بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
خدا یک خصوصیتی دارد که انسان ندارد گر هم در انسان باشد خیلی کم است و آن خصوصیت بنده پروری است.
در بنده پروری در ولایت الله و ولایت غیر الله فرق است همین هم در ولایت انسان هم وجود دارد
فرق اول در پاداش و عذاب است:
اگر خدا به انسان دستور میدهد و آنها دستورش را اجرا نکنند، زود آنها را نمیزند! یا وقتی به بندههایش دستور میدهد و آنها اجرا میکنند، زود آنها را تشویق نمیکند!
وقتی به بندههایش دستور میدهد چه انجام بدهند چه انجام ندهند حساب و کتاب را میگذارد برای روز قیامت!
اما غیر الله چطور؟ اگر انجام بدهی تشویق می شوی البته اگر تشویقی در کار باشد اگر انجام ندهی قطعا آسیب خواهی دید.
فرق دوم در فریب است
اگر خداوند به انسان دستوری می دهد قصد فریب بنده اش را ندارد در حالیکه تبلیغات غیر الهی، پر از فریب است و نیرنگ و دو رویی.
کلام شیطان است که می گوید لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ آنچه در زمین و در دنیا هست، پیش انسانها زیبا جلوه میدهم!
وقتی خداوند دسشتوری می دهد انجام دستور را به اختیار انسان می گذارد و الا می توانست اجبار کند و همه مردم خدا پرست بشوند اما این کار را نکرد خدا تعادل ایجاد کرد تا مردم جذب خداوند بشوند
فرق سوم در عظمت دادن است
ولایت الله دنبال جذب حداکثری است کاری ندارد گنهکار هستی یا نیستس آغوش خداوند برای همگان باز است خدا میفرماید: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ من بنده مخلوقم را دوستش دارم
وقتی کسی بیاید به سمت ولایت الله قدرت می گیرد عظمت می گیرد اما ولایت غیرالله چطور؟
خرد می کند دنبال دفع حداکثری است وقتی کارش با انسان تمام شد شیطان اعلام بیزاری می کند إِنِّی بَریءٌ مِنْکَ حرف شیطان است اما در ولایت الله اینطور نیست
فرق چهارم در جبران است
اگر کسی در ولایت الله و تحت ولایت الله کاری کند خداوند حتما جبران می کند ولی در ولایت غیر الله اینطور نیست
اگر خطا کرد و بعد از خطا توبه کرد خداوند با پذیرش توبه سیئات را به حسنات تبدیل می کند اما در ولایت غیر الله چیزی قابل جبران نیست
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
ما انسانها در دو واقعه به سمت خدا می رویم یکی برای گرفتن حاجت است البته کار خوبی است، ولی از آن بالاتر؛ یک عدهای برای طلب مغفرت، درِ خانۀ خدا میروند
با اینکه خداوند به هر دو نگاه می کند اما یک نگاه ویژه ای به گروه دوم دارد با محبت و استقبال بیشتری با اینها برخورد میکند.
یک عده ی دیگر هم هستد که خدا نگاه ویژه تری به آنها دارد این مربوط به کسانی است که دنبال «رحمت و مهربانی پروردگار عالم» هستند و میخواهند لذت رحمت و مهربانی خدا را بچشند اشک می ریزند برای درک این مرحله
انسان زمانی به آرامش می رسد که از گرمای محبت الهی لذت ببرد اگر کسی شدت محبت و مهربانی خدا را درک کند، لذات عالم را چشیده است.
اینکه میفرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب؛ معنای دقیقش این است به ذکر رحمانیت و مهربانی خدا، دل آرام میگیرد، و الا اگر صبح تا شب بگویی «خدا خالق است» اما به مهربانی و رحمانیت خدا توجه پیدا نکنی، هیچ اتفاق بزرگی در قلبت نمیافتد.
اینکه اولیاء خدا-در ادعیه- دوست دارند پیش خدا اظهار ضعف بکنند، یک دلیلش این است که میدانند خدا مهربان است و در اثر احساس ضعفکردنِ بندهاش درِ خانۀ او، مهربانیاش را مضاعف میکند.
