تری به آنها دارد این مربوط به کسانی است که دنبال «رحمت و مهربانی پروردگار عالم» هستند و می‌خواهند لذت رحمت و مهربانی خدا را بچشند اشک می ریزند برای درک این مرحله

انسان زمانی به آرامش می رسد که از گرمای محبت الهی لذت ببرد اگر کسی شدت محبت و مهربانی خدا را درک کند، لذات عالم را چشیده است.

اینکه می‌فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب؛ معنای دقیقش این است به ذکر رحمانیت و مهربانی خدا، دل آرام می‌گیرد، و الا اگر صبح تا شب بگویی «خدا خالق است» اما به مهربانی و رحمانیت خدا توجه پیدا نکنی، هیچ اتفاق بزرگی در قلبت نمی‌افتد.

اینکه اولیاء خدا-در ادعیه- دوست دارند پیش خدا اظهار ضعف بکنند، یک دلیلش این است که می‌دانند خدا مهربان است و در اثر احساس ضعف‌کردنِ بنده‌اش درِ خانۀ او، مهربانی‌اش را مضاعف می‌کند.

اصلاً انرژیِ مؤمن از ارتباط قلبی‌ای است که با خدا دارد.


1402/01/21
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :ما مِن بَلِیّةٍ إلاّ و للّه ِ فیها نِعمَةٌ تُحیطُ بِها

هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.

آقای شیخ حسین انصاریان می‌فرمود:

یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی، نوشابه، نون

دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن یه کلاغی از راه رسید  سر این دیگ یه فضله انداخت تو دیگ آبگوشت..

گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار خیلی بهمون سخت گذشت. توکوه گشنه همه ماست و سبزی خوردیم.

خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی اصلش ناراحت بودن.

وقت دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن  یه عقرب سیاهی ته دیگه.

رحمت و مهربانی خدا اینجاست اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.

اگر اون عقرب را ندیده بودیم هنوز هم میگفتیم یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت

بلا . گرفتاریهای بعد از بلا معنایش اینست که "خدا حالتو نگرفت، جونتو نجات داد"

خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده  چیه.

یکی از موانع درک و بهره‌برداری از رحمت خدا «گناه و یأس ناشی از گناه» است.

همین‌که انسان خطایی مرتکب می‌شود یا در خودش بدی و عیبی می‌بیند، یک مکانیزمی در وجود انسان هست که خودبه‌خود آدم را مأیوس می‌کند!

بااینکه آدم وقتی گناه می‌کند بیشتر به رحمت خدا نیاز دارد بیشتر باید التماس کند اما برعکس پیش می آید؛ کمتر رحمت و مغفرت خدا را تمنا می‌کند طبیعتاً کم‌تر رحمت خدا را باور می‌کند.

وقتی انسان گناه می کند بواسطه گناه قساوت قلب پیدا می کند و از رحمت خداوند کم بهره و در خیلی جاها بی بهره می شود و همین مساله باعث می شود قساوت قلبش بیشتر می‌شود.

شاید گناه آن‌قدر قساوت قلب در انسان نیاورد که یأس از رحمت خدا بعد از ارتکاب گناه می‌آورد!

معمولاً مردم به اندازۀ گناهان خودشان استغفار نمی‌کنند؛ بلکه به اندازۀ پاکیِ دل‌شان استغفار می‌کنند! ببینید اولیاء خدا چقدر استغفار می‌کنند! هرچه گناهِ انسان کم‌تر بشود، باور انسان نسبت به رحمت خدا و تمنای انسان برای رحمت خدا افزایش پیدا می‌کند؛ این یک اتفاق عجیب در وجود انسان است!

خدا بیش از هشتاد بار در قرآن تکرار می‌فرماید: من «غفورِ رحیم» هستم. چرا این‌قدر تأکید می‌کند که «من می‌بخشم؛ من غفورِ رحیم هستم»؟ برای اینکه آدمی که گنهکار است و اتفاقاً نیاز به بخشش الهی دارد ولی میبینم یک نوع رفتار دفاعیِ بد در او شکل می‌گیرد که عذرخواهی نمی‌کند! یعنی خودِ آن گناه مانع می‌شود که آدم عذرخواهی کند؛

ما وقتی گناه می‌کنیم انگار در ذهن خودمان، خدا را به نامهربان‌بودن‌ محکوم می‌کنیم.

خدا می‌داند که گناه، انسان را مأیوس می‌کند لذا به‌عناوین مختلف به گنهکارها فرموده است که مأیوس نشوید(قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه؛ زمر/53) گنهکاری و بدبودنِ ما نباید ما را از رحمت خدا مأیوس کند؛ مغفرت خدا برای همین جاهاست!

 آدم‌خوب‌ها معمولاً به‌خاطر خوبی‌هایشان غرور پیدا می‌کنند و از رحمت خدا بر نمی‌دارند(عُجب و غرور مانع می‌شود که انسان به رحمت خدا احساس نیاز پیدا کند) گنهکارها هم به‌خاطر بدی‌هایشان از رحمت خدا مأیوس هستند!


نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

رحم بین انسانها باعث می شود انسان رحمت و مهربانی خدا رار دریافت کند
رحم بین انسانها باعث می شود انسان رحمت و مهربانی خدا را دریافت کند.
ولی سوال اینکه ما به دیگران مهربانی ورحم می کنیم آیا از دیگران هم باید رحم و مهربانی بخواهیم؟
وقتی وارد مباحث دین و روانشناسی می شویم
نه دین اجازه چنین کاری را داده است نه روانشناسی
بدلیل اینکه هم توقع انسان بالا می رود هم شخصیت انسان می تواند زیر سوال برود که خداوند متعال به ایجاد این مساله اشکال وارد کرده است.
خداوند بعضی وقتها انسان را بواسطه مهربانی کردن مورد آزمایش قرار می دهد بعضی وقت‌ها یک کسانی را می‌فرستد به تو مهربانی کنند تا ببیند دلت می‌‌رود؟
 اگر کسی با تو مهربان بود، سعی کن خیلی برایت فرق نداشته باشد و مهم نباشد.
ما باید به دیگران مهربانی کنیم ولی زیاد انتظار عکس‌العمل نداشته باشیم. وقتی انتظار عکس‌العمل نداشته باشی رها می‌شوی، ضربه نمی‌خوری، مهربانی‌ات سقوط نمی‌کند و از بین نمی‌رود و می‌توانی به رحم‌ کردنت ادامه بدهی.
طبق روایت، اگر مهربانی کردی و طرف جواب مهربانی‌ات را نداد، خدا یک‌کسی را مأمور می‌کند به تو مهربانی کند؛ چند برابر آن جوابی که او می‌خواست بدهد! این‌طوری آدم رحمت خدا را می‌فهمد، این‌طوری آدم فضا در زندگی‌اش باز می‌شود که مهربانی خدا را درک کند!
یکی دیگر از موانع درک مهربانی خداوند اینست که ما روحیه شکر گذاری نداریم در قرآن است که خداوند می فرماید قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ از بندگان من هستند کم هستند کسانی که شکرگذاری کنند
شما سوره حمد را ببینید سراسر شگرگزاری است اینکه بر ما واجب شده است سورۀ حمد را دائماً در نمازها بخوانیم معنایش این است که دائماً باید حمد را به خودمان تلقین کنیم تا زبان‌مان به تشکرکردن از خدا باز شود، وقتی زبان ما به حمد و تشکر از خدا باز شد و نعمت‌های خدا را دیدیم، کم‌کم روحیۀ ما هم عوض می‌شود و کم‌کم چشم ما به دیدن مهربانی خدا هم باز می‌شود.

نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

اگر انسان خدا را در زندگی خودش نداشته باشد تنها می شود و وقتی تنها بشود مایوس می شود و وقتی مایوس بشود آلوده به معصیت ها می شود چون خدا را در زندگی نمی تواند درک کند.

ولی باید دانست که خداوند در همین تنهایی ها غربت ها می تواند نوری را برای انسان روشن کند برای هدایتش.

خداوند می فرماید لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ خداوند می فرماید در همین تنهایی و غربت ها نباید از درگاه خداوند ناامید شد

اگر می‌خواهیم رحمت خدا را باور کنیم نباید مأیوس باشیم و اگر می‌خواهیم رحمت خدا را باور کنیم باید به رح خدا هم باور داشته باشیم و اگذر می خواهیم رحم خدا را باور کنیم باید به همدیگر رحم کنیم.

خداوند دنبال بهانه می گردد برای گسترش رحمت خودش

طبق روایت، مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِی حَاجَةٍ اگر کسی آمد سر راهت و یک حاجتی از تو خواست

فَإِنَّمَا هِیَ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى سَاقَهَا إِلَیْهِ این خودش رحمت خداست، دست رد به سینه‌اش نزن ؛
ما بیشترین نیازمان به رحمت خداست اگر می خواهیم رحمت خدا را برای خودمان جلب و جذب کنیم یک شرطش رحم است به دیگران رحمت خدا را که به ما داده ما هم این رحمت را برای مردم گسترش دهیم.

راهش این است: «ارْحَمْ تُرْحَمْ» رحم کن تا به تو رحم کنند.

لازمۀ درک رحمت الهی، رحمتی است که باید بین مؤمنین و بین افراد جامعه رواج پیدا کند.
ما فرصت‌هایی را که برای رحم‌کردن و مهربانی به‌هم پیدا می‌کنیم، معمولاً از دست می‌دهیم و به‌سراغ قانون می‌رویم و می‌خواهیم قانون را جایگزین این رحمت کنیم. خیلی وقت‌ها واقعاً قانون، مزاحمِ رحمت است، آدم‌ها که نباید مدام به‌ سراغ قانون بروند!
امام کاظم‌(ع) می‌فرماید: «إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَمَرْحُومُونَ مَا تَحَابُّوا وَ...» (مشکات‌الانوار/52) مادامی که انسان‌ها باهمدیگر با محبت برخورد کنند مورد رحم و شفقت الهی قرار می‌گیرند(حتی اگر کافر باشند)
شما هرجا رحم کنی یقین داشته باش که خدا به تو رحم می‌کند! ولی متأسفانه این یقینِ ما به رحمت خدا گاهی ضعیف است.


1402/01/15
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
یکی از عواملی که موجب می‌شود انسان مهربانی خدا را باور نکند یا به سختی به این موضوع توجه کند «احساس تنهایی انسان در دنیا» است، وقتی انسان تنها می شود، احساس تنهایی، انسان را از تعادل روحی و روانی خارج می‌کند، موجب سوءظن آدم نسبت به محیط و جهان خودش می‌شود و فکر می‌کند واقعاً کسی از او حمایت نمی کند
البته این تنهایی و غربت انسان معنایش این نیست که خدا را ندارد؛ معنایش این است که فقط خدا را دارد!
با اینکه انسان در غربت فرصت پیدا می کند مشغول ذکر خدا شود، اما انسان‌ این وسط می‌مانند و در نتیجه به سختی به سوی خدا حرکت می‌کند. اگر انسان‌ها تنهایی خودشان را درک کنند دیگر دلخوشی‌های بیخود هم پیدا نمی‌کنند.
در دعای ابوحمزه می‌خوانید « ارْحَمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا غُرْبَتِی» (مصباح‌المتهجد/2/593) خیلی قشنگ است که آدم غریبی‌اش درِ خانۀ خدا را ببرد و از خدا طلب رحمت و مهربانی کند، در این‌صورت کم‌کم با مهربانی خدا انس می‌گیرد.
بسیاری از آدم‌ها با احساس تنهایی، دچار رنج می‌شوند و با کوچک‌ترین خطایی که از دیگران می‌بینند، با آنها دشمنی می‌کنند، سوءظن و حتی کفر به خدا پیدا می‌کنند؛ درحالی که باید گفت «وقتی هیچ‌کس به ما رحم ندارد خدا که هست!» البته این با تفکر و توجه باید انجام بگیرد.
به ما توصیه شده است به همدیگر مهربانی و محبت کنیم تا نشانه‌ای از مهربانی خدا باشد، همان اسلامی که می‌فرماید: اگر به کسی علاقه داشتی ابراز کن (إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلًا فَأَخْبِرْهُ بِذَلِکَ؛ کافی/2/644) بگذار طعم مهربانی را بچشد تا مهربانی خدا را راحت‌تر باور کند.
اگر می‌خواهی انسان‌هایی را به خدا نزدیک کنی، آنها را از تنهایی در بیاور، البته اگر این افراد جزو ذوی‌الحقوق باشند که این کار واجب است.
مصیبت‌ها سفارش شده است که مصیبت‌زده را از تنهایی بیرون بیاورید، در رنج‌ها دلداری دادن، در غم‌ها غمگساری کردن می‌تواند انسان را واقعاً از تنهایی بیرون بیاورد!


1402/01/12

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
ما به‌دلائل مختلف، به مهربانی خدا احتیاج داریم و نیاز داریم به اینکه یک «خدای مهربان» پشت‌مان باشد؛ هم از نظر مادی، هم از نظر روحی و روانی و معنوی. اگر این نیاز در ما بیدار و تغذیه شود، لذتی می‌بریم که هیچ‌کس از هیچ ارتباطی این لذت را نمی‌برد! اگر این ارتباط عاطفی با آن مولایی که مهربان است، برقرار شود، اصلی‌ترین نیازهای آدم برطرف می‌شود.
اصلاً اگر کسی خدای مهربانی نداشته باشد اخلاقش بد می‌شود، حالش بد می‌شود و به این سادگی نمی‌تواند حال خودش را خوب کند. درک مهربانی خدا واقعاً حال آدم را خوب می‌کند؛ هم اخلاقش بهتر می‌شود، هم از زندگی‌اش لذت می‌برد، هم دیگران از وجود او بیشتر لذت می‌برند.
در جلسات قبل، دو نقطۀ عزیمت برای شروع توجه به مهربانی خدا، ذکر کردیم. حالا یک نقطۀ عزیمت دیگر را مطرح می‌کنیم که به ساختار وجود انسان و به ساختار عالم ربط دارد:
برای اینکه بتوانید با مهربانی خدا ارتباط برقرار کنید، مهربانی خدا به کام‌تان بنشیند و مزه بدهد و لذت‌بخش شود و این مهربانی روی شما اثر بگذارد، باید عظمت خدا را ببینید، عزت و ابهت خدا را درک کنید و خدا را پیش خودتان کوچولو نکنید؛ خدایی که کوچولو بشود، اگر به ما محبت هم بکند فایده ندارد.
چرا مهربانی خدا را نمی‌بینیم یا نمی‌چشیم؟ چون خدای ما بزرگ نیست! مشکل ما این است که عظمت و بزرگی خدا را باور نداریم. رؤیت و درک عظمت خدا موجب می‌شود مهربانی‌هایی را که خدا همین الان-به‌صورت بالفعل- دارد، ببینیم و بچشیم.
حالا برای اینکه خدا پیش ما بزرگ و باعظمت شود چه‌کار کنیم؟ بزرگی خدا را از کجا تشخیص بدهیم؟ یک راهش این است که عظمت خدا را در خلقت طبیعت ببینیم. مثلاً برویم قلۀ دماوند را ببینیم و بگوییم: «خدایا! چقدر بزرگ و باعظمت هستی که این قله‌های مرتفع را ساخته‌ای» این یک راه است.
اما بهترین راه برای درک عظمت خدا این است که در مقابل عظمت خدا کرنش کنی؛ در این‌صورت، کم‌کم عظمت خدا را باور می‌کنی. یک‌مدتی تصمیم بگیر، اوامر خدا را دقیق رعایت کنی؛ مثلاً اینکه مؤدب نماز بخوان و آداب نماز را درست اجرا کن(از رعایت وقت نماز تا مؤدب ایستادن سرِ نماز و سایر آداب) برای خدا حرمت بگذار و احترام قائل شو؛ خدای بی‌احترام، اگر مهربان باشد هم فایده ندارد؛ یعنی دیگر لذتِ مهربانی‌اش را نمی‌چشی.
چرا ائمۀ هدی(ع) وقتی می‌دیدند کسی سرِ نماز با ریش خودش بازی می‌کند، ناراحت می‌شدند؟ چون می‌دیدند که دارد اثر نماز را در خودش نابود می‌کند!
بگذار خدایت بزرگ باشد تا محبتش را بچشی. کودکان هم پدر و مادرشان را واقعاً بزرگ و ابرقدرت می‌دانند که غرق محبت‌شان می‌شوند و از مهربانی آنها لذت می‌برند.
بگذار هیبت خدا تو را بگیرد! قرآن بخوان؛ ببین خدا در قرآن چقدر محکم است؛ به این سادگی‌ها کسی را تحویل نمی‌گیرد! خدا در قرآن، متکبرانه سخن می‌گوید(البته برای خدا تکبر اشکال ندارد) وقتی قرآن می‌خوانی، می‌فهمی که خدا بزرگ‌تر تو و بزرگ‌ترِ عالم است!


1402/01/10

نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

اگر کسی فکر کند در این عالم بی جهت هر اتفاقی می‌تواند بیفتد، معلوم می‌شود در این عالم خوب تربیت نشده است!

در مدرسه مدام باید نظم این عالم را بر سرِ ما ببارند و تلقین کنند تا متوجه بشویم. بعد، هرموقع هیبت این نظم عالم ما را گرفت، به ما بگویند: «رحمت خدا هم هست؛ خدا می‌تواند در این وسط معجزه کند!»

اگر انسان خطا کند باید عذاب ببیند ولی وقتی پای استغفارِ ما و بخشش خدا می آید وسط مساله عوض می شود، استغفار و بخشش درواقع یک معجزه است؛ یعنی خلاف قوانین طبیعت است!

توجه به قوانین حاکم بر حیات، ما را به‌سوی خدا سوق می‌دهد!

برای همین زندگی چندروزۀ دنیا و همین اهداف دنیایی خودمان هم نیاز به لطف و رحمت خدا داریم. می‌فرماید: «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ»  رحمت خدا ابتدائاً همۀ اشیاء عالم و همۀ اشخاص را در بر می‌گیرد. اما بعد کم‌کم به افراد خوب، اختصاص پیدا می‌کند.

رحمن و رحیم یعنی این رحمن گشترده است و رحیم اختصاصی

وقتی ما به سمت خدا نمی‌رویم همۀ موجوداتِ عالم، با ما بد می‌شوند؛

چون آنها فهمیدند خدا کیست ولی من انسان نفهمیدم چون همه عاشق خدا هستند و دارند به‌سمتش حرکت می‌کنند «یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْض» آنها در حال تسبیح هستند

اما وقتی به ذکر خدا می‌پردازی می‌بینی که همۀ ذرات و اشیاء عالم با تو خوب می‌شوند؛ و به زنده بودن عالم یقین پیدا می کنی.

خدا در بین همۀ موجودات عالم-که جبراً به تسبیح او مشغولند- یک اختیاری به انسان داده است که با ارادۀ خودش به‌سوی خدا برود و تسبیح بگوید.