اصلاً انرژیِ مؤمن از ارتباط قلبیای است که با خدا دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
خیلی از ما دنبال بدست آوردن خیر در دنیا و آخرت هستیم اما نمی دانیم چگونه بدست بیاوریم
از امام رضا روایت است که می فرماید اگر کسی می خواهد درب خیر دنیا و آخرت برای او باز بشود باید با عقل قدم بردارد و طبق عقل عمل کند
لاَ یَتِمُّ عَقْلُ اِمْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَکُونَ فِیهِ عَشْرُ خِصَالٍ عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:
1.اَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ از او امید خیر باشد
2.وَ اَلشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ مردم از بدى او در امان باشند
3.یَسْتَکْثِرُ قَلِیلَ اَلْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد
4.وَ یَسْتَقِلُّ کَثِیرَ اَلْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ خیر بسیار خود را اندک شمارد
5.لاَ یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ اَلْحَوَائِجِ إِلَیْهِ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود
6.وَ لاَ یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود
7.اَلْفَقْرُ فِی اَللَّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ اَلْغِنَى فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد
8.وَ اَلذُّلُّ فِی اَللَّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ اَلْعِزِّ فِی عَدُوِّهِخوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد
9وَ اَلْخُمُولُ أَشْهَى إِلَیْهِ مِنَ اَلشُّهْرَةِ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد
10.لاَ یَرَى أَحَداً إِلاَّ قَالَ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی وَ أَتْقَى إِنَّمَا اَلنَّاسُ احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :ما مِن بَلِیّةٍ إلاّ و للّه ِ فیها نِعمَةٌ تُحیطُ بِها
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
آقای شیخ حسین انصاریان میفرمود:
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی، نوشابه، نون
دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن یه کلاغی از راه رسید سر این دیگ یه فضله انداخت تو دیگ آبگوشت..
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار خیلی بهمون سخت گذشت. توکوه گشنه همه ماست و سبزی خوردیم.
خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی اصلش ناراحت بودن.
وقت دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگه.
رحمت و مهربانی خدا اینجاست اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.
اگر اون عقرب را ندیده بودیم هنوز هم میگفتیم یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت
بلا . گرفتاریهای بعد از بلا معنایش اینست که "خدا حالتو نگرفت، جونتو نجات داد"
خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه.
یکی از موانع درک و بهرهبرداری از رحمت خدا «گناه و یأس ناشی از گناه» است.
همینکه انسان خطایی مرتکب میشود یا در خودش بدی و عیبی میبیند، یک مکانیزمی در وجود انسان هست که خودبهخود آدم را مأیوس میکند!
بااینکه آدم وقتی گناه میکند بیشتر به رحمت خدا نیاز دارد بیشتر باید التماس کند اما برعکس پیش می آید؛ کمتر رحمت و مغفرت خدا را تمنا میکند طبیعتاً کمتر رحمت خدا را باور میکند.
وقتی انسان گناه می کند بواسطه گناه قساوت قلب پیدا می کند و از رحمت خداوند کم بهره و در خیلی جاها بی بهره می شود و همین مساله باعث می شود قساوت قلبش بیشتر میشود.
شاید گناه آنقدر قساوت قلب در انسان نیاورد که یأس از رحمت خدا بعد از ارتکاب گناه میآورد!
معمولاً مردم به اندازۀ گناهان خودشان استغفار نمیکنند؛ بلکه به اندازۀ پاکیِ دلشان استغفار میکنند! ببینید اولیاء خدا چقدر استغفار میکنند! هرچه گناهِ انسان کمتر بشود، باور انسان نسبت به رحمت خدا و تمنای انسان برای رحمت خدا افزایش پیدا میکند؛ این یک اتفاق عجیب در وجود انسان است!
خدا بیش از هشتاد بار در قرآن تکرار میفرماید: من «غفورِ رحیم» هستم. چرا اینقدر تأکید میکند که «من میبخشم؛ من غفورِ رحیم هستم»؟ برای اینکه آدمی که گنهکار است و اتفاقاً نیاز به بخشش الهی دارد ولی میبینم یک نوع رفتار دفاعیِ بد در او شکل میگیرد که عذرخواهی نمیکند! یعنی خودِ آن گناه مانع میشود که آدم عذرخواهی کند؛
ما وقتی گناه میکنیم انگار در ذهن خودمان، خدا را به نامهربانبودن محکوم میکنیم.
خدا میداند که گناه، انسان را مأیوس میکند لذا بهعناوین مختلف به گنهکارها فرموده است که مأیوس نشوید(قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه؛ زمر/53) گنهکاری و بدبودنِ ما نباید ما را از رحمت خدا مأیوس کند؛ مغفرت خدا برای همین جاهاست!
آدمخوبها معمولاً بهخاطر خوبیهایشان غرور پیدا میکنند و از رحمت خدا بر نمیدارند(عُجب و غرور مانع میشود که انسان به رحمت خدا احساس نیاز پیدا کند) گنهکارها هم بهخاطر بدیهایشان از رحمت خدا مأیوس هستند!
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
اگر انسان خدا را در زندگی خودش نداشته باشد تنها می شود و وقتی تنها بشود مایوس می شود و وقتی مایوس بشود آلوده به معصیت ها می شود چون خدا را در زندگی نمی تواند درک کند.
ولی باید دانست که خداوند در همین تنهایی ها غربت ها می تواند نوری را برای انسان روشن کند برای هدایتش.
خداوند می فرماید لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ خداوند می فرماید در همین تنهایی و غربت ها نباید از درگاه خداوند ناامید شد
اگر میخواهیم رحمت خدا را باور کنیم نباید مأیوس باشیم و اگر میخواهیم رحمت خدا را باور کنیم باید به رح خدا هم باور داشته باشیم و اگذر می خواهیم رحم خدا را باور کنیم باید به همدیگر رحم کنیم.
خداوند دنبال بهانه می گردد برای گسترش رحمت خودش
طبق روایت، مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِی حَاجَةٍ اگر کسی آمد سر راهت و یک حاجتی از تو خواست
فَإِنَّمَا هِیَ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى سَاقَهَا إِلَیْهِ این خودش رحمت خداست، دست رد به سینهاش نزن ؛
ما بیشترین نیازمان به رحمت خداست اگر می خواهیم رحمت خدا را برای خودمان جلب و جذب کنیم یک شرطش رحم است به دیگران رحمت خدا را که به ما داده ما هم این رحمت را برای مردم گسترش دهیم.
لازمۀ درک رحمت الهی، رحمتی است که باید بین مؤمنین و بین افراد جامعه رواج پیدا کند.
ما فرصتهایی را که برای رحمکردن و مهربانی بههم پیدا میکنیم، معمولاً از دست میدهیم و بهسراغ قانون میرویم و میخواهیم قانون را جایگزین این رحمت کنیم. خیلی وقتها واقعاً قانون، مزاحمِ رحمت است، آدمها که نباید مدام به سراغ قانون بروند!
امام کاظم(ع) میفرماید: «إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَمَرْحُومُونَ مَا تَحَابُّوا وَ...» (مشکاتالانوار/52) مادامی که انسانها باهمدیگر با محبت برخورد کنند مورد رحم و شفقت الهی قرار میگیرند(حتی اگر کافر باشند)
شما هرجا رحم کنی یقین داشته باش که خدا به تو رحم میکند! ولی متأسفانه این یقینِ ما به رحمت خدا گاهی ضعیف است.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
یکی از عواملی که موجب میشود انسان مهربانی خدا را باور نکند یا به سختی به این موضوع توجه کند «احساس تنهایی انسان در دنیا» است، وقتی انسان تنها می شود، احساس تنهایی، انسان را از تعادل روحی و روانی خارج میکند، موجب سوءظن آدم نسبت به محیط و جهان خودش میشود و فکر میکند واقعاً کسی از او حمایت نمی کند
البته این تنهایی و غربت انسان معنایش این نیست که خدا را ندارد؛ معنایش این است که فقط خدا را دارد!
با اینکه انسان در غربت فرصت پیدا می کند مشغول ذکر خدا شود، اما انسان این وسط میمانند و در نتیجه به سختی به سوی خدا حرکت میکند. اگر انسانها تنهایی خودشان را درک کنند دیگر دلخوشیهای بیخود هم پیدا نمیکنند.
در دعای ابوحمزه میخوانید « ارْحَمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا غُرْبَتِی» (مصباحالمتهجد/2/593) خیلی قشنگ است که آدم غریبیاش درِ خانۀ خدا را ببرد و از خدا طلب رحمت و مهربانی کند، در اینصورت کمکم با مهربانی خدا انس میگیرد.
بسیاری از آدمها با احساس تنهایی، دچار رنج میشوند و با کوچکترین خطایی که از دیگران میبینند، با آنها دشمنی میکنند، سوءظن و حتی کفر به خدا پیدا میکنند؛ درحالی که باید گفت «وقتی هیچکس به ما رحم ندارد خدا که هست!» البته این با تفکر و توجه باید انجام بگیرد.
به ما توصیه شده است به همدیگر مهربانی و محبت کنیم تا نشانهای از مهربانی خدا باشد، همان اسلامی که میفرماید: اگر به کسی علاقه داشتی ابراز کن (إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلًا فَأَخْبِرْهُ بِذَلِکَ؛ کافی/2/644) بگذار طعم مهربانی را بچشد تا مهربانی خدا را راحتتر باور کند.
اگر میخواهی انسانهایی را به خدا نزدیک کنی، آنها را از تنهایی در بیاور، البته اگر این افراد جزو ذویالحقوق باشند که این کار واجب است.
مصیبتها سفارش شده است که مصیبتزده را از تنهایی بیرون بیاورید، در رنجها دلداری دادن، در غمها غمگساری کردن میتواند انسان را واقعاً از تنهایی بیرون بیاورد!
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
آیات قرآن اکثراً عشقولانه نیست، بلکه اکثراً میخواهد عظمت و عزیزبودنِ خدا را برایت جا بیندازد. مثلاً میفرماید: اگر این قرآن را بر کوه نازل میکردیم از خشیت الهی متلاشی میشد! (حشر/21) چرا خدا اینکار را میکند؟ برای اینکه قرآن، سنگِ قلبت را متلاشی کند(قلبت را نرم کند)
مهربانیِ خدا هم در آیات قرآن تجلی کرده است؛ نیازی نیست خدا مکرراً در قرآن بگوید «من مهربان هستم!» همینکه خدا حاضر شده است با بندگان خود سخن بگوید، اوج مهربانی اوست!
در آیات قرآن حدود ده مرتبه دربارۀ خداوند «العَزیزُ الرّحیم» آمده است؛ یعنی عزیزبودنِ (باعزتبودن) خدا را بر «رحیمبودنِ خدا» مقدم کرده است. واقعاً درک عزیزبودنِ خدا، راهی است برای درک بهترِ «رحیمبودن خدا»؛ خدای بیابهت محبتش هم مزه ندارد.