حالا وقتی شما طلب مغفرت کند در آغوش خدا قرار می‌گیرد.

در این عالمِ خدا فرصت‌های ویژه‌ای برای مغفرت ما قرار داده است که یکی از آنها ماه رمضان است؛ خدا در این ماه با ما متفاوت برخورد می‌کند. دنبال بهانه می‌گردد که به ما پاداش بدهد، حتی خواب ما هم عبادت است! کسی که یک‌ذره ایمان به خدا داشته باشد، خودبه‌خود در ماه رمضان بخشیده می‌شود.


1402/01/07
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

یکی از ویژگی‌های خدا که اگر به آن ایمان بیاوریم، عمیقاً متحول خواهیم شد، رحمت و مهربانی خداست. برای اینکه به رحمانیت و لطف خدا توجه پیدا کنیم و اهمیت مهربانی خدا و نقش آن در دنیا را بیشتر درک کنیم، ابتدا باید به وضعیت قوانین حاکم بر حیات بشر توجه کنیم. مهم‌ترین ویژگی و اصلِ حاکم بر این عالم، نظم و دقتی است که خدا در حیات بشر قرار داده است؛ همان نظمی که در اثبات وجود خدا از آن استفاده می‌کنیم.

این عالم، باید یک عالم منظم و پُر از حساب و کتاب باشد؛ اگر نامنظم و به‌هم‌ریخته باشد، اصلاً ما نمی‌توانیم در آن زندگی کنیم. تصور کنید اگر این عالم، منظم و دقیق نباشد چه می‌شود؟

حالا ما در چارچوب این نظمِ متقن وارد شده‌ایم و فرصتی داریم برای «خطاکردن» و رشدکردن. منتها اگر ما در یک عالم منظم و حساب‌شده، خطا کنیم قطعاً باید عکس‌العمل آن را ببینیم و ضربه‌اش را بخوریم. اینکه ما در این عالم به‌شدت منظم، امکان خطا داریم-و در اثر بسیاری از خطاهایمان ضربه نمی‌خوریم- به‌لطف خداست؛ یعنی خدا دائماً دارد خطاهای ما را جبران می‌کند.

خدا می‌تواند زمان گذشتۀ شما را جبران کند؛ نه‌تنها می‌تواند گناهان گذشتۀ شما را پاک کند بلکه می‌تواند گذشتۀ خراب شما را به گذشتۀ خوب تبدیل کند! «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات» (فرقان/70)

نمونۀ دیگرش «قانون استعداد» است؛ یعنی ممکن است من استعداد دریافت بسیاری از تمناهای بزرگ خودم را نداشته باشم اما لطف و مهربانی خدا وسط می‌آید و می‌گوید: «من از فضلِ خودم به تو می‌بخشم» یعنی قواعد عالم را در نظر نمی‌گیرم و به تو خیلی چیزها را می‌دهم. «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ» (مائده/54)

شما ادیسون مخترع برق را ببینید تنبل بوده معلم نامه ای به مادرش می نویسد که همین نامه باعث می شود این کودک بعدها مخترع بشود. خداوند از قانون استعداد استفاده می کند استعداد نهفته.


1402/01/06
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

وقتی به ما سفارش میکنند هرکاری را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنید  یعنی باید دائماً مهربانی خدا را به خودمان تلقین کنیم.

مهربانی و رحمت خدا موضوعی است که دائماً از ذهن انسان فرار میکند. یک آفاتی در درون سینه و روح ما ایجاد میشود که موجب میشود دائماً دچار یأس از رحمت خدا

بشویم.

اگر انسان بخواهد یاس را از خودش دور کند باید اول مهربانی خدا را برای خودش ثابت کند و تلقین کند که خداودن هم رحمان است هم رحیم.

چرا فرموده اند که دائماً برای شروع هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم  بگویید و دائماً یادآوری کنید که خدا مهربان است ؟

یکی از دلائلش این است که شما در درون قلب خودت مدام تولید کنندۀ یأس نسبت به رحمت خدا هستی و به دلائل مختلف، این یأس در درون تو تولید می شود لذا باید با آن مقابله کنی

یکی از فلسفه های ذکر، یادآوری است. و هدف ذکر هم اینست که انسان هم خوب فکر کند و هم عمیق فکر کند.

رحمت خداوند هم در کلمات مختلف تجلی پیدا می کند ما در ماه رمضان هستیم

از پیامبر اکرم است که در رابطه ماه رمضان می فرماید یا ایُّهَا النَّاسُ ای مردم چه روزه دارید چه بدون روزه بدانید إِنهُ قَدْ أقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِاْلبَرَکةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اْلمَغْفِرَةِ  قبل شما هم از یان خبرها بوده روزه داری بوده اما این ماه در عین اینکه روزه را واجب کرده سه مساله را همراه خود دارد 1.برکت 2.رحمت 3.مغفرت

بعد از بیان این سه مساله می فرماید در این ماه، به مهمانی خدا دعوت شدید مهمانی که خوابیدن شما در این ماه، عبادت است، اعمال شما مقبول و دعای شما مستجاب است.

اینها نشات گرفته از چیست؟ مهربانی خداوند که اگر این نبود ماه رمضان را نیم فهمیدیم از عبادتش لذت نمی بردیم


1402/01/05 

نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

حضرت آدم بعد از آن ترک اولایی که انجام داد پشیمان شد ولی خبری از بخشش نبود

بیان کردند چهل سال یا چهارصد سال فقط گریه کرد که خداوند توبه اش را بپذیرد اما باز هم خبری نشد.

یک روز جبرئیل آمد و فرمود یا آدم اگر همینطور پیش بروی کاری از کار پیش نمی رود حتی اگر خودت در گریه ها بمیری.

فرمود چه کنم؟

فرمود: فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ خدا به آدم کلماتی یاد می دهد که با خواندن آن کلمات توبه آدم قبول می شود

هدف از آفرینش انسان اینست که مردم برای عبادت برای ذکر خلق شدند و در این مسیر حرکت کنند وَأَنِ ٱعۡبُدُونِی هَٰذَا صِرَٰط مُّسۡتَقِیم

انسان در کنار عبادت ادب در عبادت را هم باید داشته باشد

عبادت با این آیات معلوم می شود که ما باید در پیش خداوند در حرف زدن با خدا مهم است و خیلی در اجابت دعا تاثیر دارد.

وقتی محضر خداوند می رویم خداوند به ما اجازه داده که بصورت طلبکار برویم طلبکار عفو و بخشش باشیم اما نباید یادمان برود که ما به خدا بدهکاریم که چه کارهایی مانع اجابت دعا شده است چه کارهایی ما را از خداوند دور کرده.

حضرت ایوب در محضر خداوند خودش را بدهکار خدا می دید وَ أَیُّوبَ إِذْ نادى‌ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ خدایا من گرفتارم و تو ارحم الراحمین

یا امیرالمومنین با آن همه خدمات که برای اسلام داشت خودش را در برابر خداوند بدهکار می بیند آهِ ! مِن قِلَّةِ الزّادِ یا الله من چیزی برای آینده ی خودم ندارم

یا سیدالشهدا وقتی اصحاب و اهلبیت خودش را در راه خداوند می دهد می فرماید اللَّهُمَّ إنَّ هذا فیکَ قَلیلٌ خدایا اینها خیلی کم است برای تو که من تقدیم کردم

یا وقتی زینب کبری بالای پیکر بی سر برادر می نشیند به خداوند می فرماید اللّهمّ تقبّل منّا هذا قلیل القربان خدایا یان قربانی کوچک تر از اینست که ما برای تو تقدیم کردیم

بعضی وقت ها هم با تمام این اوصاف ما به خداوند یک نگاه بقول معروف چپ داریم چندین مرتبه هم اتفاقات مختلف برای ما انسانها افتاده و به خداوند اعتراض کردیم

دلیل اعتراض به خداوند هم در قرآن بیان شده است که اکثر این اعتراضات سوء ظن ما به خداست الظّانّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ

بدگمانی و سوء ظن ما نسبت به خداوند هم دلیل دارد

1.اینکه آیه می فرماید إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ما قبول نداریم خداوند شنونده است خدا بیننده است

 معترضیم که خداوند چرا صدای ما را نمی شوند چرا گفتاری ما را نمی بیند.

خداوند شنونده است ولی یادمان رفته صدای بنده اش را خیلی دوست دارد

2.اینکه آیه می فرماید إِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ قبول نداریم که خداوند دعای ما را می شوند قبول نداریم که خداوند دعای ما را اجابت کرده است و الا نمی فرمود ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

خدا دعا را می شنود اجابت هم نمی کند اما یک سری موارد هست که بظهور رسیدن است که یک دلیلش ظرفیت  ماست

3.اینکه آیه می فرماید اللّٰهُ لَطِیفٌ بِعِبٰادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَشٰاءُ قبول ندارم که روزی من دست خداست می گویم تلاش من است خدا کجای این روزی است ولی اگر دقت کنم اگر خداوند اراده کند روزی قطع می شود و من هم توان حرکت ندارم برای جمع کردن روزی

4.اینکه آیه می فرماید أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى قبول ندارم که خدا همیشه مراقب من است تمام سختی های دنیا را به چشم خدا می بینم که خدا من را رها کرده است بفکر من نیست ما را به دنیای خاکی آورده تا سختی بدهد یا در جای دیگر می فرماید إِنَّ اللهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا


1401/01/04
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

خدا را شکر که توفیق شامل حال ما شد ماه رمضان دیگر را درک کنیم مناجات را طاعت را بندگی را 

خیلی پیش اومده وقتی روبروی یکی قرار می گیریم دلمان می خواهد از خودمان خیلی تعریف کنیم از مشکلاتمان خیلی بگوییم ولی نمی‌توانیم از کجا شروع کنیم نمی دانیم از چه چیزی حرف بزنیم 

در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی یک سری ادعیه هست که به ما یاد میدهد که با بهترین زبان از خودمان تعریف و تمجید کنیم از خداوند درخواست کنیم با خداوند حرف بزنیم 

اصلاً نه! این ادعیه ها آنقدر شیرین است که دلمان می‌خواهد این دعا را حفظ کنیم 

اینها را معصوم به ما یاد داده است اینها را خداوند به معصوم یاد داده است و اجازه داده است که با خداوند صحبت کنیم حرف بزنیم درد دل کنیم

بطور مثال

مناجات شعبانیه که سپری کردیم از دست ما رفت چگونه تلف شد نمیدانم معصوم زبان صحبت کردن را به ما یاد می دهد که ما با خدا اینطور صحبت کنیم:

إِلٰهِى إِنْ أَخَذْتَنِى بِجُرْمِى أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ خدایا اگر نگاه تو به جرم من باشد نگاه من به عفو و بخشش توست می دانم تو ستار العیوبی عیب ها را می پوشانی، وَ إِنْ أَخَذْتَنِى بِذُنُوبِى أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ اگر نگاه تو به گناه من باشد نگاه من به مغفرت توست، وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَها أَنِّى أُحِبُّکَ اگر من را وارد آتش کنی این را بدان می دانم که اهل آتشم ولی ذره ای از محبت تو کم نمی شود

یا در دعای کمیل امیرالمومنین یاد داده اینطوری با خدا صحبت کنیم

اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِکُ الْعِصَمَ بگیم خدایا گناهانی که باعث شده آبروی من ریخته بشود ببخش 

اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ النِّقَمَ خدایا گناهانی که باعث شده کیفر بر سر مردم ببارد ببخش 

اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُغَیِّرُ النِّعَمَ خدایا گناهانی که باعث شده جای نعمت و نقمت عوض بشود ببخش 

اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ خدایا گناهانی که باعث می شود دعا مستجاب نشود را ببخش گناه حتی کاری می کند دعا هم مستجاب نشود 

آمدند محضر موسی گفتند یا موسی خشک سالی داریم فرمود برویم بیابان دعای باران بخوانیم باران نعمت ببارد خدا به موسی فرمود موسی من دعای شما را مستجاب نمی کنم چون یک جوان گناهکار در جمع هست بگو بیرون برود تا باران را نازل کنم موسی حرف خدا را بیان کرد هنوز تمام نشده باران بارید 

موسی فرمود خدایا کسی بیرون نرفت؟ خدا فرمود یا موسی تا حرف من را گفتی جوان استغفار کرد.

ببینید یک جوان در جمع باعث شد دعای موسی براورده نشود حالا ببینید گناه ما گناهکارانچه می کند.

اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ الْبَلَاءَ خدایا گناهانی که باعث شده بلا نازل بشود بر مردم ببخش.

یکی از عمده مشکلات و گرفتاری هایی که ما به آن دچاریم یک دلیلش گناه است خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی بهجت را آمد محضر ایشان گفت مشکل دارم فرمود استغفار کن گناه مسبب خیلی گرفتاری هاست.

یادعای ابوحمزه ثمالی که در سحر های ماه رمضان خوانده می شود

نقل است که امام سجاد این دعا را در سحر ماه رمضان می خواند و می فرماید من برای خودم گریه می کنم چون بدحالتر و بدتر از من روی زمین نیست این حرف معصوم است.

وقتی معصوم این را بیان می کند ما چه بگوئیم؟

امام سجاد در دعای ابوحمزه می فرماید:

فَمَنْ یکون أَسْوَء حالاً مِنّیِ خدایا بدحال تر از من روی زمین هست؟

إِنْ نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حَالیِ إِلَى قَبْرِی لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتیِ خدایا با این وضعم با این حالم با این پروندم چطوری وارد قبرم بشوم 

وَمَا لِى لَاأَبْکِى وَلَا أَدْرِى إِلىٰ مَا یَکُونُ مَصِیرِى چطور گریه نکنم که نمی دانم با چه وضعی به سمت تو می آیم بهشتی هستم یا جهنمی؟

أَبْکِى لِخُرُوجِ نَفْسِى گریه می کنم از وضع جان دادنم آیا با حال گناه جان می دهم یا نه؟

أَبْکِى لِسُؤالِ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ گریه می  کنم از دو فرشته قبر که نمی دانم می توانم جوابی سوالاتشان را بدهم یا نه؟

أَبْکِى لِخُرُوجِى مِنْ قَبْرِى عُرْیاناً ذَلِیلاً حامِلاً ثِقْلِى عَلَىٰ ظَهْرِى گریه می کنم از خارج شدن از قبرم هم عریانم هم ذلیل و خوارم و سنگینی پرونده پر از گناهم را باید تحمل کنم

این عبارت را می توان پیش انسان گفت؟ نه ولی یک شخصیت می توان بیان کرد که خداست الهی و ربی من لی غیرک یعنی هر جای عالم را به گردم بغیر از تو نمی توانم پیدا کنم


14012/01/03
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

وقتی علی به امامت رسید آمدند محضر رسول الله با ناراحتی گفت من ولایتش را قبول ندارم فرمود دستور خداست گفته اگر خدا هم گفته باشد قبول ندارم
اگر کسی ولایت امیرالمومنین را قبول نداشته باشد جزء بدبخت ترین افراد روی زمین است حرف من نیست حرف روایات است
در رابطه با فضائل یعسوب الدین امیرالمومنین در کتب عامه روایات زیاد است که نمی دانم کدامش را بگویم هر چند ترس هم هست که بگویند فلانی صوفی و علی اللهی است.
یک کتاب معرفی می کنم بروید کتاب را از اینترنت دانلود کنید 1001 فضیلت امیرالمومنین در منابع اهل سنت مطالعه کنید
چند روایت از فضیلت امیرالمومنین عرض کنم
امام باقر از رسول اکرم نقل می کند إِنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَلَ عَلَیَّ جبرئیل بر من نازل شد وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقُومَ بِتَفْضِیلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ خَطِیباً عَلَى أَصْحَابِکَ و گفت: خداوند تو را مأمور می نماید که به بیان فضائل علی بن ابیطالب علیه‌السلام در بین اصحاب بپردازی لِیُبَلِّغُوا مَنْ بَعْدَهُمْ ذَلِکَ عَنْکَ تا آنها نیز این فضائل را بعد از تو به آیندگان منتقل نمایند وَ یَأْمُرُ جَمِیعَ الْمَلَائِکَةِ و به همه فرشتگان نیز فرمان داده است أَنْ تَسْمَعَ مَا تَذْکُرُهُ تا فضائلی را که شما بیان می کنید، گوش کنند
چه عبادتی بالاتر از این که ملائک در جمع شما ذاکرین علی بن ابی طالب باشند
چرا فضائل را بیام می کنیم؟
1. بدانیم زیر پرچم چه کسی هستیم.
2. بدانیم زیر پرچم این آقا نمی توانیم هر کاری کرد و هر جوری بود.
روایت است از رسول اکرم زَیِّنُوا مَجَالِسَکُمْ‏ بِذِکْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب اگر می خواهید مجالستان نورانی باشد پر برکت باشد با ذکر علی بن ابی طالب زینتش بدهید
یا روایت دیگر ذِکْرُ عَلِیٍّ عِبَادَةٌ اگر می خواهید عبادتتان پر از محصول باشد در آن و بعد از آن ذکر علی باشد برای اینکه ذکر علی خودش یک عبادت است
شاعر خیلی قشنگ گفت
نماز بى ولایت بى ‏نمازیست
تعبد نیست، نوعى حقه بازیست
روایت دیگر است وَ لَا یُقْبَلُ الله إِیمَانُ عَبْدٍ إِلَّا بِولَایَتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ خداوند ایمانِ هیچ بنده ای را قبول نمی کند مگر به ولایتِ علی (ع) و برائتِ از دشمنانش
پس بیان فضائل حضرت هم دستور  است و هم عبادت و هم تضیمین برای ما.
عبدالله بن مسعود نقل می کند که پیامبر صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله روزی مرا صدا کرد فرمود: من در آسمان چهارم در معراج در حضور ارواح انبیا و وجود عیسی و خضر حضور داشتم. جبرئیل گفت: سوال کن چه شد پیامبر شدید؟ گفتند: ما پیامبر شدیم چون ولایت تو و علی علیه‌السلام را قبول کردیم.
همین عامه که ولایت امیرالمومنین را قبول ندارند
یک دعایی خلیفه ی دوم دارد خیلی جالب است باَبی اَنتُم وَ اُمِّی بِکُم هَدانَا اللهُ وَ بِکُم اَخرَجَنا مِن الظُلُماتِ اِلَی النُور یعنی توسط امیرالمومنین، خدا ما را هدایت می کند و ما را از ظلمات بیرون می آورد