اگر واقعاً از هیبت خدا حساب ببری، چه اتفاقی میافتد؟ خدا تو را در آغوش میگیرد، آنوقت اگر این خدای باابهت، یکمقدار به تو محبت کند تو از شدت لذت و هیجان، غش میکنی!
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً» (خصال/2/420) این افتخار برای من بس که من عبد تو باشم، تو مولای من باشی؛
برای برقراری این رابطه با خدا، باید مهربانی او را درک کرد، برای اینکه این مهربانی جانت را تازه کند و به تو حیات ببخشد،
برای درک مهربانی خدا عظمتش را درک کن؛ آنگاه مهربانیاش را بیشتر خواهی دید، نیاز به عملیات اضافی هم ندارد! اگر خواستی عظمت خدا را دریابی، اوامرش را اجرا کن، و ابهتش را از طریق عبادت و رعایت ادب در مقابلش درک کن.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
ما بهدلائل مختلف، به مهربانی خدا احتیاج داریم و نیاز داریم به اینکه یک «خدای مهربان» پشتمان باشد؛ هم از نظر مادی، هم از نظر روحی و روانی و معنوی. اگر این نیاز در ما بیدار و تغذیه شود، لذتی میبریم که هیچکس از هیچ ارتباطی این لذت را نمیبرد! اگر این ارتباط عاطفی با آن مولایی که مهربان است، برقرار شود، اصلیترین نیازهای آدم برطرف میشود.
اصلاً اگر کسی خدای مهربانی نداشته باشد اخلاقش بد میشود، حالش بد میشود و به این سادگی نمیتواند حال خودش را خوب کند. درک مهربانی خدا واقعاً حال آدم را خوب میکند؛ هم اخلاقش بهتر میشود، هم از زندگیاش لذت میبرد، هم دیگران از وجود او بیشتر لذت میبرند.
در جلسات قبل، دو نقطۀ عزیمت برای شروع توجه به مهربانی خدا، ذکر کردیم. حالا یک نقطۀ عزیمت دیگر را مطرح میکنیم که به ساختار وجود انسان و به ساختار عالم ربط دارد:
برای اینکه بتوانید با مهربانی خدا ارتباط برقرار کنید، مهربانی خدا به کامتان بنشیند و مزه بدهد و لذتبخش شود و این مهربانی روی شما اثر بگذارد، باید عظمت خدا را ببینید، عزت و ابهت خدا را درک کنید و خدا را پیش خودتان کوچولو نکنید؛ خدایی که کوچولو بشود، اگر به ما محبت هم بکند فایده ندارد.
چرا مهربانی خدا را نمیبینیم یا نمیچشیم؟ چون خدای ما بزرگ نیست! مشکل ما این است که عظمت و بزرگی خدا را باور نداریم. رؤیت و درک عظمت خدا موجب میشود مهربانیهایی را که خدا همین الان-بهصورت بالفعل- دارد، ببینیم و بچشیم.
حالا برای اینکه خدا پیش ما بزرگ و باعظمت شود چهکار کنیم؟ بزرگی خدا را از کجا تشخیص بدهیم؟ یک راهش این است که عظمت خدا را در خلقت طبیعت ببینیم. مثلاً برویم قلۀ دماوند را ببینیم و بگوییم: «خدایا! چقدر بزرگ و باعظمت هستی که این قلههای مرتفع را ساختهای» این یک راه است.
اما بهترین راه برای درک عظمت خدا این است که در مقابل عظمت خدا کرنش کنی؛ در اینصورت، کمکم عظمت خدا را باور میکنی. یکمدتی تصمیم بگیر، اوامر خدا را دقیق رعایت کنی؛ مثلاً اینکه مؤدب نماز بخوان و آداب نماز را درست اجرا کن(از رعایت وقت نماز تا مؤدب ایستادن سرِ نماز و سایر آداب) برای خدا حرمت بگذار و احترام قائل شو؛ خدای بیاحترام، اگر مهربان باشد هم فایده ندارد؛ یعنی دیگر لذتِ مهربانیاش را نمیچشی.
چرا ائمۀ هدی(ع) وقتی میدیدند کسی سرِ نماز با ریش خودش بازی میکند، ناراحت میشدند؟ چون میدیدند که دارد اثر نماز را در خودش نابود میکند!
بگذار خدایت بزرگ باشد تا محبتش را بچشی. کودکان هم پدر و مادرشان را واقعاً بزرگ و ابرقدرت میدانند که غرق محبتشان میشوند و از مهربانی آنها لذت میبرند.
بگذار هیبت خدا تو را بگیرد! قرآن بخوان؛ ببین خدا در قرآن چقدر محکم است؛ به این سادگیها کسی را تحویل نمیگیرد! خدا در قرآن، متکبرانه سخن میگوید(البته برای خدا تکبر اشکال ندارد) وقتی قرآن میخوانی، میفهمی که خدا بزرگتر تو و بزرگترِ عالم است!