هیئت محبان الحسین علیه السلام شهرستان نکا

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

در لیالی قدر به شب زنده داری اکتفا نکنیم شبقدر را قدر بدانیم

یکی از بشارتهایی که خداوند در قرآن به پیامبر اکرم سلام الله علیه و به برکت ایشان نیز به امت اسلامی داده است بشارت شب قدر است.
مهمترین بشارت در این شب شفاعت امت است که امت اسلامی با شفاعت پیامبر اکرم راهشان انقدر کوتاه می شود که می توانند راه طولانی امت های گذشته را به راحتی طی کنند.
دلیلش اینست که شب قدر برای امت گذشته نبوده و فقط برای مسلمانان و پیامبر آخر الزمان آمده است.
در آخرالزمان طبق روایات عمر امت رسول الله کوتاه می شود ولی اگر هدفمند زندگی کنند می توانند به اندازه عمر امت گذشته از عمرشان بهره برداری کنند
أَوَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فیهِ مَنْ تَذَکَّرَ خداوند متعال به اندازه رشد انسان به او عمر می دهد.
شما ببینید خداوند به آدم ابوالبشر عمر زیاد داده به نوح عمر زیاد داده به انبیاء دیگر هم همینطور اما رشد امتش چقدر بود؟
وقتی می رسد به امت رسول الله روایت می گوید امت رسول الله کارشان می تواند به جایی برسد که بشوند محصول انبیاء گذشته.
مرحوم فیض کاشانی در کتاب تفسیر صافی خودش روایتی نقل کرده که یک فردی از امت بنی اسرائیل عمری طولانی داشته چقدر بوده نمی دانم ولی بیان شده بیش از 1000ماه در راه خدا شمشیر زده است.
پیامبر وقتی این را شنید خیلی تعجب کرد به خداوند فرمود در قبال عمری که به این فرد دادی به امت من چه می دهی؟
خداوند فرمود من سوره قدر را به امت تو دادم یعنی سوره قدر می تواند معجزه ای کند که امت تو نیازی به عمر طولانی او نداشته باشند ولی به اندازه عمر آن شخص راه رسیدن به خداوند را کوتاه کنند و با توی پیامبر زودتر مقرب به درگاه بشوند
چند نکته در آیه شریفه و ما ادراک ما لیلة القدر عرض کنم:
1.اگر کسی لیله القدر را بخواهد متوجه بشود باید پیامبر را متوجه بشود چون خداوند متعال یکی از شرائط هدایت امت حتی امت انبیاء گذشته را تمسک به رسول الله می داند.
2.شب قدر هدیه مخصوص خداوند است به رسول الله برای اینکه رسالتشان را تمام کنند که هدفشان اینست همه ی عالم را به سمت خدا ببرد و همه ی امت را شفاعت کند.
3.امام صادق فرمودند اگر انسان می خواهد لیله ی قدر را درک کند باید مقام ولایت را درک کند به مقام ولایت راه پیدا کند که درب آن شناخت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراست.
می دانید چرا؟ چون حضرت زهرا وقتی در مقابل دشمن ایستاد هتک حرمت ها را به جان خرید به ما فرمود ولایت ولایت ولایت.
این لیالی قدر را قدر بدانید بیدار ماندن بدرد نمی خورد عبادت با معرفت باشد که در این سه شب می توانید به اندازه 250سال عبادت داشته باشید.
که کلیدش راه پیدا کردن به ولایت است و متمسک شدن به رسول الله


حرم شهدای گمنام شهرستان نکا

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
یکی از حقائقی که همه ی موجودات عالم به ویژه انسان از آن حقیقت بهره مند می شود رحمت واسعه خداوند است که اگر بینا و بصیر باشد می تواند با چشم سر این حقیقت را ببیند ولی بعضی اوقات انسان بخاطر غفلتی که به سمتش می آید قادر به دیدن این موضوع نیست و این یک خطری است برای انسان که ممکن است او را به بی خدایی و شک در وجود و عدم وجود خداوند بکشاند.
خداوند برای اینکه به افراد بفهماند مشمول الطافش هستند تذکراتی می دهد که هم دست از غفلت بردارند هم دست از لجاجت بعنوان نمونه آفرینش که از رحمت الهی است که می رسد به این عبارت که مجموعه هستی و همه مخلوقات ارضی و سماوی عالم، ظهور در رحمت هستند و تداوم حیات آنها هم بواسطه رحمت خداوند است.
حتی شما ببینید در آیات مختلف وقتی بحث از دشمن و مخالف می آید بحث از گناهکار می آید خداوند عالم دلسوزانه راه جلوی پایشان می گذارد برای اینکه نجات پیدا کنند همه ی اینها بخاطر محبت اوست برای چه؟ چون هم رحمان است هم رحیم
روایت است: أوَّلُ ما خَلَقَ اللّه القَلَم اولین چیزی که خداوند خلق کرد قلم است أوَّل ما کَتَب القَلَم أنا التَّوّابُ اولین چیزی که خداوند به وسیله قلم نوشت این جمله است که من تواب هستم أتُوبُ علی مَنْ تابَ می بخشم از هر کسی که درخواست توبه کند.
همین تواب بودن خداوند عین رحمت است نسبت به شخص گنهکار
رحمت خداوند نسبت به بندگان به دو نوع است بسم الله الرحمن الرحیم یک رحمت رحمانیه است که رحمت عام است و یک رحمت رحیمیه است که رحمت خاص است.


مجازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین

در دعای اول روز ماه رمضان عبارتی است با این مضمون که اللهم اجعل صیامی فیه صیام الصائمین و قیامی فیه قیام القائمین.
این عبارت دو جزء دارد یک جزئش روزه است که فقها فرمودند روزه یعنی انسان قربة الی الله از اذان صبح چیزی نخورد چیزی نیاشامد تا اذان مغرب اما سوال قیام یعنی چه؟
خداوند عالم در آیه 46سوره سبا عبارتی دارند أَن ْتَقُومُوا لِلَّه ِمَثْنى‏ و َفُرادى‏ این یک موعظه است یک وصیت است از طرف خداوند به پیامبر آیه را کامل بخوانیم که یا رسول الله اگر کسی از شما موعظه خواست نصیحت خواست قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی بهجت را می فرمود در خانه اگر کس است یک حرف بس است یا رسول الله بگو آی مردم یک نصیحت بیشتر ندارد اَن ْتَقُومُوا لِلَّه در راه خدا قیام کنید چه مدل قیامی باشد؟قیام فردی یا جمعی؟ مَثْنى‏ و َفُرادى هم جمعی هم فردی اگر نشد یکی را انتخاب کنید.
قیامی که خداوند در این آیه بیان کردند یعنی اینکه انسان از سر سفره دنیا که طعامش شهوت هوی و هوس بلند شود و حرکتی به سمت خداوند داشته باشد. مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ به سمت خداوند حرکت کند.
اینجا یک نکته دارد آیا هر حرکت و قیامی می تواند موجب تقرب الی الله باشد نخیر.
قیامی می تواند موجب تقرب بشود که چند شرط داشته باشد: شرط اول اینکه قیام ما مانند پیامبر باشد شرط دوم اینکه قیام برای دل کندن از لذت دنیوی باشد شرط سوم اینکه آماده سازی باشد برای سفر اخروی
با این سه شرط اولین تصمیم در روز اول ماه رمضان این باشد در زندگی اهل قیام باشیم.
اگر ما در ماه رمضان این تمرین را داشته باشیم یازده ماه سال می فهمیم چطوری زندگی کنیم اللَّهُمَّ اجْعَلْ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ
خدا توفیق به همه ی ما بدهد جزء عبادت گنندگان باشیم. تمام مفسرین در این مورد فرمودند بهترین قیام قیام لیل هست یعنی شب زنده داری عبادت نماز دعا ذکر تلاوت قرآن بهترین عبادت نماز شب یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا سخت هم نیست نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا سر شب باشد نصف شب باشد أَوْ زِدْ عَلَیْهِ نزدیک صبح باشد فرقی ندارد قُمِ اللَّیْلَ یکی از اساتید اخلاق ما می فرمود خدا حفظش کند می فرمود لازم نیست همه اش را بخوانید یک دو رکعتی هم کفایت می کند می دانید بخوابید بلند نمی شوید قبل از خوابیدن بخوانید حتی نشسته بخوانید
یک بشارت به اهل نماز شب داشته باشیم اگر نتوانستید بخوانید عیبی ندارد ناراحت نباشید در روز هم می توانید بخوانید. روایت بخوانم آمد محضر امام صادق سلام الله علیه زیاد اتفاق افتاد نماز شب نخواندم ولی در روز قضایش را بجا آوردم آیا جایز است؟ فرمودند این کار مابه روشنی چشم من است. پیامبر هم فرمودند خداوند به کسی که قضای نماز شبش بجا بیاورد مباهات می کند می فرماید ای ملائک من چیزی را که به بنده ام واجب نکردم را قضا می کند شاهد باشید او را آمرزیده ام.

خداوند ان شاء الله همه ی ما را جزء قیام القائمین قرار بدهد فرج امام زمان را تعجیل بفرماید رهبر عزیزمان را تائید بفرماید

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین


بیشترین اثر خدمت به جامعه ایجاد معنویست در انسان است در نهج البلاغه است امیرالمومنین می فرماید مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی نسبت امربه‌معروف و نهی از منکر نسبت به بقیه فرایض مثل قطره به دریاست 

قطره اصلاً در دریا حساب نمی‌شود، قابل‌مقایسه نیست. چرا امربه‌معروف و نهی از منکر این‌قدر فاصله نجومی با بقیه خوبی‌ها دارد؟ چون این دو اقدام مهم در راستای جامعه سازی است.

کمک به ترک گناه در جامعه ثوابش خیلی بیشتر است. کمک دیگران به انجام کار خیر ثوابش دو صدچندان است.

معنا این نیست که خودمان گناه کنیم بعد به مردم بگوییم شما گناه نکنید یا خودمان کار خیر را ترک کنیم خداوند هم گله می کند که خودتان فراموش می کنید کار خیر کنید ولی دیگران را دعوت به خیر می کنید

رسول الله فرمودند مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً، فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلى‏ یَوْمِ الْقِیَامَةِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْ‏ء هرکسی بانی و مؤسس کار خیری در جامعه شود هرکسی تا قیامت به آن عمل کند ثوابش به شما هم می‌رسد.

موضوع خدمت به جمعه انقدر مهم است که اهل‌بیت (ع) به‌شدت حساس بودند و شیعیان را نهی می‌کردند که در حکومت طاغوت مسئولیتی قبول کنند. چون طاغوت جوامع را نابود می‌کنند اما اگر اهل‌بیت (ع) فرصتی پیدا می‌کردند خدمت به مردم داشتند و جامعه را می ساختند وقتی جامعه ساخته می شد به دوستانشان توصیه می‌کردند در حکومت ورود پیدا کنند چون حاکمیت عرصه خدمت‌رسانی به جامعه است.


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین


در بیانیه دوم گام انقلاب اسلامی حضرت آقا عباراتی دارند با این مضامین که بحث از خودسازی و تمدن سازی است.

یکی از آیاتی که صراحتا بحث از این موضوع دارد آیه 105 سوره مائده است که خداوند می فرماید یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 

در انی آیه شریفه بحث از خودسازی است که انسان را وادار می کند به خودسازی البته بعضی ها هم مفسر می شوند نسبت به این آیه می گویند که این آیه در مورد خودسازی است ربطی به جامعه سازی ندارد.

پاسخ این افراد را با یک روایت عرض می کنم شخصی از پیامبر (ص) درباره این آیه پرسید که این آیه را برای او شرح دهند روایت طولانی است مختصر عرض کنم حضرت فرمودند: وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ ابتدا امربه‌معروف کن وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ، نهی از منکر کن وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَکَ و صبر کن به آنچه از ناملایمات به تو مى‏رسد ‏ حَتَّى إِذَا رَأَیْتَ شُحّاً مُطَاعاً در انجام این وظیفه مهم تا می‌توانی استقامت داشته باش ...

پیغمبر اکرم در این روایت بیان می کند زمانی که مسئولیت اجتماعی خودت در حیطه جامعه پردازی انجام بدهی با یک سری موانع برخورد می کنی که نمی گذارد و بعد مجبور می شوی جامعه سازی را رها کنی و به سراغ خودت می‌روی. نه اینکه از اول برو سراغ خودت.

علامه طباطبایی در مورد این آیه می فرماید این آیه با آیات دعوت به دین و آیات مربوط به امربه‌معروف و نهى از منکر منافات ندارد، زیرا این آیه نهى مى‏کند مؤمنین که دست به کاری بزنند که گمراهان می زنند و بعد امر به معروف که هدایت جامعه است.

نکته دقیقی است خودسازی در متن جامعه سازی اتفاق می افتد و نه‌تنها این دو منافاتی باهم ندارد بلکه اصلاً جامعه سازی سکوی پرواز به‌سوی عالی‌ترین و بالاترین مقامات معنوی است.

یکی از مسلمانان در صدر اسلام تصمیم گرفته بود برای خودسازی از جامعه فاصله بگیرد و در گوشه‌ای عزلت گزیند. خبر به گوش پیامبر (ص) رسید حضرت به او فرمود: «إنّما رَهبانِیَّةُ امَّتی الجِهادُ فی سبیلِ اللَّهِ.»(امالی صدوق، ص66) یعنی رهبانیت امّت من جهاد کردن درراه خداست. رهبانیت به معنای کناره‌گیری و انزوا از صحنه اجتماع و پرداختن به عبادت‌ها و ریاضت‌های طاقت‌فرسا در راستای خودسازی است. حضرت به او فرمود این خودسازی در متن جهاد رخ می‌دهد. 

در جهاد دو نکته است 1.مصداق جامعه پردازی است 2.تکلیف اجتماعی است برای حفظ جامعه

خودسازی می‌خواهی برو جهاد کن و وضعیت جامعه را اصلاح کن.


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین


بحث پیرامون آیه جهاد با نفس و اموال است روحیه جهاد و شهادت طلبی در کشور ما الحمدلله زیاد است بقول شاعر شیرین سخن: در باغ شهادت باز باز است. 

بله جوانان رفتند جنگ هشت سال جانباز شدند شهید شدند الحمدلله خداوند قبول کند از آنها و جوانان رفتند سوریه جانباز شدند شهید شدند الحمدلله خداوند قبول کند از آنها.

وقتی به آیات جهاد می رسیم امکان دارد خیلی دچار اشتباه بشویم. اشتباه اینجاست که ما فقط یک قسمت آیه را نگاه و به آن توجه می کنیم جهاد یعنی جهاد با نفس یعنی شهادت پس جهاد با اموال چه می‌شود؟چند نفر جوان سراغ دارید مشتاق جهاد با اموال باشند؟

چند نکته بیان کنم از این آیات:

1.ارزش معنوی جهاد در اینست که مقدمه جهاد با نفس جهاد با اموال است.کسی که مال نداشته باشد مستثنی قرار نمی گیرد بلکه با کار و تلاش برای کسب مال می تواند جهاد کند.

2.جهاد به معنى جنگ و نبرد مسلحانه نیست هر نوع تلاش و کوششى که براى پیشبرد اهداف مقدس الهى انجام گیرد، شامل جهاد مى‏شود.

3.برخی روایات جهاد اقتصادی را بر جهاد در راه خدا مقدم کردند.

امام رضا ع فرمود: الَّذِی یَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ هر که از فضل خدا آن را مى‏جوید که خانواده‏اش را تأمین کند، پاداشى برتر از جهادگر در راه خدا دارد.

اگر یک روز از ظهور مانده برو سرکار

4.فضیلت عبادت عابد تاجر بالاتر از عابد بیکار است.

نزد امام صادق علیه السلام آمد امام سوال کرد که عمر بن مسلم چه مى‏کند. گفتم: کارش به خیر و صلاح است؛ امّا تجارت را رها کرده است. امام صادق علیه السلام سه بار فرمود: این کار شیطان است.

اگر انسان دنبال خودسازیست اگر دنبال کسب معنویت است این دو در متن کار وجود دارد.

قدیم برای رفتن به محل کار آدابی داشتند وضو می‌گرفتند الان به کجا داریم می رویم؟

قدیم برای رفتن به محل کار آدابی داشتند دعای رزق و روزی می خواندند اگر الان هم به مغازه های قدیمی بروید اکثرشان کاغذی به دیوار یا روی میز دارند که آیه و دعای کسب روزی حلال در اوست الان وجود دارد؟ 

خیلی کم

اگر رزق و روزی برکت ندارد بخاطر هیمن چیزهاست.

خوب است در دیوار اتاقمان بنویسیم کارگاه من عبادتگاه من است


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین


یکی از کلیدواژه و توصیه های چند ساله ی مقام معظم رهبری پیرامون اقتصاد است.

خداوند متعال، عبادت و معنویت را در متن زندگی تعبیه کرده این‌گونه نیست که انسان برای خودسازی کار و زندگی خودش را رها کند و گوشه مسجدی بنشیند. نه الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ عبادت ده بخش است تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِی طَلَبِ الْحَلَالِ نُه بخش آن، جُستن روزى حلال است. اسلام زندگی را مسجد و محل عبادت کرده است. 

پس باید ما به این نتیجه برسیم که اگر کسی صبح به سر کار رفت ظهر یا شب برگشته یعنی عبادت کرده. نخیر اگر این حس ایجاد شد که با هر کار کردنی انسان در حل عبادت است نگاه درستی به زندگی و بندگی ندارد.

زندگی و بندگی دو مقوله جدای از هم نیستند اگر از همدیگر جدا بشوند بدانید آسیب جدی وارد زندگی خواهد شد.

امام صادق ع فرمود: الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ آن‌که خانواده خویش را از حلال روزى مى‏دهد، مانند مجاهدِ در راه خدا است.

اگر در فرهنگ کاری ما مسلمانان تلاش و کار، عبادت و مجاهده بود. کارگاه من عبادتگاه من است. میزان ساعات کار مفید در کشور ما این‌قدر پایین نمی آید.

یک نفر بچه بسیجی و حزب‌اللهی را بخواهند معرفی کنند ما را با پرکاری می‌شناسند؟ می‌گویند چقدر این‌ها کار می‌کنند؟ 

اگر بپرسند چرا این‌ها این‌قدر پرکارند جواب ما اینست که کارگاه من عبادتگاه من است. کارخانه من عبادتگاه من است.

در قرآن کریم خداوند9مرتبه جهاد را کنار مال گذاشت تا شاید نگاه ما به مال عوض شود یعنی باید باورمان بشود که اسلام به کار ما به فعالییت اقتصادی ما اینقدر ارزش وبها داد که نامش را جهاد بگذارند.

وقتی خداوند عالم می خواهد انگیزه سازی کند برای بندگانش می‌فرماید یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؛ 

می‌خواهید شما را به تجارتی راهنمایی کنم که از عذابت دردناک نجات پیدا کنید؟ 

کدام تجارت؟

1.تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ایمان به خدا و رسولش بیاورید 

2.وَ تُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ با اموالتان و با جانتان در راه خدا جهاد کنید

مگر با اموال هم می شود جهاد کرد؟ بله

علامه طباطبایی می فرماید مجاهده یعنی تلاش و بکارگیری تمام توان و سبیل اللَّه یعنی راه خدا.

منظور از مجاهده به اموال و انفس، عمل و بکار گرفتن تمام قواست در انجام تکلیف مالى و بدنی الهى، مالی مثل زکات و خمس و انفاق بدنی مانند نماز و روزه و حج و غیره.

پس باید نتیجه بگیریم که معنای آیه این می شود  مومن واقعی کوشش می کند تا تکالیف مالى و بدنى اسلامى خود را انجام دهند و در حالى انجام مى‏دهند و یا عملشان چنین حالى دارد که در دین خدا و در راه او است


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین

آیا دین‌داری با بی‌حساب‌وکتاب بودن در مسائل مالی جور درمی‌آید؟ 

اگر وارد کتاب وحی بشویم در سوره اسرا آیه 29 خداوند به پیامبر امر می کند که باید حساب و کتاب داشته باشی وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ دستهای خودت را به گردنت آویزان نکن(یعنی خرج نکردن) وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ دستهای خودت را بیش از حد باز نکن(یعنی ولخرجی) فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا که مورد سرزنش قرار می گیری

آمد محضر امام صادق سائلی آمد برای درخواست کمک امام زنبیلی داشت که رد آن خرما بود دستش را پر از خرما کرد به سائل داد سائلی دیگری می آید به همین منوال تا 4سائل

سائل پنجمی می آید امام چیزی نمی دهد و فقط می فرماید خداوند روزی رسان من و شماست 

شاید برای خیلی ها سوال پیش بیاید امام که بخشش زیاد است چرا دست رد به این سائل زد راوی می گوید امام صادق رو کرد بمن فرمود زنی فرزند خودش را برای درخواست کمک به محضر پیامبر می فرستد و می گوید اگر چیزی نداشت پیراهن پیامبر را طلب کن.

آن سائل آمد و همین درخواست را از حضرت کرد و حضرت اجابت کرد و پیراهن خود را از تن درآورد و به او عطا کرد. 

در همین حین آیه نازل می شود وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ طوری رفتار نکن که دستت به پشت گردنت بسته شود یعنی زیاده روی کنی

وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ

طوری رفتار کنی که دستت جلوت بسته شود یعنی خسیس باشی

مَلُومًا مَحْسُورًا که اگر اینطور باشی خودت را درمانده می کنی

نزول این آیه گوشزدی بود به پیغمبر که میانه روی کن در امورات اقتصادی و کمک.


شما کار امام صادق را ببینید کار ما را ببینید اگر در زمان ما حضور داشتند و در این عصر زندگی می کردند زندگیشان چطور بود؟ اگر چیزی کم می شد سریع هجوم می آوردند برای خرید؟ 

اگر مردم ما اینطور هستند مشکل اینجاست که در معیشت ما نتوانستیم فرهنگ سازی کنیم. خیلی ها هم می گویند توکل کنید خیلی ها هم می گویند تقدیر چنین است.

خدا از ما خرج عاقلانه و با حساب‌و‌کتاب می خواهد می گوید نگاه کن به درآمدت خرج کن

جالبتر اینست که انضباط مالی ندارد زحمت هم نمی کشد این را به پای دین می گذارد

مثلا وام میگیرد فلان مقدار قدرت ندارد بپردازد کسی هم نمی تواند کمکش کند می‌گوید: توکل به خدا خدا جور می‌کند.

طوری جا افتاده که عده‌ای فکر می‌کنند هرکس بی‌خیال‌تر باشد باایمان تر است.

توکل برای این نیست که کم‌کاری‌های ما را توجیه کند. 

یکی از اصحاب، از رسول خدا (ص) پرسید: «می‌خواهم توکل داشته باشم. اسبم را ببندم و توکل کنم یا اسبم را رها بگذارم و توکل کنم؟» پیامبر خدا (ص) فرمودند: «حتماً بند اسب را محکم کن و بعد توکل کن.»


بسم لله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین


بحث در شبها اشتغال بود و بیکاری و اقتصاد و یکی از مواردی که در اقتصاد وجود دارد فقر و غناست.

این را همه ی ما شنیدیم بعنوان یک روایت که واقعیت اینست روایت نیست برداشت روایت است از دری که فقر بیاید ایمان از در دیگر می رود که احتمالا برداشت این روایت کاد الفقر ان یکون کفراً استیعنی می فرماید فقر انسان را به کفر وا می دارد.

نسبت به این گونه روایات و گفته ها چند نکته بیان کنم:

1.فقر همیشه از ناحیه اقتصاد نیست ما فقر فرهنگی داریم فقر دینی داریم فقر سیاسی داریم و ... که همه ی اینها می تواند انسان را به کفر نزدیک کند.

شما نگاه کنید شخص سیاسی که سیاست زده بشود یا شمه ی سیاسی نداشته باشد به کاهدان می زند ملتی را بیچاره می کند عالمی مطالعه دینی نداشته باشد برداشت غیر فهم قران و روایات داشته باشد حدیث شناس نباشد قران شناس نباشد ملتی را به ضلالت می کشاند جمعه ای که برنامه فرهنگی نداشته باشد ملتش از فرهنگ ناب بی خبرند. اینها همه اش فقر است

2.درست است فقر از نشانه ی بی ایمانی است اما قرآن کریم انسان را به صبر در مسائل فقر دعوت کرده وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ

کسانی که از کم شدن مال و یا آسیب رسیدن به نفستان مثل بید می لرزید و می ترسید خداوند بشارت داد که اگر صبر داشته باشید 1.ان الله مع الصابرین 2.ان مع العسر یسری

3.فقر معنای مختلفی دارد 

یک معنایش معنای مذمت است که معنای همانی بود که در مورد انواع فقر عرض شد 

یک معنایش معنای مدح است تا جایی که پیامبر اکرم فرمودند الفقر فخریمن به فقر افتخار می کنم

یا خداوند جل جلاله در قران کریم می فرماید یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ ای مردم شما نسبت به خداوند فقیرید

چرا فرمود؟ چون اگر انسان خود را غنی ببیند طغیان می کند إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى

4.کسی که بخاطر فقر مالی دچار بی اعتقادی بشود در واقع از فقر فرهنگی و دینی خوبی برخوردار نیست بیشتر از این موضع آسیب خواهد دید.

اما سوال آیا دین داری با بی حساب و کتابی که خودش عامل فقر است جور در می آید یا نه؟


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین


در جلسه قبل بحثی پیرامون بیکاری جوانان و آسیب شناسی بیکاری شده بود.

فضای اشتغال اقتصاد می آورد حتی در حوزه دین بخاطر همین مقام معظم رهبری در نکته ی دیگری از گام دوم انقلاب اسلامی بحث از اقتصاد به میان می آورد و می فرماید اقتصاد یک نقطه‌ی کلیدیِ تعیین‌کننده است.

پیامبر اکرم فرمودند اگر جوان می خواهد آینده خودش را بسازد و تعیین کننده شخصیت خودش باشد برود کار کند.

در جهانی که فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ حساب و کتاب در آن وجود دارد نمی توان بدون حساب  کتاب زندگی کرد.

 ما در یک دنیایی در حال زندگی هستیم که خداوند فرمود إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ یعنی به اندازه خلق کردیم یعنی ترازو یعنی میزان.

اندازه‌گیری اساس خلقت است.

برای اینکه انسان بتواند خوب بندگی کند لازم است اهل حساب و کتاب باشد خصوصاً در مسائل اقتصادی.

مِن عَلاماتِ المُؤمِنِ ثَلاثٌ: حُسنُ التَّقدیرِ فِی المَعیشَةِ امام باقر فرمودند ؛ از نشانه های مومن سه تا است اولین مورد را می فرماید مومنین برنامه‏ریزى درست‏ مالی دارند. نکته اینجاست که اقتصاد از معنویت سرچشمه می گیرد

فرمود: «ما خَیرٌ فی رَجُلٍ لا یَقتَصِدُ فی مَعیشَتِهِ؛ ما یَصلُحُ لا لِدُنیاهُ ولا لِاخِرَتِه؛ هیچ خیری نیست در کسی در زندگى‏اش اندازه نگه نمى‏دارد، نه خیرى در او است و نه دنیا و آخرتش را سامان مى‏دهد.

یعنی شما در تمام عوالم حتی عالم سیاست ببینید یک سیاستمدار از ایمان درست‌وحسابی برخوردار نباشد نمی‌تواند برنامه‌ریزی درستی برای مسائل کشور داشته باشد. 


چند روایت اقتصادی بخوانم همه یاد بگیریم حتی در مهمانی گرفتن ها در مسافرت رفتن ها روایت است المُؤمِنُ جَیِّدُ التَّدبیرِ لِمَعیشَتِه مؤمن براى گذرانِ زندگى‏اش خوب برنامه‏ریزى مى‏کند ‏

خداوند عالم همانطور که از مومن توقع نماز خواندن روزه گرفتن رفت و آمد در مسجد را دارد همانطور هم توقع برنامه ریزی دارد که برعکس ما انسانهاست از مؤمنین توقع همه چیز را داریم اما توقع نداریم مومن مدیریت داشته باشد زندگی‌اش را خوب برنامه‌ریزی کند.

امام صادق فرمودند به من خبر دادند که برای گذراندن زندگی درامد کمتر از دخل و خرج است بلکه فرمودند نه همهی ذخل و خرج و در آمد است.

یعنی اگر مؤمنین را دید که اهل مدیریت زندگی در اقتصاد نیست به ایمانش شک کنید. حتماً نواقصی در ایمانش هست.

یکی از مشکلات اقتصادی ما همین سوء تدبیر در معیشت هست. حتی همین سوء تدبیر در مدیران ما هم وجود دارد که بخاطر سوء مدیریت و تدبیر مردم را دچار مشکل کرده اند

مقام معظم رهبری در بحث اقتصاد کشور در زمان تحریم ها فرمودند کارشناسان اقتصادی و مسئولین کشور گفتند حوادث اقتصاد در کشور مربوط به تحریم نیست عامل این حوادث مشکلات داخلی است. 


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین

اگر از ما بپرسند که معنوی‌ترین قشر در بین سنین مختلف، کدام سن هستند باید گفت جوان‌ها. 

دلایل زیادی را می‌توان ذکر کرد که چرا جوان‌ها معنوی‌ترین قشر جامعه هستند؛

1.عاشق‌پیشگی

یکی از دلائل عاشق پیشه بودن جوانهاست. بقول معروف از یک طرف جوانی هست و عشق‌بازی‌هایش و از طرفی جوانی هست و عبادت و این عبادت اگر همراه با عشق بازی با خدا باشد از نوع بهترین عبادتها محسوب می شود.

خدا رابطه خوبی با جوان‌ها دارد کافیست جوانها را باخدا آشنا کنیم.

امام صادق ع فرمود: إنَّ أحَبَّ الخَلائِقِ إلَى اللّهِ تَعالى شابٌّ دوست‏داشتنى‏ترینِ آفریدگان نزد خداوند بخاطر چند تا دلیل 1.حَدَثُ السِّنِّ کم سال بودن 2.فی صورَةٍ حَسَنَةٍ خوش‏سیمایى است 3.جَعَلَ شَبابَهُ و جَمالَهُ فی طاعَةِ اللّهِ تَعالى جوانى و زیبایى‏اش را برای اطاعت از خداوند بزرگ، قرار داده است ، ذاکَ الَّذی یُباهِی اللّهُ تَعالى بِهِ مَلائِکَتَهُ حَقّاخداوند بزرگ پیش فرشتگان افتخار مى‏کند ، فَیَقولُ: هذا عَبدی و مى‏فرماید: این، بنده حقیقى من است.

با توجه به این روایت این بدست می آید که عبد بودن در جوانی شکل می گیرد چون ظرفیت عبد بودن را دارد و عبد بودن در زمانی شیرین می شود که عشق به خداوند هم در آن باشد. أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ برترینِ مردم، کسى است که عاشق عبادت گردد

2. سرعت بر خیرات و خوبی‌ها

دلیل دوم بر اینکه جوان‌ها آمادگی بیشتری برای پذیرش معنویت و دین را دارند. این صفتی است که امام صادق ع برای جوان برمی‌شمارند. امام صادق ع به یکی از کسانی که برای تبلیغ به شهری سفر کرده بود فرمود در میان مخاطبانی که دعوت به دین می‌کنی سراغ جوانان برو بعد دلیل این مطلب را هم ذکر کردند فرمودند چون جوانان به هر خیرى پُرشتاب‏ترند.

عَلَیکَ بِالأَحداثِ؛ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى کُلِّ خَیر

3- لطافت روح و دل نازکی

دلیل سوم دل نازکی است اوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا پیامبر فرمود: شما را به نیکى با جوانان سفارش مى‏کنمفَإِنَّهُم أرَقُّ أفئِدَةً زیرا نرم‏ترینْ دل‏ها را دارند

کسانی به دین پیوند بیشتری می‌خورند که روح لطیف و دل‌نازک‌تری داشته باشند. 

اگر سختی دل مانع اصلی مقاومت در برابر دین و معنویت است، نرمی دل عامل اصلی پذیرش معنویت است. 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و السلام علی اشرف الانبیاء و سید الاوصیاء محمد و آله الطاهرین 

و اما بعد قال الله تعالی لیلة القدر خیر من الف شهر

ان شاء الله طاعات عبادات و عزاداری مورد توجه و تائید ولی الله الاعظم قرار بگیرد سفره برکت و فیض کرامت امیرالمومنین پهن است وقت اندک نکاتی را پیرامون این آیه شریفه عرض کنم ان شاء الله مورد توجه و عنایت قرار بگیرد.

یکی از نکاتی که در این آیه ی شریفه وجود دارد این است که شب قدر شب خیرات و مبرات است  که در آیات و روایات فراوان در مورد شب قدر و فضیلت شب قدر بیاناتی از خداوند و معصومین بیان شده یکی لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ و یکی که شب قدر لیله مبارکه است.

سوال خیرات شب قدر چیست و لیله مبارکه است معنا چیست؟

یک معنا و خیرات شب قدر نزول قرآن است انا انزلناه فی لیلة القدر اما دلیل های دیگر در سوره قدر آمده است

در سوره قدر ذیل این سوال جوابهایی بیان شده است

1.مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ 

هر عمل خیر انسان در این ماه عبادت است اما وقتی می رسد به لیالی قدر می گوید این شب فضیلتش اندازه هزار ماه عبادت است.

یک حساب و کتاب ساده اگر هزار ماه را بر12(تعداد ماه سال)تقسیم کنید می شود 83سال و سه ماه و خورده ای یعنی یک شب برابر است با 83سال عبادت

اگر سه هزار ماه را تقسیم بر 12 کنید می شود 250سال یعنی سه شب برابر است با 250سال عبادت

ما خودمان را خسته کنیم به خودمان برسیم 250سال نمی توانیم عمر کنیم اما شما سه شب عبادت می کنید خالصانه ارزشش اندازه250سال عبادت است.

2.تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ 

ملائک در این شب بر انسان روزه دار هر جا که باشد فرود می آیند طلب استغفار می کنند و هر دعایی که داشته باشند ملائک آمین گو دعا هستند.

3.نکته ی آخر که اهمیت می دهد به شب زنده داری لیالی قدر جمله ی سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ است ملائک به اذن خداوند در هر مجلسی که روزه داران باشند ابلاغ سلامی به روزه داران دارند.

اما نکته ی مهمتر شب آخری را از دست ندهیم چون قدر به یقین شب23شب قدر است.


خدایا فرج امام زمان نزدیک بفرما

رهبرمان تائید بفرما

انچه شر است بدست ما بحق این شب عزیز از ما دور بفرما 

آنچه خیر است بدست تو بحق این شب عزیز برای ما مقدر بفرما


حرم شهدای گمنام شهرستان نکا

بسم لله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

خلاصه جلسه گذشته این شد که انسان در برابر ظلم دو رفتار دارد 

یا عکس العمل نشان می دهد و خودش ظلم می کند 

یا سکوت می کند حالا این سکوت یا از جانب خودش است که به او ظلم شده یا از جانب دیگران که به دیگری ظلم می شود و تماشا می کنند. من حیث المجموع هر سه دسته جزء ظالمین هستند

دعواهای خیابان تصادفات آتش سوزی های خانه و مغازه و ماشین و ... را شما نگاه کنید این اتفاقتی است که در هر جا مشاهده می شود اکثر مردم تماشاگرند متاسفانه فضای مجازی هم به ظلم این افرادتماشاگر دامن زده  که سریعا  تلفن همراه با روشن می کنند و شروع می کنند به فیلمبرداری که مبادا نزدیک بشوند.

مرگ و میرهایی که نسبت به این موضوعات وجود دارد همه ظلم به بشر است حق الناس است که متاسفانه  کمتر کسی جرات گفتن دارد  

شما حکومت موقت داعش و نسل کشی که داعش عربستان اسرائیل آمریکا انجام دادند رسانه ای هم می شود همه ی ما تماشاگریم که چه؟ او اوست و ما مائیم اما 

بنی‌آدم اعضای یکدیگرند*که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به‌درد آورَد روزگار *دگر عضوها را نمانَد قرار

تو کز محنت دیگران بی‌غمی *نشاید که نامت نهند آدمی

سعدی خیلی جالب گفت اگر در جایی کسی مشکلاتی ایجاد می کند ظلمی می کند اگر سکوت کنی از انسانیت خارجی.

امیرالمومینن در وصیت نامه فرمودند کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً دشمن ظالم و کمک‌کار مظلوم باش

چقدر این قاعده در حاکمیت روی زمین انجام می شود؟ ما هم همکاری می کنیم به ظلم. این کلام مبنای انقلاب های روی زمین بود هر جای سیاستش عوض شد انقلاب بهم ریخت اما شما نگاه کنید انقلاب اسلامی ما با این مبنا بالای 40سال است هنوز پابرجاست.

اما یک واقعیت را بیان کنم ما برای اینکه کمک به مظلومان داشته باشیم دست به خیر ما خیلی زیاد است. 

موسسات خیریه قرض الحسنه ها اما برای از بین بردن ظلم ما هیچ موسسه ای نداریم. حقوق بشر داریم که برای مظلومان است اما سازمانی نیست که نابودگر ظلم باشد

همین موسسات برای کمک به کشورهای فقیر خیلی فعالیت دارند اما وقتی پای منافع آنها در برابر آمریکا و اجانب که کشور ظلم هستند می رسد سکوت می کنند.

توجه کنید اینکه 

1.در مسیر مظلومیت ظلم نکنی

2.ظلم ظالم را هم تحمل نکنی

3.یک جاهایی هم به تو ظلم بشود سکوت کنی 

جمعش واقعا سخت است اما هنر امیرالمومنین این بود که همه ی اینها را داشت. هم عادل بود هم مظلوم نه به کسی ظلم می‌کرد. نه ظلم را می‌پذیرفت و نه تماشاگر ظلم بود.