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
چرا مؤمنین و اهل دین و معنویت-که الان تعدادشان هم کم نیست- آن رشد لازم را ندارند(هم از نظر نفوذ فرهنگی بر دیگران، هم از نظر قدرت روحی و اجتماعی)؟ چرا ایمان، آن اثر لازم را بر مؤمنین ندارد تا هم خودشان زیاد رشد کنند و هم جهان را نجات دهند؟ چه نقص خاصی وجود دارد؟
نقص کلیدیِ مؤمنین که موجب میشود از دینشان خوب بهره نبرند، این است که به رحمانیت و مهربانی خدا توجه کافی ندارند. مؤمنین بیشتر با اینطور مشکلات درگیرند که «چرا گناه میکنم؟ چرا سحر بلند نمیشوم؟ چرا از دینداری لذت نمیبرم؟» اما مستقیماً با این مسئلۀ ریشهای درگیر نیستند که «چرا توجهِ من به رحمانیت خدا کم است؟» چون نمیدانند که ریشۀ خیلی از ضعفها و مشکلاتشان به این مسئلۀ کلیدی برمیگردد.
کاش ما بیشتر از اینکه در درسهای عقایدمان به «اثبات خدا» یا «اثبات وحدانیت و صانعبودنِ خدا» میپردازیم، به رحمانیت خدا میپرداختیم! مهربانی خدا یک موضوع مورد غفلت است؛ اگر از این موضوع غفلت نکنیم، هم خومان را آباد کردهایم، هم جهان را آزاد خواهیم کرد.
چرا اینقدر بر تکرار ذکرِ «بسماللهالرحمنالرحیم» در هر کاری تأکید شده است؟ یکدلیلش این است که دائماً باید «مهربانی خدا» را به خودمان تلقین کنیم چون مدام مهربانی خدا را فراموش میکنیم لذا باید مدام یادآوری کنیم.
برای اینکه مهربانی خدا را باور کنیم از کجا باید شروع کنم؟ غیر از «توجه به نظم آهنینِ عالم» (که در جلسه قبل بیان شد) یکی دیگر از نقاط عزیمت و آغازین برای باور رحمانیت خدا «تفکر» است.
ما برای شروع «باورکردنِ مهربانی خدا» به استدلال زیاد نیاز نداریم؛ به تفکر نیاز داریم. ما نمیخواهیم مهربانی خدا را اثبات کنیم، چون همه قبول داریم که خدا مهربان است، بلکه نیاز داریم به «باورکردن مهربانی خدا» و «لذتبردن از مهربانی خدا»
فکر کنید به اینکه خدا چرا عالم را خلق کرد؟ چرا ما انسانها را آفرید؟ خداوند-در حدیث قدسی- میفرماید: ای انسان، من همۀ عالم را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم(خَلَقتُ الأَشیاءَ لِأَجلِک وخَلَقتُکَ لِأَجلی؛ کلیاتحدیثقدسی/ص710)
دربارۀ خودت فکر کن و بگو: «خدایا من را چرا آفریدی؟» آیا خداوند ما را برای علت دیگری غیر از «مهربانیکردن» آفریده است؟! مثلاً آیا خدا این عالم را آفریده است که بگوید: «میخواستم ببینید من چقدر منظم هستم!» اینکه خیلی بیمعناست!
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
اگر کسی فکر کند در این عالم بی جهت هر اتفاقی میتواند بیفتد، معلوم میشود در این عالم خوب تربیت نشده است!
در مدرسه مدام باید نظم این عالم را بر سرِ ما ببارند و تلقین کنند تا متوجه بشویم. بعد، هرموقع هیبت این نظم عالم ما را گرفت، به ما بگویند: «رحمت خدا هم هست؛ خدا میتواند در این وسط معجزه کند!»
اگر انسان خطا کند باید عذاب ببیند ولی وقتی پای استغفارِ ما و بخشش خدا می آید وسط مساله عوض می شود، استغفار و بخشش درواقع یک معجزه است؛ یعنی خلاف قوانین طبیعت است!
توجه به قوانین حاکم بر حیات، ما را بهسوی خدا سوق میدهد!
برای همین زندگی چندروزۀ دنیا و همین اهداف دنیایی خودمان هم نیاز به لطف و رحمت خدا داریم. میفرماید: «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ» رحمت خدا ابتدائاً همۀ اشیاء عالم و همۀ اشخاص را در بر میگیرد. اما بعد کمکم به افراد خوب، اختصاص پیدا میکند.
رحمن و رحیم یعنی این رحمن گشترده است و رحیم اختصاصی
وقتی ما به سمت خدا نمیرویم همۀ موجوداتِ عالم، با ما بد میشوند؛
چون آنها فهمیدند خدا کیست ولی من انسان نفهمیدم چون همه عاشق خدا هستند و دارند بهسمتش حرکت میکنند «یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْض» آنها در حال تسبیح هستند
اما وقتی به ذکر خدا میپردازی میبینی که همۀ ذرات و اشیاء عالم با تو خوب میشوند؛ و به زنده بودن عالم یقین پیدا می کنی.