روایت است کسی ظلمی مرتکب شد حضرت به قنبر دستور داد حد جاری کند قنبر بیشتر از حد به او میزند و تمام می کند امیرالمومنین که شاهد بود به قنبر فرمود بیشتر از حد زدی(حالا ما باشیم می گوئیم بزنیم دلمان خنک بشود)امیرالمومنین تازیانه های مازاد را بر پیکره قنبر می زند تا شاهد ظلم نباشد.

این را خیلی شنیدیم که امیرالمومنین می خواستند با عدالت رفتار کند

امام کدام عدالت؟اینکه جرج جرداغ مسیحی می گوید علی در محراب شهادت با عدالت کشته شد و این عدالت باعث مظلومیت او شد کدام عدالت است؟ 

ان شاء الله در جلسه بعد به آن پرداخته خواهد شد


بسم لله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

امیرالمومنین در زمان حیات خودش دو چهره داشت

یک چهره عدالت است یک چهره دیگر مظلومیت علی بود که این مظلومیت بطور دقیق تحلیل و درک نشد.

امشب چه کسی بیشتر برای مظلومیت امیرالمؤمنین می‌سوزد؟ 

خود حضرت هم زیاد از مظلومیت خودشان سخن می‌گفتند. برخی تحمل نمی‌کردند اعتراض می‌کردند. چرا یا علی این‌قدر از مظلومیت خود سخن می‌گویی؟ یکی مثل اشعث

اشعثی که ابن ابی الحدید می گویدهر فتنه‌ای در لشکر امیرالمؤمنین رخ داد زیر سر اشعث بود. اشعثی که معاویه به اعتبار او  قرآن‌ها را بر سرنیزه کرد. 

اشعث به امیرالمؤمنین اعتراض کرد گفت  یا علی از زمانی که ما به عراق آمده‌ایم تو بر منبر نرفتی و خطبه نخواندی مگر اینکه گفتی من پیوسته مظلوم بودم از زمانی که رسول‌الله (ص) از دنیا رفت. چرا حقت را نگرفتی؟ 

عمق مظلومیت حضرت را ببینید حضرت فرمود: وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِیَّتِی مردم از این می‌ترسند که حاکمان به آن‌ها ظلم کنند، و من از این میترسم که مردم به من ظلم کنند.

اینست مظلومیت علی مظلومیتی که جرج جرداق مسیحی در کتاب خودش می نویسد قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ علی علیه السلام در محراب عبادت خویش قربانی عدالتش گردید عدالتی که همراه با مظلومیت است

ما چقدر می توانیم مانند علی مظلوم باشیم؟ 

حاضریم مظلومیت را تمرین کنیم؟

حاضریم به  کسی که به ما ظلم کرد ظلم نکنیم؟

در تاریخ تحقیق کنید اولیاء خدا مظلومیت را تحمل می کردند

قابیل برادرش را تهدید به مرگ می کند اما برادر چه می کند سکوت

لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنی‏ اگر تو براى کشتن من، دست دراز کنى ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ من هرگز به قتل تو دست نمى‏گشایم.

یعنی من حاضر نیستم برای رفع مظلومیت از خودم، به تو ظلم کنم. 

اما سوال مهمتر اینجاست چقدر ما کار کردیم برای عدالت؟ کمی هم شده عدالت را انجام بدهیم جز علی نمی توانیم پیدا کنیم.

اگر مسخره کردن، مظلوم شدی ضایع کردند مظلوم شدی، بی خیال بشوی و نگویی بعدا جوابت را می دهم؟ یا جوابِ های هوی هست هنرمند جاده های سخت عدالت و مظلومیت هستی

علی را نمی شناخت روی علی سبزی گندیده ریخت امیرالمومنین آمد مسجد برای او دعا کرد و طلب مغفرت. این هنر است.

در زندگی هم باید پیاده بشود گاهی خانم‌ها و اقایان برای رفع مظلومیت تا آنجا پیش می‌روند که  ظالم می‌شوند.

قال رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةٌ إِنْ لَمْ تَظْلِمْهُمْ ظَلَمُوکَ السَّفِلَةُ وَ زَوْجَتُکَ وَ خَادِمُک حضرت فرمود: سه نفر هستند که اگر شما به آن‌ها ظلم نکنی آن‌ها به شما ظلم می‌کنند یکی از این سه نفر همسر شماست. 

جالب اینجاست که اصلاً تو به آن‌ها ظلم نکردی ولی آن‌ها به تو ظلم می‌کنند و تو باید تحمل مظلومیت کنی.

اما خلاصه بحثم نه ظلم کردن خوب است و نه ظلم دیدن هر دو قبیح است از اکثر روایات این استنباط می شود که  عده ای از اهل جهنم آنهایی هستند که در ظلم ساکت شدند یا به آنها ظلم شده ساکت شدند یا به دیگران ظلم شده و دیدند و ساکت ماندند. 

روایت است ظلم سه تاست

1حق الله 2حق النفس 3حق الناس حق النفس ظلم به خود انسان است یا به بدن آسیب می رساند یا می گذارد کسی به او آسیب برساند

إنَّ اللّهَ عز وجل یَستَجیبُ لِلمَظلومینَ خداوند عز وجل دعاى ستم‏دیدگان را مى‏پذیرد ، ما لَم یَکونوا أکثَرَ مِنَ الظّالِمینَ مادام که از ستمکاران بیشتر نباشند ، فَإِذا کانوا أکثَرَ مِنَ الظّالِمینَ فَلا یَستَجیبُ لَهُم

ما نسبت به ظلم سه دسته هستیم  که هر سه دسته جزء ظالمان هستند دو دسته بیان شد یا ظلم می کنیم یا می گذاریم ظلم کنند یک دسته دیگر تماشاگران ظلم هستند که ان شاء الله جلسه بعد


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمدو اله الطاهرین 

بحث پیرامون توکل بود مقدمه ای از شب قبل و ان شاء الله ادامه بحث گفتیم توکل یعنی انسان امورات را به خدا بسپارد نتیجه ی آن دست خدا باشد انسان فقط مامور به انجام تکلیف باشد و ماموریت نتیجه به دست خدا باشد این معنای توکل.

بعد گفتیم توکل سه اثر دارد دو اثر در شب قبل بیان شد که یکی قدرت بود و دیگری بی نیازی 

اما اثر سوم:

3.هموار شدن مشکلات

توکل سومین اثرش غلبه بر مشکلات است.

در کتاب غرر الحکم است از امیرالمومنین مَن تَوَکَّلَ علَی اللّه ِ ذَلَّت لَهُ الصِّعابُ، وتَسهَّلَت علَیهِ الأسبابُ هر که به خدا توکّل کند، دشوارى‏ها براى او آسان شود و اسباب برایش فراهم گردد.

بعضی وقتها دعا می کنیم خدایا ما را انی به خودمان وامگذار می دانید منشا آن کجاست؟

منشائش آنجایی است که انسان به غیر خدا توکل کند. اگر انسان بغیر از خدا توکل کند خداوند عالم هم او را با همان واگذار می کند 

ما سلّطَ اللّهُ على ابنِ آدَمَ خداوند بر آدمى مسلّط نکرد إلاّ مَن خافَهُ ابنُ آدَمَ مگر کسى را که آدمى از او مى‌ترسد.و لَو أنّ ابنَ آدَمَ لَم یَخَفْ إلاّ اللّهَ اگر آدمى از کسى جز خدا نمى‌ترسید ما سَلّطَ اللّهُ علَیهِ غَیرَهُ خداوند جز خود کسى را بر او مسلط نمى‌کرد و لا وُکِلَ ابنُ آدَمَ إلاّ إلى مَن رَجاهُ و آدمى واگذار نشد مگر به کسى که به او امید بست و لَو أنّ ابنَ آدَمَ لَم یَرْجُ إلاّ اللّهَ ما وُکِلَ إلى غَیرِهِ؛اگر آدمى جز به خدا امید نمى‌بست، به غیر خدا واگذار نمى‌شد.

4.شکست ناپذیری

توکل چهارمین اثرش شکست ناپذیری است.مَن تَوَکَّلَ علَی اللّه ِ لا یُغلَبْ

سوال41سال انقلاب سر پاست. دشمن شبانه روز هم دارد برای نابودی این انقلاب کار می کند چهار دهه ما را هم تحریم کرده چرا شکست نمی خورد؟چرا نابود نمی شود؟

ماندگاری انقلاب بخاطر چند چیز است دستمان به دست ولی جامعه است یدالله فوق ایدیهم یعنی دستمان در دست خداست هر وقت دستمان را از دست خدا کشیدیم بیرون شکست خوردیم.

هر جا انسان به خودش تکیه کند نه به خداوند عالم بداند شکستش صد در صد است

نمونه جنگ حنین که سپاه اسلام بیشتر از سپاه کفر بود ولی شکست خود.

تعداد لشکر اسلام از 8000تا12000نوشتند که در جنگی سابقه نداشت سپاه اسلام اینطور نیرو داشته باشد آنچنان سپاه اسلام مغرور شده بودند که با غرور تمام می گفتند ما شکست نمی خوریم اما ورق برگشت.

قرآن می‌فرماید: لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فی‏ مَواطِنَ کَثیرَةٍ خداوند شما را در جاهاى زیادى یارى کرد وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ و در روز حنین در آن هنگام که فزونى جمعیّتتان شما را مغرور ساخت فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً فزونى جمعیّت هیچ به دردتان نخورد وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرینَ؛ ، ولى زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید)(توبه/25) 

نتیجه ی بحثم باشد ما هر جا توکل کردیم، کلید طلایی حل مشکلات بود. اگر توکل نکردیم و به این و آن تکیه کردیم به بن بست و در بسته برخوردیم.


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

سوال می شود توکل را تعریف کردید یعنی امورات را به خدا سپردن. اگر امورات را به خدا بسپاریم فایده ای هم برای ما دارد یا نه؟

همانطورکه اگرکسی امورات کاری خودش را به غیر خدا می سپارد و بقول معروف پارتی او می شود برای انجام کارهایی خدا هم می تواند پارتی خوبی بشود. توکل مثل هر چیزی برای خودش آثاری دارد

1.قدرت

توکل اولین اثرش در انسان این است که انسان را قدرتمند‌ می‌کند. فرمود: مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّه؛ کسى که دوست دارد قوى‏ترین مردم باشد، پس باید به خداوند توکّل کند‏(تحف العقول؛ جامع الأخبار 117)؛ هر چه منبع قدرت، قوى‏تر باشد، فرد نیز قدرتمندتر می شود. 

خداوند، قدرت مطلق است و لذا توکّل بر او نیز شمارا قوى‏ترین خواهد ساخت‏.

نمرود، حضرت ابراهیم را در منجنیق گذاشت و به‌سوی آتش پرتاب کرد. میان زمین و آسمان، جبرئیل آمد و گفت: آیا خواسته‏اى دارى؟ حضرت گفت: از تو نه! خدا مرا بس است و او بهترین وکیل است میکائیل آمد و گفت: خزانه‏هاى آب و باران، به دست من است؛ اگر مى‏خواهى، آتش را خاموش کنم فرمود: نه جبرئیل گفت: پس از خدا بخواه حضرت ابراهیم فرمود: همین که او مى‏داند من در چه حالى هستم، کافى است!

اگر انسان، از خدا چنین تصوّرى داشته باشد و بر خدا توکّل کند، آرام دارد.

2.بی نیازی

توکل دومین اثرش بی نیازی است. لَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ بِصِدْقِ النِّیَّةِ لَاحْتَاجَتْ إِلَیْهِ الْأُمَرَاءُ فَمَنْ دُونَهُمْ فَکَیْفَ یَحْتَاجُ هُوَ وَ مَوْلَاهُ الْغِنِیُّ الْحَمِیدُ(مشکاه الانوار) این روایت را کارمندان ادارات خیلی باهاش دست و پنجه نرم کردند. اداره ای رئیس دارد مدرسه ای مدیر دارد رئیس و مدیر بالتبع قوی تر از کارمند خودش است همه کاره است. 

پیامبر فرمودند اگر مردى با نیّت درست به خدا توکّل کند، امیری که ب او و دیگران دستور می دهد، محتاج او خواهند شد. 

وقتی انسان بی نیاز است حاضر نیست خودش را خرج خدا کند می دانید چرا؟ چون خود را مالک داشته ها می بیند الحق و الانصاف هم همین است او تلاش کرده خدا که نداده.

اینکه خیلی از افراد حتی سرمایه داران ما به چه کنم چه کنم افتادند بخاطر اینست که خودشان ر از خدا جدا کردند.

وقتی انسان حاضر نیست خودش را خرج خدا کند آن وقت خداست که خودش را خرج ما نمی کند می‌گویم: خدایا شما آن گوشه بایست زحمت شما می‌شود من خودم درستش می‌کنم بعد که خرابش کردم دوباره می‌گویم خدایا نمی‌خواهد شما زحمت بکشی، درستش می‌کنیم خراب‌ترش می‌کنیم. 

یوسف و برادرش بنیامین از زمان جدایی با یعقوب یوسف بعد از چهل سال برگشت و بنیامین بعد از چند ماه.دلیلش را می دانید چرا؟

دلیل اینجاست یعقوب یوسف را به برادرها سپرد گفت هوای یوسفم را داشته باشید اما وقتی بنیامین را خواست بفرستد گفت فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِین‏(یوسف،64) به خدا سپردم خدا هم یوسف را به او برگرداند و هم بنیامین را! 

این دعای قشنگیست خدایا ما را حفظ بفرما


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

یکی از ارزش‌های معنوی که مقام معظم رهبری که در فراز معنویت و اخلاق بدان اشاره کردند، توکل است. 

در قرآن کریم 61 بار خداوند متعال به موضوع توکل پرداخته است 9مرتبه به پیامبرش فرمود توکل کن  8 مرتبه به مؤمنین خطاب می‌کند که مؤمنین توکل کنید جالب اینجاست از این 8 مرتبه 5آیه توکل در میدان نبرد و مبارزه هست. 

با این توضیح وآشنایی، توکل جنبه سیاسی اجتماعی پیدا می‌کند فقط جنبه فردی ندارد.

یکی از آیاتی که توکل را وسط درگیری و نزاع حق و باطل بیان می‌کند این آیه شریفه در سوره آل عمران آیه160 است إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ اگر خداوند شما را یارى کند، هیچ‌کس بر شما پیروز نخواهد شد! و اگر دست از یارى شما بردارد، کیست که بعد از او، شمارا یارى کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند باید توکل کنند!.

علامه طباطبایی در توضیح این آیه می فرماید: مؤمنین به سبب اینکه ایمان به خدا دارند و ایمان دارند به اینکه ناصر و معینى جز او نیست باید فقط بر او توکل کنند.

سوال: توکل چیست؟ 

راوی می‌گوید از امام کاظم درباره آیه3سوره طلاق وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ پرسیدم که فرمودند: التَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ دَرَجَاتٌ توکّل کردن به خداوند، درجاتى دارد 

مِنْهَا أَنْ تَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ فِی أُمُورِکَ کُلِّهَا فَمَا فَعَلَ بِکَ کُنْتَ عَنْهُ رَاضِیاً یکى از آن‌ها این است که در تمام‌کارهایت به خدا توکّل کنى و هر چه با تو کرد، از او خشنود باشى 

تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَأْلُوکَ خَیْراً وَ فَضْلًا بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضّلى کوتاهى نمى‏کند 

وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُکْمَ فِی ذَلِکَ لَهُ بدانى که دراین‌باره، حکم، حکم اوست 

فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ بِتَفْوِیضِ ذَلِکَ إِلَیْهِ وَ ثِقْ بِهِ فِیهَا وَ فِی غَیْرِهَا؛ با واگذارى کارهایت به خدا بر او توکّل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش.

کسی می‌تواند به خدا توکل کند که مهربانی خدا به خودش را باور داشته باشد به خدا اعتماد کند. 

با شک و تردید به قدرت خدا نمی‌شود اهل توکل شد. 

کسی پیش خودش بگوید یعنی خدا می‌تواند؟ آیا خدا خیر مرا می‌خواهد؟ این آدم نمی‌تواند توکل کند. چون به مهربانی خدا نسبت به خودش شک دارد


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و اله الطاهرین

نقل‌شده امام سجاد بعضی شبها کیسه دینار و درهم به دوش می کشیدند شبی هم خوراکی یا هیزم و درب خانه ها را میزد آنچه داشت به اشخاص می داد وقتی همم خواست به فقیر چیزی بدهد صورت خودش را می پوشاند تا شناخته نشود این روال ادامه داشت تا به شهادت رسیدند و متوجه شدند که این شخصی که شبها کمکمکرد امام سجاد است. بدن مطهر را برای غسل اماده کردند پشت حضرت را مشاهده کردند از بس کیسه ها را بهدوش می کشیده پشتش مانند زانوی شتر پینه بسته.

محرومیت ‌زدایی و کمک به نیازمندان در سیره اهل‌بیت موج می‌زند. چقدر خوب انسان برنامه ثابت داشته باشد.

حاکم دینی هم مامور به محرومیت زدیی هستند. بحمد الله در انقلاب اسلامی اتفاقات خوبی در زمینه محرومیت زدایی افتاده است و باید خدا را شاکر بود اما هنوز جای کار دارد هنوز کاملا راه طی نشده بسیاری در پیش رو داریم.

فدای حاکم جامعه‌ای بشوم که هوای بچه یتیم‌ها را دارد. در تاریخ نقل‌شده است که مقدارى عسل و انجیر از دو منطقه هَمَذان و حُلوان براى امیرالمؤمنین علیه‌السلام رسید به سرکردگان قبایل و گروه‏ها فرمان داد که یتیمان را بیاورند.

هم یتیمان از سر مشک عسل برمی داشتند هم مردم کاسه به کاسه می گرفتند.

سوال کردند یا امیرالمومنین یتیم ها چرا با زبان عسل می گیرند؟ فرمود امام پدر یتمان است علت کارم این بود که خواستم مثل پدر رعایت حال آنها را کنم.

این صحنه این‌قدر قشنگ بوده، که نقل‌شده برخی از اصحاب آرزو می‌کردند که‌ ای کاش من هم یتیمی بودم به دست آقا عسل می‌نوشیدم.

یا جایی امیرالمومنین صحنه ای را مشاهده می کند شب تا صبح هراسان می شود زنى را دید که مَشکِ آبى بر شانه مشک را می گیرد و آن را تا خانه ی زن حمل و از حال آن زن پرسید. زن گفت: علىّ بن ابى طالب همسر مرا به یکى از نقاط مرزى فرستاد و وى کشته شد و کودکانم یتیم من بى‏چیز ناچار شده‏ام براى مردم خدمتکارى کنم.

صبح می شود کیسه ای از غذا بر می دارد می رودبه منزل زن در می زند. چه کسی هستی؟ همان کسی که برایت مشک آب آورد به منزل در را باز کن برای کودکانت چیزی آوردم.

زن علی را نمی شناسد می گوید خدا بین من و علی قضاوت کند به درون منزل می رود دوست دارم پاداشی بگیرم. زن می گوید یا گندم آرد کن و نان بپز یا از کودکانم نگهداری کن

علی هم کمک می کند غذا میپزد به دهان کودکان می دهد با هر لقمه می گوید على را حلال کنید تمام شد؟ نه تنور نان را شعله ور می کند صورتش را به نزدک آتش می برد صورت می سوزد می گوید علی بچش این جزای کسی که زنان بی سرپرست و کودکان یتیم را رها کرد. علی اینست...


یک امتحان دیگر هم هست که امتحان جمعی است یعنی از ما می‌خواهند به نیازمندان و محرمان رسیدگی کنیم. روایت داریم که مضمونش اینست خداوند در قیامت فقراء را راضی می‌کند اما روسیاه کسانی هستند که از این امتحان سربلند بیرون نیامدند.


روایت بلندی است از امام صادق علیه السلام در اصول کافی جلد2:


إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَلْتَفِتُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَى فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ شَبِیهاً بِالْمُعْتَذِرِ إِلَیْهِمْ خدا در قیامت مانند کسی که می‌خواهد عذرخواهی کند به فقراء مؤمنین توجه کند فَیَقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا أَفْقَرْتُکُمْ فِی الدُّنْیَا مِنْ هَوَانٍ بِکُمْ عَلَیَّ می فرماید: به عزت و جلالم قسم شما را در دنیا به‌ بخاطر خوار کردن فقر نکردم وَ لَتَرَوُنَّ مَا أَصْنَعُ بِکُمُ الْیَوْمَ فَمَنْ زَوَّدَ أَحَداً مِنْکُمْ فِی دَارِ الدُّنْیَا مَعْرُوفاً فَخُذُوا بِیَدِهِ فَأَدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ امروز رفتار مرا مى‏بینید، هر کس در دنیا به شما خوبی کرد دستش را بگیرید و به بهشت ببرید فَیَقُولُ رَجُلٌ مِنْهُمْ مردى از فقرا گوید یَا رَبِّ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْیَا تَنَافَسُوا فِی دُنْیَاهُمْ پروردگارا؛ اهل دنیا با یکدیگر در دنیا مسابقه گذاشتندفَنَکَحُوا النِّسَاءَ از همسران خود لذت می بردند وَ لَبِسُوا الثِّیَابَ اللَّیِّنَةَ جامه‏هاى نازک پوشیدند وَ أَکَلُوا الطَّعَامَ خوراک خوردند وَ سَکَنُوا الدُّورَ در کاخها نشستند وَ رَکِبُوا الْمَشْهُورَ مِنَ الدَّوَابِّ مرکوبهاى معروف و مشهور را سوار شدند فَأَعْطِنِی مِثْلَ مَا أَعْطَیْتَهُمْ بمن هم مثل آنچه بآنها دادى عطا فرما فَیَقُولُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَکَ وَ لِکُلِّ عَبْدٍ مِنْکُمْ مِثْلُ مَا أَعْطَیْتُ أَهْلَ الدُّنْیَا مُنْذُ کَانَتِ الدُّنْیَا إِلَى أَنِ انْقَضَتِ الدُّنْیَا سَبْعُونَ ضِعْفاً خداوند فرماید: براى تو و هر یک از شماست هفتاد برابر آنچه باهل دنیا دادم از آغاز تا انجام دنیا. این یعنی عنایت و چشم داشت خداوند.


روزه امتحان جمعی است فلسفه اینست مؤمنین فقراء را فراموش نکنند و آن‌ها را درک کنند.


امام صادق فرمود إنَّما فَرَضَ اللَّهُ عز و جل الصِّیامَ لِیَستَوِیَ بِهِ الغَنِیُّ وَالفَقیرُ خداوند متعال، روزه را واجب ساخته است تا ثروتمند و تهى‏دست، برابر شوند وذلِکَ أنَّ الغَنِیَّ لَم یَکُن لِیَجِدَ مَسَّ الجوعِ فَیَرحَمَ الفَقیرَ چون بدون روزه‏ ثروتمند، رنج گرسنگى را نمى‏چشید تا به فقیر ترحّم کند لِأَنَّ الغَنِیَّ کُلَّما أرادَ شَیئاً قَدَرَ عَلَیهِ ثروتمند هرگاه چیزى را بخواهد، بر آن تواناست فَأَرادَ اللَّهُ عز و جل أن یُسَوِّیَ بَینَ خَلقِهِ، وأن یُذیقَ الغَنِیَّ مَسَّ الجوعِ وَالأَلَمِ خداى متعال خواست تا میان بندگانش برابرى پدید آورد و ثروتمند هم طعم گرسنگى و رنج را بچشد لِیَرِقَّ عَلَى الضَّعیفِ فَیَرحَمَ الجائِع‏ تا بر ناتوان، رقّت قلب یابد و بر گرسنه ترحّم نماید.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

انسان دو مدل امتحان می شود:

یک مدل امتحان فردی است یعنی فقط هر شخصی به تنهای امتحان می شود؛

یک مدل هم جمعی است یعنی قومی منطقه ای شهری استانی کشوری با هم امتحان می شود.

در نظام معیشتی خدا، پدیده‌ای داریم به نام فقر و ثروت و فقیر و غنی خداوند عده‌ای را با ثروتمند می کند و عده‌ای را فقیر، این ‌یکی از بستر‌های امتحانات الهی است.

رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فی‏ ما آتاکُمْ؛ خداوند بعضی از شما را نسبت به بعضی برتری می دهد تا شما را نسبت به داشته هاتان امتحانتان کند.

یک عده فقیر در مدینه زندگ می کردندکه به آنها اصحاب صفه می گفتند یعنی سکو نشین بودند. پیامبر به آنها دستور داد دور هم جمع بشوند از آنها سرپرستی می کند غذا برایشان می آورد با آنها گفتگو می کند از یک طرف هم بعضی اصحاب بودند ثروتمند ولی حسود میدیدند که پیامبر با آنها گرم می گیرد ناراحت می شوند اعتراض مى کنند که چرا آن‌ها را از خود دور نمى‏کند.

یک روز یکی از انصار می آید محضر پیامبر می بند یکی از اصحاب صفه کنار رسول الله نشسته  و مشغول صحبت انصارى فاصله می گیرد پیامبر می فرماید نزدیک بیائید اما توجه نمی کند

فرمودند:شاید مى‏ترسى پهلویت به این فقیر بچسبد؟ به پامبر می گوید این شخص را از خودت دور کن یعنی تا این شخص هست من نمی آیم.

آیه نازل شد وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِیَقُولُوا أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنا بعضی افراد را با بعضی دیگر امتحان می کنیم بگوئیند خداوند ما را انتخاب کرد تا بر سر دیگران منت بگذاریم.

یعنی یارسول‌الله حق این را نداری که محرومان را از خودت دور کنی.

در مورد این آیه از امام باقر سوال کردند یعنی چه که اینطوری بعضی ها را امتحان میکنیم؟

فرمودند امتحان اینطورست که ثروتمند را با ثروت تا ببینیم وضع حالشان نسبت به فقرا چطوریست؟ فقرا را با فقر امتحان می کنیم ببینم چطوری در فقرخودشان صبور هستند و نسبت به داشته های ثروتمندان چشم داشت دارند یا نه؟

این امتحان فردی.

ثروتمندان هست دارند؛ فی تَفسیرِ قَولِهِ تَعالى: «وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ»: أیِ اختَبَرنَا الأَغنِیاءَ بِالغَناءِ لِنَنظُرَ کَیفَ مُواساتُهُم لِلفُقَراءِ، وکَیفَ یُخرِجونَ ما فَرَضَ اللّهُ عَلَیهِم فی أموالِهِم، فَاختَبَرنَا الفُقَراءَ لِنَنظُرَ کَیفَ صَبرُهُم عَلَى الفَقرِ وعَمّا فی أیدِی الأَغنِیاءِ.»(تفسیر قمی، ج1، ص202)


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

یکی دیگر از ارزش‌های معنوی که مقام معظم رهبری اشاره کردند، کمک به نیازمندان است.

با این مقدمه آغاز بحث داشته باشم که یکی از برجسته ترین مفاهیم و شاخص ترین مفاهیم در دین ما مفهوم امتحان است که خیلی از ما پیر و جوان زن و مرد بزرگ و کوچک در بستر زندگی خودمان با آن مواجه هستیم ولی آن را جدی نمی گیریم یا اصلاً حواسمان نیست که ما در حال امتحان هستیم.

بعضی وقت ها آدم انقدر به فکر جزئیات در زندگی هست که کلا فراموش می کند که یک کلیاتی هم در زندگی وجود دارد که ممکن است او را دچار مشکل کند یا نه اصلا چرا این مشکلات وارد زندگی او شده است؟

در بین این همه مشکلات ما یک کار را خیلی پشت گوش می اندازیم اینکه یک لحظه سرمان را بالا بگیریم به خدا بگوئیم خدایا برای چه این مشکل در زندگی من آمده است؟خودش که نیامده، تو فرستادی؟

جالبتر اینست که ما اصلا زبان مشکلات را هم بلد نیستیم ایکاش یک مدرسه ای آموزشگاهی تاسیس می شد زبان مشکلات را هم به ما آموزش می داد مشکلات با آدم حرف می‌زنند و تا حرفش را نفهمی این مشکل هست و اعصاب من و شما هم خورد هست.

پس اولین راه حل اینست که از بالا به زندگی نگاه کنیم. یک لحظه مشکلات را رها کنیم یک نگاه کلی به زندگی داشته باشیم بگوئیم زندگی یعنی امتحان و اصلاً ما برای امتحان دادن آفریده‌ شده‌ایم. الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ؛

آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى‏کنید و او شکست‏ناپذیر و بخشنده است.

این آگاهی یعنی زندگی یعنی امتحان که کل زندگی ما را تحت‌الشعاع خودش قرار می دهد.

ما هرلحظه در حال امتحان پس دادن هستیم. نمی‌شود بی امتحان زندگی کرد.

خیلی از ماها جزء مردودی های این امتحان هستیم دلیلش هم اینست که ما چشممان را به این امتحان بسته ایم و حواسمان هم نیست که در بستر امتحان زندگی هستیهم زندگی امتحان است و هم ما داریم امتحان می شویم.

با خدا باش را همه شنیدیم میدانید یعنی چه؟ یعنی با خدایی که لحظه‌به‌لحظه بواسطۀ مقدرات مختلف زندگی دارد از تو امتحان می‌گیرد، زندگی کن.

بعضی‌ها می‌گویند می‌شود خدا را دید؟

بله وسط امتحانات خدا را می بینی که خدا با مقدراتش دارد با تو حرف می‌زند. خدا دو زبان دارد یک زبان قرآن که ایات وحی است دو زبان امتحان که با مشکلات می خواهد بگوید چه هستی چه خواهی شد.

بنابراین زندگی یعنی امتحان و خدا با زبان امتحان با تو سخن می‌گوید.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین 


یکی از آثار اخلاص رقت قلب است.

در کتاب کافی است که امام صادق(ع) می‌فرماید: إِذَا رَقَ‏ أَحَدُکُمْ‏ فَلْیَدْعُ؛ فَإِنَّ الْقَلْبَ لَایَرِقُّ حَتّى‏ یَخْلُص وقتی رقت قلب پیدا کردی، دعا کن، و قلب هم رقیق نمی‌شود مگر زمانی که خالص شوی؛ اگر خالص شوی، مثل ابر بهاری می‌شوی با چشمان گریان شما ببینید در روضه ها اگر کسی نمی تواند گریه کند بخاطر اینست که رقت قلب پیدا نکرد و الا روضه ها سنگ را هم خورد می کند چه برسد به قلب انسان. درست است که مؤمنِ مخلص، سعۀ صدر دارد و محکم است، اما در عین حال، دلش رقیق است.

البته هر گریه‌ای ناشی از رقت قلب نیست، در رقت قلب یک رحمی نسبت به دیگران دیده می‌شود. یک وقت انسان نسبت به خودش رحم و دلسوزی دارد و گریه می‌کند یک وقت انسان برای دیگران دلسوزی می‌کند. کسی که رقت قلب دارد برای دیگران گریه می‌کند، چون طاقت ندارد رنج دیگران را ببیند. چنین کسی می‌نشیند و برای دیگران دعا می‌کند.

اگر چنین کسی را پیدا کردید، سعی کنید با او مراوده داشته باشید، از برکات وجودش بهرمند شوید، لااقل از کنار این آدم‌ها رد شوید تا شما را نگاه کند، چون او رقت قلب دارد، وقتی شما را ببیند، برای شما دعا می‌کند.

آقای بهجت(ره) می‌فرمود: اینها که مدام به من می‌گویند التماس دعا، لزومی ندارد بگویند چون من خودم آنها را دعا می‌کنم ایشان چون رقیق‌القلب و دلرحم بودند، دیگران را دعا می‌کنند.

بعد از رسول خدا(ص) رقیق‌القلب‌ترین انسان عالم خلقت، امیرالمؤمنین(ع) است. یک روز امیرالمؤمنین(ع) از بازار خرمافروشان عبور می‌کرد، کنیزی را دید که گریه می‌کند. حضرت جلو رفت و پرسید: «چرا گریه می‌کنی؟» او عرض کرد: اربابم برای خرید خرما مبلغی پول به من داد و من به اینجا آمدم و خرما خریدم و برایش بردم، خوشش نیامد گفت نامرغوب است، فروشنده هم حاضر نیست پست بگیرد.

علی‌(ع) نزد فروشنده آمد این بانو، کنیز و خدمتکار است و از خودش اختیاری ندارد، پولش را بده و خرمای خودت را پس بگیر.

این بنده خدا چون حضرت را نمی شناحت از دخالتش ناراحت می شود دستی هم به سینه ی امیرالمومنین می زند که مثلا به تو چه؟!

یکی که حضرت را شناخت آمد به این شخص گفت این آقا که بهش توهین کردی امیرالمومنین است. این بنده خدا تا متوجه شد رنگ از صوتش پرید و پشیمان شد. این پشیمانی شخص و ناراحتی امیرالمومنین یعنی  رقت قلب.


ان شاء الله اخلاق در عمل شامل حال همه ی ما بشود والسلام علیکم و رحمه الله

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
اخلاص عالمی برای خودش دارد. اگر تو او را بخواهی دیگر چیز دیگری نمی خواهی. 
امام صادق(ع) می‌فرماید: خداوند بندگانی دارد که روز قیامت پروندۀ اعمالشان کاملاً خالی و سفید است. 
ملائکه از پروردگار می‌پرسند: چرا هیچ چیزی در پروندۀ اعمال اینها ثبت نشده است؟ 
خداوند می‌فرماید: اینها برخی از بندگان مخلص من هستند که آن‌قدر خلوص‌شان بالا بوده که وقتی کار خوبی انجام می‌دادند حتی دوست نداشتند ملائکه‌ای که اعمال را ثبت می‌کنند هم ببینند، فقط دوست داشتند خدا ببیند! 
لذا هر وقت اینها می‌خواستند کار خوب انجام دهند، خدا اجازه نمی‌داد ملائکه ببینند و ثبت کنند. اینها حساب‌شان با خود خداوند است. از شدت اخلاص نمی‌توانند تحمل کنند که فرشتگان الهی نیز شاهد اعمال خوب آنها باشند!
از پیامبر پرسیدند: إِنَّ لِکُلِّ حَقٍّ حَقِیقَةً هر کارى را حق و حقیقتى است وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِخْلَاصِ و هیچ بنده به حقیقت اخلاص نمى‏رسد حَتَّى لَا یُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَى شَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِ اللَّه مگر اینکه دوست نداشته باشد که در هیچ کارى که براى خدا انجام مى‏دهد.
چه کسی می‌تواند این‌طوری باشد؟ 
یک کسی از دیگری تعریف کند فقط کافیست بشنود یک وجب قدش بلند تر می شود و خشحال هم می شود. ولی اگر کسی اخلاص در عمل داشته باشد متوجه بشود کسی از او تعریف می کند به شدت ناراحت می شود.
نوزاد معمولاً این حالت را دارد که وقتی مادرش را بخواهد هر کسی غیر از مادرش هم به او لبخند بزند، قبول نمی‌کند بلکه ناراحت هم می‌شود و گریه می‌کند و می‌گوید «فقط مادرم را می‌خواهم».
خدا رحمت کند شهید سلیمانی را می دیدیم میشنیدیم تا کسی از او تعریف می کرد سریع سرش را پایین می انداخت و شروع به استغفار می کرد. این نشانه یاخلاص در عمل است.
چند نفر در بین ما هستند که این طوری هستند؟ کار خوبی کردی، توقع نداشته باشی که از تو تعریف کنند بعد اگر تازه ناسپاسی کردند لبخند بزنی بگی فقط برای خدا و به عشق خداست! 
بعضیها تا کمی تو این انقلاب زحمت می کشند بعد ناسپاسی می شود پا پس می کشند اینجا معلوم می شود به عشق یکی دیگر کار کردند نه به عشق خدا!

ان شاء الله توفیق اخلاص عمل به همه ی ما عنایت بشود والسلام علیکم و رحمه الله

با توجه به بیانات مقام معظم رهبری درباره معنویت فرمودند معنویت بمعنی برجسته کردن ارزشهای معنوی است.

یکی از ارزش‌های معنوی که مقام معظم رهبری بدان اشاره کردند، اخلاص است.

هر خوراکی، هر میوه‌ای طعم و خاصیت و ویتامینی دارد. روزه که مهم‌ترین عملیات عبادی در ماه مبارک به‌حساب می‌آید دارای خواص و آثاری هست. مهم‌ترین اثر روزه، تقوا بود که در چند جلسه صحبت کردیم. اثر دیگری که این هم از آثار عجیب ‌و غریب روزه به شمار می‌آید اخلاص است.

امام علی در نهج البلاغه حکمت252فرمود: فَرَضَ اللّهُ الصِّیامَ ابتِلاءً لإخلاصِ الخَلقِ؛ خداوند، روزه را واجب فرمود، تا آزمونى براى اخلاص بندگان باشد.

 یا در کتاب علل الشرایع است از حضرت زهرا که فَفَرَضَ ... الصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاصِ

اخلاص در منظومه معارف دینی ما آخرین مقصد دین معرفی شده فرمود: ؛ الإخْلاصُ غایَةُ الدِّینِ اخلاص نهایت دین است برای همین از ما در تمام اعمال عبادی اخلاص رو خواستند.

اخلاص چیست؟در روایتی از امام صادق(ع) یکی از عالی‌ترین توضیحات برای اخلاص بیان شده. امام صادق(ع) اخلاص را این‌طور توضیح می‌دهند: وَ أَدْنَى‏ حَدِّ الْإِخْلَاصِ‏ بَذْلُ الْعَبْدِ طَاقَتَهُ کمترین حدّ اخلاص این است که بندۀ خدا تمام طاقت خودش را در طاعت و عبادت خدا بذل کند.