خدا در بین همۀ موجودات عالم-که جبراً به تسبیح او مشغولند- یک اختیاری به انسان داده است که با ارادۀ خودش بهسوی خدا برود و تسبیح بگوید.
حالا وقتی شما طلب مغفرت کند در آغوش خدا قرار میگیرد.
در این عالمِ خدا فرصتهای ویژهای برای مغفرت ما قرار داده است که یکی از آنها ماه رمضان است؛ خدا در این ماه با ما متفاوت برخورد میکند. دنبال بهانه میگردد که به ما پاداش بدهد، حتی خواب ما هم عبادت است! کسی که یکذره ایمان به خدا داشته باشد، خودبهخود در ماه رمضان بخشیده میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
یکی از ویژگیهای خدا که اگر به آن ایمان بیاوریم، عمیقاً متحول خواهیم شد، رحمت و مهربانی خداست. برای اینکه به رحمانیت و لطف خدا توجه پیدا کنیم و اهمیت مهربانی خدا و نقش آن در دنیا را بیشتر درک کنیم، ابتدا باید به وضعیت قوانین حاکم بر حیات بشر توجه کنیم. مهمترین ویژگی و اصلِ حاکم بر این عالم، نظم و دقتی است که خدا در حیات بشر قرار داده است؛ همان نظمی که در اثبات وجود خدا از آن استفاده میکنیم.
این عالم، باید یک عالم منظم و پُر از حساب و کتاب باشد؛ اگر نامنظم و بههمریخته باشد، اصلاً ما نمیتوانیم در آن زندگی کنیم. تصور کنید اگر این عالم، منظم و دقیق نباشد چه میشود؟
حالا ما در چارچوب این نظمِ متقن وارد شدهایم و فرصتی داریم برای «خطاکردن» و رشدکردن. منتها اگر ما در یک عالم منظم و حسابشده، خطا کنیم قطعاً باید عکسالعمل آن را ببینیم و ضربهاش را بخوریم. اینکه ما در این عالم بهشدت منظم، امکان خطا داریم-و در اثر بسیاری از خطاهایمان ضربه نمیخوریم- بهلطف خداست؛ یعنی خدا دائماً دارد خطاهای ما را جبران میکند.
خدا میتواند زمان گذشتۀ شما را جبران کند؛ نهتنها میتواند گناهان گذشتۀ شما را پاک کند بلکه میتواند گذشتۀ خراب شما را به گذشتۀ خوب تبدیل کند! «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات» (فرقان/70)
نمونۀ دیگرش «قانون استعداد» است؛ یعنی ممکن است من استعداد دریافت بسیاری از تمناهای بزرگ خودم را نداشته باشم اما لطف و مهربانی خدا وسط میآید و میگوید: «من از فضلِ خودم به تو میبخشم» یعنی قواعد عالم را در نظر نمیگیرم و به تو خیلی چیزها را میدهم. «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ» (مائده/54)
شما ادیسون مخترع برق را ببینید تنبل بوده معلم نامه ای به مادرش می نویسد که همین نامه باعث می شود این کودک بعدها مخترع بشود. خداوند از قانون استعداد استفاده می کند استعداد نهفته.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
وقتی به ما سفارش میکنند هرکاری را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنید یعنی باید دائماً مهربانی خدا را به خودمان تلقین کنیم.
مهربانی و رحمت خدا موضوعی است که دائماً از ذهن انسان فرار میکند. یک آفاتی در درون سینه و روح ما ایجاد میشود که موجب میشود دائماً دچار یأس از رحمت خدا
بشویم.
اگر انسان بخواهد یاس را از خودش دور کند باید اول مهربانی خدا را برای خودش ثابت کند و تلقین کند که خداودن هم رحمان است هم رحیم.
چرا فرموده اند که دائماً برای شروع هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم بگویید و دائماً یادآوری کنید که خدا مهربان است ؟
یکی از دلائلش این است که شما در درون قلب خودت مدام تولید کنندۀ یأس نسبت به رحمت خدا هستی و به دلائل مختلف، این یأس در درون تو تولید می شود لذا باید با آن مقابله کنی
یکی از فلسفه های ذکر، یادآوری است. و هدف ذکر هم اینست که انسان هم خوب فکر کند و هم عمیق فکر کند.
رحمت خداوند هم در کلمات مختلف تجلی پیدا می کند ما در ماه رمضان هستیم
از پیامبر اکرم است که در رابطه ماه رمضان می فرماید یا ایُّهَا النَّاسُ ای مردم چه روزه دارید چه بدون روزه بدانید إِنهُ قَدْ أقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِاْلبَرَکةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اْلمَغْفِرَةِ قبل شما هم از یان خبرها بوده روزه داری بوده اما این ماه در عین اینکه روزه را واجب کرده سه مساله را همراه خود دارد 1.برکت 2.رحمت 3.مغفرت
بعد از بیان این سه مساله می فرماید در این ماه، به مهمانی خدا دعوت شدید مهمانی که خوابیدن شما در این ماه، عبادت است، اعمال شما مقبول و دعای شما مستجاب است.