امام صادق(ع) دربارۀ آیه 89 شعرا که می فرماید إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیم می‌فرماید: الْقَلْبُ‏ السَّلِیمُ‏ الَّذِی‏ یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ قلب سلیم یعنی اینکه خدا را ملاقات کنی در حالی که احدی غیر از خدا در قلبت نیست؛ یعنی روز قیامت این را از تو می‌خواهند که جز خدا کس دیگری اصلاً در قلب تو نباشد و این یعنی اخلاص و خدا از ما اخلاص خواسته است و بس.

یادتان باشد اخلاص یکی از ویتامین هایش ایمان است با اخلاص آدم طعم ایمان را می چشد.

امام کاظم(ع) است در کتاب تحف العقول:یَا عَبِیدَ السَّوْءِ نَقُّوا الْقَمْحَ وَ طَیِّبُوهُ وَ أَدِقُّوا طَحْنَهُ تَجِدُوا طَعْمَهُ وَ یَهْنِئْکُمْ أَکْلُهُ ای بندگان بد! گندم را تمیز و پاک کنید و آن‌را آسیاب کرده و خوب نرم کنید، تا طعم خوب گندم را درک کنید و خوردنش برای شما شیرین شود، کَذَلِکَ َأَخْلِصُوا الْإِیمَانَ وَ أَکْمِلُوهُ تَجِدُوا حَلَاوَتَهُ وَ یَنْفَعْکُمْ غِبُّه همچنین ایمان را خالص و کامل کنید تا طعم ایمان را بچشید و سود ایمان به شما برسد؛ یعنی همان‌طور که اگر می‌خواهید مزۀ شیرین گندم را بچشید، باید آرد را از سبوس خالص کنید، اگر می‌خواهید مزۀ ایمان را بچشید، باید ایمان خود را خالص و کامل کنید.

ما اگر بخواهیم انگیزه‌ای برای خودمان ایجاد کنیم که با آن انگیزه، به سراغ اخلاص برویم و آن را طلب کنیم، باید بگوییم: «مزۀ دین‌داری و بندگی و زندگی به اخلاص است؛ اگر کسی به اخلاص برسد و یا اینکه اخلاص را دوست داشته باشد و به سمت اخلاص قدم بردارد واقعاً زندگی‌اش متفاوت خواهد شد.

در کتاب مصباح الشریعه است از رسول خدا(ص) فرمود: مَا أَطَّلِعُ‏ عَلَى قَلْبِ عَبْدٍ فَأَعْلَمُ فِیهِ حُبَ‏ الْإِخْلَاصِ‏ لِطَاعَتِی لِوَجْهِی وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِی إِلَّا تَوَلَّیْتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیَاسَتَهُ وَ تَقَرَّبْتُ مِنْه‏ اگر خداوند مطلع بشود دلی اخلاص را دوست دارد، خودش ادارۀ زندگی او را به عهده می‌گیرد؛ تازه آن موقع است که آدم شیرینی ارتباط با خدا را واقعاً می‌چشد و اصلاً خدا را در زندگی خودش حسّ می‌کند.

مهمترین اثر روزه تقواست. تقوا هم سه اثر مهم دارد

اولین اثر تقوا، قدرتمند شدن انسان است. 

رسول خدا فرمود: مَنِ اتَّقَى اللّهَ عاشَ قَوِیّا، وسارَ فی بِلادِ عَدُوِّهِ آمِنا؛ هرکسی تقوای الهی را رعایت کند، قوی زندگی می‌کند و در سرزمین دشمنش با امنیت بگردد.

دومین اثر تقوا، تدبیر و توان برون‌رفت از مشکلات است. 

امام باقر فرمود: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقِی بِالتَّقْوَى عَنِ الْعَبْدِ مَا عَزَبَ عَنْهُ عَقْلُهُ وَ یُجْلِی بِالتَّقْوَى عَنْهُ عَمَاهُ وَ جَهْلَهُ؛ خداوند عزّ و جلّ در پرتو تقوا بنده ازآنچه عقلش بدان نمى‏رسد حفظ مى‏کند و با تقوا کورى و جهلش را از میان مى‏برد.

یکی از کارکردهای تقوا اینست که به انسان تدبیر، خواهد داد. ما از آدم باتقوا چه چیزی را توقع داریم؟ نماز بخواند، روزه بگیرد. ولی هیچ‌وقت از آدم باتقوا هوشمندی و قدرت حل مشکلات با عقلانیت را نداریم. 

به امیرالمومنین می‌گفتند: مدیریت بلد نیستید و در اثر بی‌بصیرتی و تبلیغات مسموم، معاویه را باهوش‌تر از امام علی (ع) می‌دانستند، چون قدرت تشخیص مدیریت امام را نداشتند. ولی وقتی نگاه به دوره ی خلفای ثلاث می کنیم همه اش مدیریت سیاسی علی است برای دادن برنامه به خلفا مدیریت فقاهتی علی است برای نجات خلفا علی الخصوص آنجا که خیفه ی ثانی می گوید لولا علی لهلک عمر

در انتخابات خیلی دقت کنید افرادی را انتخاب کنید که تقوا داشته باشند اما متاسفانه انور نمی شودچون معتقدیم دین ربطی به فهم و مدیریت ندارد و مدیریت، مقوله‌ای جدای از دین است.

ولی قرآن جواب می دهد: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» اگر تقوا داشته باشی فهمت خوب می‌شود! 

فرقان یعنی فرق دادن تشخیص دادن خوب از بد 

یعنی همه‌چیز را تشخیص می‌دهی نه اینکه فقط دین را خوب تشخیص می‌دهی، بلکه دنیا را هم خوب تشخیص می‌دهی! نیازی هم نداریم که چند ترم علوم سیاسی هم بخوانیم.

خمینی کبیر و خامنه ای عزیز یا میرزای شیرازی و امثالهم مگر عوم ساسی خواندن؟نگاه می کنید قدرت سیاسی خیلی بالایی دارند بخاطر تقواست.

سومین اثر تقوا، شجاعت و هیبت است. امام هادی (ع) فرمود: مَنِ اتَّقَى اللَّهَ یُتَّقَى؛ هرکسی تقوای الهی را رعایت کند همگان از او حساب می‌برد. هیبت او به دل‌ها می‌نشیند. از او حساب می برند.

شما با این سه اثر بسنجید نسبت سیاست و تقوا را؟مگر ما از یک سیاست‌مدار چه می‌خواهیم؟ قدرتمند باشد، تدبیر داشته باشد و شجاع باشد. اگر سیاست‌مداری تقوا نداشته باشد نمی‌تواند تدبیر کند نمی‌تواند شجاع باشد نمی‌تواند قدرتمند عمل کند.

تقوا از انسان مالک اشتر می‌سازد وقتی حضرت خواست مالک اشتر را برای اهل مصر معرفی کند فرمود:بَعَثتُ إلَیکُم عَبدا مِن عِبادِ اللّهِ من بنده‏اى از بندگان خدا را به‌سوی شما روانه کردم لا یَنامُ أیّامَ الخَوفِ در روزهاى هراس نمى‏خوابد و لا یَنکُلُ عَنِ الأَعداءِ ساعاتِ الرَّوعِ در ساعت‏هاى ترس، روى از دشمن برنمی‌تابد أشَدَّ عَلَى الفُجّارِ مِن حَریقِ النّارِ براى بدکاران، از آتش سوزان، سخت‏تر است.

سیاست‌مداری که دشمن از دستش عصبانی و از مرگش خوشحال شد. 


یکی از طولانی ترین عبادتها که بصورت مداوم یعنی یک ماه، انسان انجام می دهد روزه است که مهمترین اثر را در روح انسان می گذارد.

از حالا برنامه‌ریزی کنیم به این نقطه ای برسیم که از روزه بهره های معنوی ببریم نه اینکه مثل خیلی ها از روزه فقط گرسنگی و تشنگی نصیب ما بشود.

روایت از معصوم است در کتاب امالی شیخ طوسی که فرمودند رُبَّ صائِمٍ حَظُّهُ مِن صِیامِهِ الجوعُ وَ العَطَشُفرمود از روزگی بهره‌ای نمی‌برند مگر تشنگی و گرسنگی که جای تاسف است. واقعاً خیلی جای تأسف دارد! همین!

وارد کتاب خداوند بشویم در سوره بقره آیه183خداوند عالم می فرماید یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ بعضی ها که اعتراض می کنند چرا ما باید روزه بگیریم آیا ادیان دیگر هم روزه داشتند؟ خداوند فرمود یا رسول الله به مومنان بگو ای مومنان شما هممانند ادیان گذشته عبادتی مانند روزه دارید که ثمره ی آن لعلکم تتقون است یعنی با تقوا بشوید.

تقوا خیلی به گوش ما رسیده است خیلی هم مشهورست خیلی هم غریب حدود 250مرتبه هم در آیات قرآن استفاده شده است که72مرتبه خداوند فرمود اتَّقُوا اللَّهَ ولی خیلی غریب است.

تقوا برای انسان به دوست تشبیه  کردند سالها با او هستیم اما ارتباط با او برقرار نکردیم.

نمونه ی ساده در افعال روزانه حرکات گفتار خیلی حرف میزنیم خیلی عمل انجام می دهیم اما تشخیص نداریم که کدام عمل و حرف خوب است کدام بد کجا باید بکار استفاده بشود کجا نه؟ تقوا اینست که ما تنبلی می کنیم و نرفتیم او را بشناسیم.

یکی از مسائلی که موجب می‌شود تقوا اهمیت پیدا کند نسبتش با عمل است. عمل انسان زمانی ارزشمند می شود که همراه با تقوا باشد و آنچه به عمل قیمت و ارزش و بهاء می‌دهد تقواست. این جایگاه تقواست.

پیامبر به ابوذر فرمود: یا أباذرٍّ، کُن بِالعَمَلِ بِالتَّقوى أشَدَّ اهتِماما مِنکَ بالعَمَلِ؛ اى ابوذر! در به کار بستن تقوا اهتمام بیشترى به خرج ده تا در خود عمل؛فَإنَّهُ لا یَقِلُّ عَمَلٌ بِالتَّقوى، وکَیفَ یَقِلُّ عَمَلٌ یُتَقَبَّلُ؟!هیچ عملى باوجود تقوا کم نیست. چگونه کم باشد عملى که پذیرفته مى‏شود؟یَقولُ اللّهُ عز و جل: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَزیرا خداوند مى‏فرماید: جز این نیست که خداوند از پرواپیشگان مى‏پذیرد. 

شما اسکناس را در نظر بگیرید زمانی ارزش دارد که نواری وسطش باشد. عمل هم‌زمانی ارزش دارد و قابل‌پذیرش هست که تقوا در آن باشد. وگرنه عمل بی‌تقوای هرچند خوب ارزشی ندارد. مگر قابیل عمل خوب نیاورده بود. قربانی برای خدا آورده بود. ولی چون بی‌تقوایی کرده بود این عمل خوبش پذیرفته نشد.

تقوا را اگر دسته بندی کنیم به دو دسته تقسیم می شود: تقوای قبل از ایمان و بعد از ایمان 

خداونددر سوره بقره وقتی که می فرماید ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ اصلا این آیه برای مومنین و مسلمانان نازل نشده.این کتاب زمینه سازی بود برای عرب جاهلیت که وارد نشده بودند. اینجا سوال مطرح می شود چرا تقوا را مطرح کرد؟

مقصود از این تقوا در این آیه، تقوای قبل از دین‌داری است؛ یعنی اهل مراقبت هستی؟ یا نه اهل حساب ‌وکتاب و دقت هستی؟ یا نه.بعضی‌ها مسلمان نیستند ولی اهل تقوا هستند، یعنی در زندگی خودشان اهل مراعات‌ هستند وجدانش بیدار است، اخلاقیات را که می‌فهمد.

حضرت آقا می فرماید قرآن کریم می‌گوید: هدی للمتقین؛ اگر یک نفر که دین هم نداشته باشد، اما تقوا داشته باشد از قرآن هدایت خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد


مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب یک نکته ای در مورد که ما برنامه ی معنویت برای خودمان داشته باشیم و ترویج هم بدهیم. فرمودند:معنویّت بمعنی برجسته کردن ارزشهای معنوی در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلت‌ها و دیگر خلقیّات نیکوست معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، ولی اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند.

مشهور هست ماه رمضان، ماه خلوت باخداست اما قبل از این ماه رمضان، فرصت مناسبی هست برای اینکه آدم با خودش خلوت کند. برای خودش وقت بگذارد. به تعبیری خودسازی کند. بعضی‌ها این‌قدر سرشان شلوغ شده است که دیگر حتی وقت ندارند که برای خودشان وقت بگذارند. ولی در ماه رمضان این فرصت نباید از دست برود آدم باید به خودش بپردازد به مطالعه حال و احوالات خودش بپردازد. بامطالعه کتاب فرق می‌کند.

بعضی‌ها با خودشان قهر کردند حالی از خودشان نمی‌پرسند خبر از حال‌وروز خودشان ندارند.

باید در ماه رمضان، توقع از خودمان بالا ببریم خوب شدن حال، کمترین توقعیست که می‌شود آدم از خودش در ماه رمضان داشته باشد! مهم‌تر از حال اینست که من در باند پرواز ماه رمضان اوج بگیرم به حیات برسم.

راه رسیدن به حیات چیست؟ اجابت دعوت خدا و رسولش؛ فرمود: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی‌که شما را به سوى چیزى مى‏خواند که شما را حیات مى‏بخشد.

یکی از وجوه اجابت دعوت خدا و پیامبر، عبادت هست.

اما یک نکته باید بیان بشود که هر عبادتی اگر موانعی بر سر راهش نباشد انسان دچر قساوت قلب نشود اثری در جانش می گذارد.

نمونه:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ مؤمنان، کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دل‌هایشان ترسان می‌گردد وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً و هنگامی‌که آیات او بر آن‌ها خوانده مى‏شود،ایمانشان بیشتر مى‏گردد وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.


یکی از موقعیت‌هایی که آدم باید امیدوار باشد، زمانیست که مشکلات چند برابر می‌شود. هر چقدر مشکلات بیشتر هست بدانید مشکلات در حال تمام شدن است.

امام على علیه‌السلام در حکمت 351 مى‏فرماید: عِندَ تَناهِی الشِّدَّةِ تَکونُ الفُرجَةُ وعِندَ تَضایُقِ حَلَقِ البَلاءِ یَکونُ الرَّخاءُ؛ هنگام اوج گرفتن سختى‏ها، گشایش فرامی‌رسد و هنگام تنگ شدن حلقه‏هاى بلا، دوران آسایش فرامی‌رسد.

یا شبیه همین روایت در غرر الحکم، ح 1767 است که می فرماید أقرَبُ ما یَکونُ الفَرَجُ عِندَ تَضایُقِ الامورِ؛ نزدیک‏ترین زمان به گشایش، هنگامى است که کارها، تنگ آید.

روزى زنى خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت: «یابن رسول الله پسرم به مسافرت رفته و نبودش هم طولانی شده دل من هم برای دیدنش تنگ شده دعا کن». حضرت فرمود:بردبار باش. 

بعد از چند روز بردباری دوباره محضر امام صادق شکایتش را تکرار کرد امام مجدد همان جواب را دادند تا سه مرتبه این برنامه تکرار شد.

حضرت به این زن فرمودند مگر به تو نگفتم که برباری کن؟ 

عرضه داشت یابن رسول الله صبر تا چقدر؟ بخداوند عالم صبرم تمام شد.

امام صادق فرمودند به منزل برو پسرت را می بینی.

زن به منزل رفت با تعجب پسرش را مشاهده کرد مجدد به محضر امام صادق رسید گفت یابن رسول الله، بعد از پیامبر مجدد وحی نازل شد؟

فرمود نه. ولکِنَّهُ قَد قالَ رسول الله: عِندَ فَناءِ الصَّبرِ یَأتِی الفَرَجُ. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله‏ گفته است: هنگام تمام شدن صبر، فرج مى‏آید.

فَلَمّا قُلتِ: قَد فَنِیَ الصَّبرُ عَرَفتُ أنَّ اللَّهَ قَد فَرَّجَ عَنکِ بِقُدومِ وَلَدِکِ  وقتى گفتى: صبرم تمام شده، دانستم که خداوند با آمدن فرزندت، فرج تو را رسانده است.

یادمان باشد اهل‌بیت (ع) ما را در سخت‌ترین شرایط امیدوار می‌کنند؛ و هرچه شرایط سخت‌تر گردید باید امید انسان زیادتر شود که ما نزدیک به فرج می‌شویم.

نمونه ی آن جنگ خندق شما ببینید یک شخصی مانند عمرو بن عبدود که داستانش را همه می دانند. با آن همه هیبت و عظمت و قدرت و زور و بازو مقابل سپاه اسلام قرار می گیرد که بقول معروف یک تنه می تواند20نفر را حریف باشد در مقابلش کسی در سپاه اسلام پیدا نمی شود حریفش نمی شود سپاه هم مانند بید از باد این شخصیت می لرزند وقتی طلب حریف می کند کسی جلو نمی رود جز یک جوان عَمر می خندد که همه ی پهلوانان مسلمانان عرب ترسیدند پیامبر یک جوان را فرستاد. آخر داستان می شود لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

اهلبیت، پیامبر حتی قران هم می گویند ناامید نشوید هر کسی ناامید بشود نابود می شود. 