اینها نشات گرفته از چیست؟ مهربانی خداوند که اگر این نبود ماه رمضان را نیم فهمیدیم از عبادتش لذت نمی بردیم
1402/01/05
نکا مسجد حضرت ابوالفضل صیاد شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
حضرت آدم بعد از آن ترک اولایی که انجام داد پشیمان شد ولی خبری از بخشش نبود
بیان کردند چهل سال یا چهارصد سال فقط گریه کرد که خداوند توبه اش را بپذیرد اما باز هم خبری نشد.
یک روز جبرئیل آمد و فرمود یا آدم اگر همینطور پیش بروی کاری از کار پیش نمی رود حتی اگر خودت در گریه ها بمیری.
فرمود چه کنم؟
فرمود: فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ خدا به آدم کلماتی یاد می دهد که با خواندن آن کلمات توبه آدم قبول می شود
هدف از آفرینش انسان اینست که مردم برای عبادت برای ذکر خلق شدند و در این مسیر حرکت کنند وَأَنِ ٱعۡبُدُونِی هَٰذَا صِرَٰط مُّسۡتَقِیم
انسان در کنار عبادت ادب در عبادت را هم باید داشته باشد
عبادت با این آیات معلوم می شود که ما باید در پیش خداوند در حرف زدن با خدا مهم است و خیلی در اجابت دعا تاثیر دارد.
وقتی محضر خداوند می رویم خداوند به ما اجازه داده که بصورت طلبکار برویم طلبکار عفو و بخشش باشیم اما نباید یادمان برود که ما به خدا بدهکاریم که چه کارهایی مانع اجابت دعا شده است چه کارهایی ما را از خداوند دور کرده.
حضرت ایوب در محضر خداوند خودش را بدهکار خدا می دید وَ أَیُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ خدایا من گرفتارم و تو ارحم الراحمین
یا امیرالمومنین با آن همه خدمات که برای اسلام داشت خودش را در برابر خداوند بدهکار می بیند آهِ ! مِن قِلَّةِ الزّادِ یا الله من چیزی برای آینده ی خودم ندارم
یا سیدالشهدا وقتی اصحاب و اهلبیت خودش را در راه خداوند می دهد می فرماید اللَّهُمَّ إنَّ هذا فیکَ قَلیلٌ خدایا اینها خیلی کم است برای تو که من تقدیم کردم
یا وقتی زینب کبری بالای پیکر بی سر برادر می نشیند به خداوند می فرماید اللّهمّ تقبّل منّا هذا قلیل القربان خدایا یان قربانی کوچک تر از اینست که ما برای تو تقدیم کردیم
بعضی وقت ها هم با تمام این اوصاف ما به خداوند یک نگاه بقول معروف چپ داریم چندین مرتبه هم اتفاقات مختلف برای ما انسانها افتاده و به خداوند اعتراض کردیم
دلیل اعتراض به خداوند هم در قرآن بیان شده است که اکثر این اعتراضات سوء ظن ما به خداست الظّانّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ
بدگمانی و سوء ظن ما نسبت به خداوند هم دلیل دارد
1.اینکه آیه می فرماید إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ما قبول نداریم خداوند شنونده است خدا بیننده است
معترضیم که خداوند چرا صدای ما را نمی شوند چرا گفتاری ما را نمی بیند.
خداوند شنونده است ولی یادمان رفته صدای بنده اش را خیلی دوست دارد
2.اینکه آیه می فرماید إِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ قبول نداریم که خداوند دعای ما را می شوند قبول نداریم که خداوند دعای ما را اجابت کرده است و الا نمی فرمود ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ
خدا دعا را می شنود اجابت هم نمی کند اما یک سری موارد هست که بظهور رسیدن است که یک دلیلش ظرفیت ماست
3.اینکه آیه می فرماید اللّٰهُ لَطِیفٌ بِعِبٰادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَشٰاءُ قبول ندارم که روزی من دست خداست می گویم تلاش من است خدا کجای این روزی است ولی اگر دقت کنم اگر خداوند اراده کند روزی قطع می شود و من هم توان حرکت ندارم برای جمع کردن روزی
4.اینکه آیه می فرماید أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى قبول ندارم که خدا همیشه مراقب من است تمام سختی های دنیا را به چشم خدا می بینم که خدا من را رها کرده است بفکر من نیست ما را به دنیای خاکی آورده تا سختی بدهد یا در جای دیگر می فرماید إِنَّ اللهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
خدا را شکر که توفیق شامل حال ما شد ماه رمضان دیگر را درک کنیم مناجات را طاعت را بندگی را
خیلی پیش اومده وقتی روبروی یکی قرار می گیریم دلمان می خواهد از خودمان خیلی تعریف کنیم از مشکلاتمان خیلی بگوییم ولی نمیتوانیم از کجا شروع کنیم نمی دانیم از چه چیزی حرف بزنیم
در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی یک سری ادعیه هست که به ما یاد میدهد که با بهترین زبان از خودمان تعریف و تمجید کنیم از خداوند درخواست کنیم با خداوند حرف بزنیم
اصلاً نه! این ادعیه ها آنقدر شیرین است که دلمان میخواهد این دعا را حفظ کنیم
اینها را معصوم به ما یاد داده است اینها را خداوند به معصوم یاد داده است و اجازه داده است که با خداوند صحبت کنیم حرف بزنیم درد دل کنیم
بطور مثال
مناجات شعبانیه که سپری کردیم از دست ما رفت چگونه تلف شد نمیدانم معصوم زبان صحبت کردن را به ما یاد می دهد که ما با خدا اینطور صحبت کنیم:
إِلٰهِى إِنْ أَخَذْتَنِى بِجُرْمِى أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ خدایا اگر نگاه تو به جرم من باشد نگاه من به عفو و بخشش توست می دانم تو ستار العیوبی عیب ها را می پوشانی، وَ إِنْ أَخَذْتَنِى بِذُنُوبِى أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ اگر نگاه تو به گناه من باشد نگاه من به مغفرت توست، وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَها أَنِّى أُحِبُّکَ اگر من را وارد آتش کنی این را بدان می دانم که اهل آتشم ولی ذره ای از محبت تو کم نمی شود
یا در دعای کمیل امیرالمومنین یاد داده اینطوری با خدا صحبت کنیم
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِکُ الْعِصَمَ بگیم خدایا گناهانی که باعث شده آبروی من ریخته بشود ببخش
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ النِّقَمَ خدایا گناهانی که باعث شده کیفر بر سر مردم ببارد ببخش
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُغَیِّرُ النِّعَمَ خدایا گناهانی که باعث شده جای نعمت و نقمت عوض بشود ببخش
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ خدایا گناهانی که باعث می شود دعا مستجاب نشود را ببخش گناه حتی کاری می کند دعا هم مستجاب نشود
آمدند محضر موسی گفتند یا موسی خشک سالی داریم فرمود برویم بیابان دعای باران بخوانیم باران نعمت ببارد خدا به موسی فرمود موسی من دعای شما را مستجاب نمی کنم چون یک جوان گناهکار در جمع هست بگو بیرون برود تا باران را نازل کنم موسی حرف خدا را بیان کرد هنوز تمام نشده باران بارید
موسی فرمود خدایا کسی بیرون نرفت؟ خدا فرمود یا موسی تا حرف من را گفتی جوان استغفار کرد.
ببینید یک جوان در جمع باعث شد دعای موسی براورده نشود حالا ببینید گناه ما گناهکارانچه می کند.
اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ الْبَلَاءَ خدایا گناهانی که باعث شده بلا نازل بشود بر مردم ببخش.
یکی از عمده مشکلات و گرفتاری هایی که ما به آن دچاریم یک دلیلش گناه است خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی بهجت را آمد محضر ایشان گفت مشکل دارم فرمود استغفار کن گناه مسبب خیلی گرفتاری هاست.
یادعای ابوحمزه ثمالی که در سحر های ماه رمضان خوانده می شود
نقل است که امام سجاد این دعا را در سحر ماه رمضان می خواند و می فرماید من برای خودم گریه می کنم چون بدحالتر و بدتر از من روی زمین نیست این حرف معصوم است.
وقتی معصوم این را بیان می کند ما چه بگوئیم؟
امام سجاد در دعای ابوحمزه می فرماید:
فَمَنْ یکون أَسْوَء حالاً مِنّیِ خدایا بدحال تر از من روی زمین هست؟
إِنْ نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حَالیِ إِلَى قَبْرِی لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتیِ خدایا با این وضعم با این حالم با این پروندم چطوری وارد قبرم بشوم
وَمَا لِى لَاأَبْکِى وَلَا أَدْرِى إِلىٰ مَا یَکُونُ مَصِیرِى چطور گریه نکنم که نمی دانم با چه وضعی به سمت تو می آیم بهشتی هستم یا جهنمی؟
أَبْکِى لِخُرُوجِ نَفْسِى گریه می کنم از وضع جان دادنم آیا با حال گناه جان می دهم یا نه؟
أَبْکِى لِسُؤالِ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ گریه می کنم از دو فرشته قبر که نمی دانم می توانم جوابی سوالاتشان را بدهم یا نه؟
أَبْکِى لِخُرُوجِى مِنْ قَبْرِى عُرْیاناً ذَلِیلاً حامِلاً ثِقْلِى عَلَىٰ ظَهْرِى گریه می کنم از خارج شدن از قبرم هم عریانم هم ذلیل و خوارم و سنگینی پرونده پر از گناهم را باید تحمل کنم
این عبارت را می توان پیش انسان گفت؟ نه ولی یک شخصیت می توان بیان کرد که خداست الهی و ربی من لی غیرک یعنی هر جای عالم را به گردم بغیر از تو نمی توانم پیدا کنم