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

یکی از مواقعی که به‌شدت به انسان آسیب وارد می کند زمانیست که  در معرض یاس واقع می شود و یاس هم زمانی می آید که انسان در متن مشکلات و گرفتارهای قرار می‌گیرند. 
تعبیر قرآنست درباره انسان در سوره هود آیه9 وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ وقتی انسان در شرایط بحرانی قرار می گیرد خیلی ناامید و ناسپاس می شود.
مشکلات همیشه هست کسی در مقابل مشکلات مأیوس می‌شود که احساس ضعف و عجز ‌کند؛ کسانی احساس قدرت می‌کنند که به قوی و قدرتمندی تکیه کرده‌اند. اگر دست در دست پروردگار عالم باشد هیچ مشکلی نمی‌تواند قَد عَلَم کند. 
بدلیل اینکه1.چون قدرت حل مشکلات در دست ماست
2.قدرت توکل ما بالاست. امیدواری و قدرت یعنی توکل. اگر توانستیم فبها اگر نتوانستیم یکی بنام خدا هست. این نکته ی اول
نکته ی بعدی اینست که  مشکلات و گرفتاری محل امتحان یاس و امید است تا خداوند ببیند چقدر ما می توانیم به او تکیه کنیم و روی قدرت او حساب باز کردیم. 
در صدر اسلام مشکلات فراوان بود که یکی از بدترین مشکلات برای مسلمانان صدر اسلام که تایی در آن نیست جنگ احزاب است دشمن تمام زورش را به میدان آورد تا اسلام و مسلمانان را نابود کند در شراط فعلی و دفاع مقدس هم همینطور بوده و هست استکبار تمام زورش را به میدان آورد تا ایران و انقلاب را نابود کند همه جبهه‌های مخالف دست‌به‌دست همه داده بودند رسیدند به یک قدمی مدینه سپاه اسلام3000نفر سپاه دشمن10.000نفر قرآن بخوانیم شرایط همین بوده و هست. برای استحاله مسلمانان و انقلابیون دست به هر کاری زدند و می زنند ما باید چشم باز کنیم و از جنگ احزاب درس بگیریم.
إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا زمانی که دشمن از شمال و جنوب مدینه را محاصره کرد مردم وحشت کردند و به خداوند مشکوک می شوند هُنالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدیداًاینجا مومنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند.
طبیعی است در چنین مواردی انسان ناامید می شود اما وقتی به قرآن مراجعه کنیم به ما می گوید این ناامیدی یک مرض است و کسی که دچار این مرض و بیماری بشود نزدیک به گروهک نفاق می شود. وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً مردم را مایوس کردند به اینکه پیامبر امید کاذب بما می‌داد و کار ما تمام‌شده است.
اما هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیماً؛ کسی که ایمان به خداوند و رسول داشته باشد با آن شاه کلید توکل، مانند اصحاب پیامبر در جنگ احزاب که دیدند نتیجه بنفع آنها خواهد شد.
 

 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

اگر کسی بخواهد از برکات ماه مبارک استفاده کند اول باید اکبر الکبائر بعد از شرک به خدا را از خودش دور کند یعنی یاس از رحمت الهی؛ ماه رمضان، هم ماه امید و تقویت امیدواری هست دلایل فراوانی هست به قول امام سجاد در صحیفه سجادیه در دعای وداع با ماه رمضان می فرمایدالسَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَال‏ ونُشِرَت فیه الاعمال این ماه،ماهیست که هم در این ماه امکان رسیدن به خیلی چیزهاست و هم می توان اعمال را گسترش داد و این حس به انسان دست می دهد که می تواند به راحتی جبران مافات کند.

نقل از پیامبر اکرم در کتاب خصال شیخ صدوق ج1 فرمود: أُعْطِیَتْ أُمَّتِی فِی شَهْرِ رَمَضَانَ خَمْساً لَمْ یُعْطَهُنَّ أُمَّةُ نَبِیٍّ قَبْلِی به امّت من در ماه رمضان، پنج چیز داده‌شده که به امّت هیچ پیامبرى پیش از من داده نشده است

أَمَّا وَاحِدَةٌ فَإِذَا کَانَ أَوَّل‏ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ لَمْ یُعَذِّبْهُ أَبَداً شب اول ماه رمضان می شود خداوند به بندگان نگاه می کند از نوع نگاه رحمت بطوری که اگر هر کسی را اینطور نگاه کند عذابی برای او نخواهد بود.

وَ أَمَّا الثَّانِیَةُ فَإِنَّ خَلُوفَ أَفْوَاهِهِمْ  حِینَ یُمْسُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْیَبُ مِنْ رِیحِ الْمِسْکِ  وقتی انسان هر صبح از خواب بیدار می شود و با بوی نامطبوع دهان مواجه می شود این بو بواسطه باکتری هایی در دهان بوجود می آیند که ریشه اش خشکی دهان است بخاطر نخوردن و نیاشامیدن.

یکی از چیزهایی که خداوند در این ماه از شخص روزه دار خریدارست همین بوست.

وقتی بوی دهان در طول روز بد است و وقتی به شب می رسد و نزدیک افطار برای خداوند عالم این بوی نامطبوع  تبدیل به بوی مشک می شود و می خرد.

وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُمْ فِی لَیْلِهِمْ وَ نَهَارِهِمْ فرشتگان در هر شب و روزشان، براى آنان آمرزش مى‏طلبند.

وَ أَمَّا الرَّابِعَةُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُ جَنَّتَهُ أَنِ اسْتَغْفِرِی وَ تَزَیَّنِی لِعِبَادِی فَیُوشِکُ أَنْ یَذْهَبَ عَنْهُمْ نَصَبُ الدُّنْیَا وَ أَذَاهَا وَ یَصِیرُوا إِلَى جَنَّتِی وَ کَرَامَتِی خداوند عالم به بهشت خودش دستور می دهد برای امت من استغفار و خودت را برای آنان آرایش کن تا رنجی که بخاطر دنیا به آنان می رسد به سمت بهشت بیایند.

وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ غَفَرَ لَهُمْ جَمِیعاً وقتی آخرین شب ماه رمضان فرا رسد، همه آنان آمرزیده مى‏شوند.

یعنی خدا تمام امکانات خدایی‌اش را بسیج کرده تا من و شما بیشترین بهره را ببریم با کمترین لیاقت.خدا در این ماه رمضان بریز وبپاشی به راه انداخته است. خان رحمتش را تا بی‌کران گسترانده است. حالا جا ندارد من و شما امیدوار به رحمت الهی بشویم؟ دیگر اینجا من نیستم که به سمت خدا رفته‌ام این خداست که در ماه رمضان به سمت من آمده است. به‌قول‌معروف تنبل نرو به سایه، سایه خودش می میایه؛ سایه رحمت الهی در ماه رمضان بر سر بندگان پهن شده است؛ چرا امیدوار نشوم.

شما مهربانی خدا را در میان این‌همه لطفش در ماه رمضان احساس نمی‌کنی؟

فینال ماه رمضان را شب‌های قدر قرارداد. شب قدری که از هزار ماه بالاتر هست. هزار ماه یعنی هشتاد سال تقریباً عمر یک انسان، در شب قدر شما می‌توانی به‌اندازه تمام راه‌های نرفته عمرت رشد کنی. در ماه مبارک رمضانی من و شما جهشی رشد معنوی می‌کنیم به شرطی که از یاس بیرون بیایم از یاس توبه کنیم.

بسم لله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

بحثی که در ماه مبارک رمضان خدمت شما بزرگواران هستیم تبیین بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در گام دوم انقلاب است انشاء الله مورد توجه قرار بگیرد.
 حضرت آقا در40سال دوم انقلاب از سه کلید واژه بسیار مهم استفاده می کنند که متاسفانه نگاه درونی در آننها وجود ندارد.
سه کلیدواژه خودسازی-جامعه سازی-تمدن سازی که ان شاء الله با توفیقات الهی در این ماه بتوانیم اشاراتی داشته باشیم.
اولین توصیه ای که مقام معظم رهبری در این بیانیه گام دوم اینست فرمودند نگاه امیدوارانه و خوش بینانه به آینده است. 
یکی از اشاراتی که در این بیان وجود دارد بحث از امید داشتن است. امیدی که از یک طرف نقطه قوت جهان است و از یک طرف نقطه ی ضعف استکبار.
با این مقدمه وارد این بحث بشویم که یکی از ویژگی‌های مهم ماه رمضان، اینست که امیدواری انسان را افزایش می‌دهد هَذَا شَهْرُ الرَّجَاءِ یکی از نامهای ماه مبارک رمضان همین است که اگر در این ماه به همین یک اتفاق انسان تفکر کند و قدم بردارد می تواند دنیا را به زانو در آورد ولی باید مراقب باشد یک دشمن متقابل بنام یاس و نومیدی دارد که قدم به قدم با او همراه است که روایت است اکبرُ الکبائر الیأس.
یاس بعد از شرک جزء صدرنشین های گناهان محسوب می شود حتی بدتر از قتل است چون خیلی از گنهانی که انسان مرتکب می شود شاه کلیدش یاس است. 
روایت است در کتاب الفقیه ج3 که عَمرو بن عُبَید بَصرى آمد محضر امام صادقعسلام کرده نشست شروع کرد بخواندن قرآن رسید به این آیه الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ در سوره نجم ساکت شد حرفی نزد، امام پرسید علت سکوتت 
چیست؟ گفت: دوست دارم کبائر را از کتاب خدا بدانم را بشناسم، یعنی یکی دیگر از علت ارتکاب گناه اینست که ما هنوز گناه شناسی بلد نیستیم کسی نیامد بما بگوید که فلان کار گناه است.فرمود:بزرگ‌ترین کبائر شرک بخداست، خداوند در آیه48سوره نساء مى‏فرماید: إِنَّ اللَّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ کسیکه برای خدا شریک قرار دهد قابل بخشش نیست.
انسانی که خلیفة الله فی الارض است انسانی که قدرت به معراج رفتن دارد اصلا فکر کرده که با این مقام چرا بخودش اجازه می دهد چیزی بنام نا امیدی به سمت او بیاید؟
آمد محضر امام باقر سوال کرد امید بخش‌ترین آیه قرآن کدام آیه است؟ حضرت فرمودند: اطرافیان شما در این مورد چه نظری دارند؟
گفت یابن رسول الله اطرافیان من نظرشان به آیه 53زمر است قُلْ یَا عِبَادِیَ بگو ای بندگان من الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ اگر اسراف و ستم کرده‌اید بر خودتان لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ از رحمت خداوند نومید نشوید إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً خدا همه گناهان را می‌آمرزد إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌
امام باقر فرمودند اما ما اهلبیت نظرمان غیر اینست.
سوال کرد نظرشما چیست؟ فرمود آیه5 سوره ضحی وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى‌ پروردگارت آن‌قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی!
منظور از این آیه مال و اموال نیست کسی اشتباه نگیرد. امام باقر فرمودند منظورش شفاعت است.
بدلیل اینکه در آیه سوره زمر اگر کسی می خواهد از رحمت خداوند برخوردار بشود شرطش توبه است اما هر چه نگاه می کنیم در این آیه شرطی جز رضایت پیامبر و رحمت بیان نشده 
 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
یکی از مهمترین بایسته‌های اعتقادی که خانواده باید در سبک زندگی خودش مورد توجه قرار بدهند و از همراهی و همدلی اعضای خانواده است که باید اعضای خانواده اعم از زن و شوهر و فرزندان باید برای رسیدن همدیگر به حقیقت توحید در کنار هم باشند
زندگی که انسان در زمان حیات خود انجام می دهد از دو حال خارج نیست:
1-یا الهی است که آخرش بخدا رسیدن است و جنات تجری
2- یا شیطانی است و عمل به آنچه شیطان ی خواهد که شاهد مثالش:
در ماجرای توبه حضرت آدم و حوا ببینید در دعای که بحث امشب من است وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ زمانی که ابلیس از درگاه خداوند اخراج شد قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ تصمیم گرفت آدم و حوا را فریب بدهد و چون می دانست که وَ یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ خداوند به این دو امر کرد که در بهشت سکونت کنید فَکُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما و از هر درختی از درختان بهشت می خواهید تناول کنید وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید بود و به خوبی می دانست که خوردن از درخت ممنوع باعث رانده شدن از بهشت خواهد شد فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ درصدد وسوسه آنان برآمد و بالاخره آدم و حوا را فریب داد و از بهشت رانده شدند وقتی وی به نقش های شیطان بردن به فکر جبران گذشته افتادند و نخستین حرکتشان اعتراف به ظلم و ستم می‌کنیم آدم و حوا در این دعا در کنار هم بودند رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ.
یا در مورد دیگر حضرت ابراهیم و هاجر زمانی که به دستور خداوند حاج را با فرزند خردسالش در سرزمین بی آب و علف هم که خاک می کنند دست به دعا بر می دارد رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ که پروردگارا من فرزندم را در دره های بی کشت نزد خانه محترم تو سکونت دادم که این آیه نهایت همکاری هاجر را  با ابراهیم نشان می دهد
اگر سیر تاریخی را ادامه بدهیم به حضرت یعقوب می‌رسیم که در حق فرزندان گناهکار ولی نادم خود که یوسف را سال‌ها از پدر دور داشتن دعا می کند یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
گفتیم در قرآن دو خانواده بیان شد یک خانواده اهل و یک خانواده نااهل ما از عهد شاهد آوردیم حالا چند نمونه از نا اهل هم بیان می‌کنیم
بعضی مواقع در خانواده ها همراهی های اتفاق می‌افتد که انتهای آنها از عذاب الهی است مثل ابولهب و همسرش است که تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَ‌ مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ‌ سَیَصْلَى نَاراً ذَاتَ لَهَبٍ‌ وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ‌ فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ به آزار و اذیت رسول خدا پرداختند و تا جایی این آزاد پیش رفت که سوره مسد در مورد آنها نازل شد و به این زن و شوهر وعده عذاب داده شد
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
اصولاً خلقت انسان جفت جفت است و هیچ مرد و زنی را نمی توان پیدا کرد که برای جفتی خلق نشده باشد این قانون بر اساس یک فطرت الهی است که بیان کردیم
فطرت چیست؟ کمال گرایی
و وقتی این دو موجود کمال خواهند رسید که مرد با تاکتیک مخصوص خودش و زن با تاکتیک مخصوص خودش جفت خودش را پیدا کند و با کمک و در کنار هم به کمال برساند که در تعریف و تعبیر قشنگ مقام معظم رهبری همسرگزینی فقط این نیست که ما با جنس مخالف ازدواج کنیم و به این ختم شود نخیر همسر یعنی همسفر تا خدا این تعبیر قشنگ مقام معظم رهبری تشکیل خانواده است.
اگر انسان بخواهد به این سفر الهی دست پیدا کند خداوند در آیه شریفه ۲۱ سوره روم وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً دستور داده که چند کار را در خانواده انجام دهیم
1- لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا ایجاد آرامش کنید
اگر آرامش در خانواده ایجاد بشود کمال گرایی انسان با همفکری اعضای خانواده به حد اعلایی خواهد رسید
2- جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ایجاد امنیت کنید
امنیت ایجاد نخواهد شد مگر با مهربانی و کنار هم بوده است که خانواده
یعنی در وجود انسان زمینه ای از مودت و رحمت وجود دارد که تجلی گاهش فقط در خانواده است که تا در خانواده زمینه ایجاد نشود در جامعه نیز انجام نخواهد شد
از یک زن و شوهری سوال کردند چند سال در کنار هم زندگی می‌کنید؟ گفتند ۷۰ سال مشکلی هم پیش آمد که دلسرد بشوید؟ گفتند نخیر با تعجب سوال کردن چطور هفتاد سال کنار هم زندگی کردید بدون مشکلات  سردی؟ گفتند هر وقت مشکلی برای هرکدام از ما پیش می‌آمد تا کانون گرم خانواده را از بین ببرد ما آن را اصلاح کردیم این آیه یعنی این
و طبق این آیه شریفه اصل و اساس تشکیل خانواده که خداوند موجودات دستور داد همین است ایجاد مودّت و رحمت و آرامش لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً
حالا اگر عکس این مورد باشد نه تنها آرامش حتی نسبی دست پیدا نمی‌کنند بلکه نه رنگ خوشبختی را می‌بینند نه آرامش
البته این نکته لازم به ذکر است که در اینجا اگر طالب آرامش و مودت باشند قابل حل است نه اینکه بگوئیم امکان پذیر نیست
راه حلش چیست؟ اول عیب یابی کنیم ببینیم چه چیزهایی باعث از بین بردن آرامش کانون گرم خانواده شده و در مرحله بعد باید دنبال بایسته های زندگی باشند که خلاصه وار فقط عرض کردیم

مسجد امام رضا علیه السلام نکا

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

هر انسانی وقتی پا به عرصه خانواده اجتماع می گذارد آرزو دارد بهترین زندگی را داشته باشد با اهداف بلند
از اینکه به تنهایی قادر نیست اهداف سازی کند و آن را به اجرا بگذارد خداوند متعال در کتاب قانون اساسی خودش یعنی قرآن کریم این اهداف را برای انسان تبیین می‌کند
اولین هدف از تشکیل خانواده که اگر انسان بخواهد به رشد و کمال برسد باید یک اجتماعی را تشکیل بدهد به نام خانواده که اعضای آن می‌توانند در رسیدن همدیگر به کمال حقیقی انسان یاری رسان باشد و رسیدن امکان نیست مگر عمل به اساس اندیشه توحیدی.
اگر انسان بخواهد بهترین رفتار را همراه با موج موفقیت در جامعه داشته باشد اولین کانون خانواده است که برمیگردد به شیوه برخورد اعضای خانواده که اگر با رفتار صحیح شخصیت انسان ساخته شود با مرور زمان و به واسطه گردبادهای آسیب‌زا در خانواده تاثیری در اعضا نخواهید دید. اگر خانواده دچار تزلزل شد به خاطر همین موضوع است
سبک زندگی اصطلاحی که از سوی مقام معظم رهبری در جمع جوانان استان خراسان شمالی مورد تاکید قرار گرفته یعنی رفتار اجتماعی و شیوه چگونه زندگی کردند که این دو مقوله ایجاد نمی شود مگر با آشنایی از دو جهت معنوی و مادی و همچنین اخلاقی که ایمان لنگرگاه اصلی انتخاب سبک زندگی است
یک نکته را خاطر نشان شوم که موضوع سبک زندگی که مقام معظم رهبری به آن پرداختند همه جنبه‌های زندگی انسان را در بر می گیرد و فقط در چارچوب منزل نیست از نحوه رفتار با همسر و فرزندان در خانواده گرفته تا نوع رفتار با دوست و دشمن.
آیاتی که در قرآن درباره سبک زندگی از طرف خداوند نازل شده خانواده‌های زیادی را مورد اشاره قرار داده ولی آنچه مورد اهمیت است این است که سبک زندگی بر مبنای تسلیم در برابر عوامل الهی باشد.
اگر این خانواده ها را طبق آیات بررسی کنیم بایسته هایی که یک خانواده متعالی باید داشته باشد در سه طبقه و در سه حوزه مجزا یعنی اعتقادی اخلاقی رفتاری قابل تقسیم است
بایستی اعتقادی چیست؟ اعتقاد به اصول حیات دین یعنی توحید و همراهی با خانواده تا رسیدن به خدا
بایسته اخلاقی چیست؟ پرورش صفات اخلاقی که اول ویروس شناسی است یعنی گناه و آخرش داروشناسی یعنی ترک گناه است
بایسته رفتاری چیست؟ رفتار با اعضای خانواده به وسیله جوارح یعنی تهیه ملزومات زندگی
که در دهه اول مبارک رمضان اگر خداوند عنایتی داشته باشد در مورد این بایسته ها صحبت می‌کنیم امشب به صورت تیتروار سرفصلهای بحثم را بیان می‌کنم انشاءالله در شب های بعد تفصیل بدهم
از مهمترین بایسته‌های اعتقادی
۱- همراهی و همدل بودن اعضای خانواده برای رسیدن به زندگی مطلوب الهی و کمال حقیقی
۲- امر به معروف و نهی از منکر در حوزه خانواده


مسجد امام رضا علیه السلام نکا